Wp Header Logo 799.png

شفقنا-حسن احمدی می گوید امیدوار است افرادی که در حوزه ادبیات کودک و نوجوان دنبال پر کردن جیب خود هستند، دست از این حوزه پر مهر و محبت بردارند.

در ششمین قسمت از پرونده «امروز ادبیات کودک و نوجوان»، به گفتگو به سراغ حسن احمدی نویسنده با سابقه کتاب‌های کودک و نوجوان رفتیم و با او درباره دغدغه این روزهای ادبیات کودک و نوجوان و تغییرات آن طی دهه‌های گذشته، چالش‌ها و موانع آن به گپ و گفت پرداختیم.

در ادامه مشروح بخش اول گفتگو با احمدی را می‌خوانیم؛

* آقای احمدی مهمترین وجه داستان کودک و نوجوان چیست؛ در شرایط فعلی!

اگر وجه را قصد و نیت در نظر بگیریم فکر می‌کنم قصد و نیت خودم در نوشتن برای مخاطبان ادبیات کودک و نوجوان در مرحله اول لذت بردن از خواندن داستان هاست. اینکه ساعتی یا ساعت‌هایی و اگر رمان یا داستان بلند باشد قدری با زمان طولانی‌تر، سرشان گرم داستان باشد. وارد دنیایی جدید شوند. با شخصیت‌هایی همراه و همسو شوند و از این همراهی و همسویی نهایت لذت را ببرند. ممکن است با آن‌ها به گذشته‌های دور سفر کنند و یا به سفرهایی در سال‌ها و قرن‌های آینده در زمین و دریا و آسمان‌ها بروند. این می‌تواند شیرین و دلنشین باشد. البته به شرطی که داستان خوب باشد. از اینکه در داستان‌ها به دنبال پیام خاص باشیم دل خوشی ندارم. دوست دارم خواننده خودش به اهداف و برداشت‌هایی در رمان‌ها و داستان‌ها برسد.

* به نظر شما ادبیات کودک و نوجوان امروز جامعه ما نسبت به دهه‌های گذشته تغییرات داشته؟

شاید در دهه‌های گذشته ادبیات ما از نظر معنا و مفهوم و حرف‌هایی که در دل آنها نهفته بود غنی‌تر و پربارتر بودند. اما الان از نظر تکنیکی و رعایت اصول داستان نویسی تقریباً نسبت به گذشته پیشرفت‌هایی حاصل شده است. از لحاظ محتوی خیلی از داستان‌ها را نمی‌پسندم. من به قلم پاک اعتقاد بیشتری دارم. نباید به دلیل رسیدن به هر هدفی مخاطب را فراموش کرد و یا آنها را بازی داد. بعضی‌ها این روزها گل و بلبل می‌نویسند. کتاب‌های زرد تعدادشان بیشتر شده است. گاهی سوژه‌هایی عمده می‌شود و سری دوزی هایی با لعاب های رنگی در تصاویر اتفاق می‌افتد، مخصوصاً برای مخاطبان کودک که گول زننده است. ممکن است کودک به دلیل تصاویر کتاب از آن خوشش بیاید در حالی که در محتوی هیچ هستند. البته مشکلی با بسیاری از تصاویر و تصویرگری‌ها ندارم. بعضی از ناشران محترم هم برای رسیدن به سود لطمه‌های بدی به ادبیات پربار گذشته می‌زنند. اگر امسال به نمایشگاه کتاب رفته باشید حتماً در بعضی از غرفه‌ها با کتاب‌هایی مواجه شدید که دوست داشتید آنها را نبینید و خیلی سریع از آنجا دور شدید. این تهدید و خطر بزرگی برای ادبیات غنی ماست که باید ایده‌ها و افکار و قلم‌ها رنگ دیگری به خود بگیرند.

* اجازه دهید از دوران طلایی ادبیات کودک و نوجوان یعنی دهه ۶۰ و ۷۰ یاد کنیم و این سوال را مطرح کنیم که در حال حاضر جایگاه ادبیات کودک و نوجوان را چه طور می‌بینید؟

این اعتقاد خیلی هم بی‌جا نیست؛ اگر به گذشته برگردیم و آثار منصفانه نقد و بررسی شوند و بدون حُب، بغض و بی توجهی به نویسندگانی که ممکن است امثال من مخالف بعضی از آنها باشند، آثار خوبی با تیراژهای بالایی چاپ و منتشر می‌شد و به تجدید چاپ‌های متعدد می‌رسید که متأسفانه خیلی از آن آثار دیگر وجود ندارند و کسی هم به فکر چاپ مجدد آنها نیست. این را هم بگویم در میان آن آثار گاهی هم به نوشته‌هایی بر می‌خوردیم که در دل آن‌ها شعارهایی هم وجود داشت. یا پند و نصیحت‌هایی را می‌دیدیم که جایشان در دل داستان و رمان نبود.

اما در باره جایگاه کنونی ادبیات کودک و نوجوان با توجه به اتفاق‌های جدید، در میان کتاب‌های بعضی از ناشران جایگاه ادبیات کودک و نوجوان را مناسب و شایسته نمی بی نم. به خصوص به دلیل تیراژ بسیار پایین کتاب‌ها باید بگویم واقعاً متأسفم اگر با این شیوه پیش برویم و با چاپ‌های دیجیتال وقتی به پایین صد نسخه هم بسنده می‌کنند! خیلی جدی نمی‌توان به جایگاه مناسبی فکر کرد و امیدوار بود. باید در ادبیات کودک و نوجوان به اتفاق‌های دیگری فکر کرد. باید این راه با برنامه و اندیشه درست پیش برود. خدا آنان را که با قصد پرکردن جیب‌های مبارک شیوه‌های عجیب و غریب را پی می‌گیرند، هدایت کند. امید دارم بروند در جاها و مشاغل دیگر به این سرمایه‌های بزرگ برسند، نه در این وادی که مهر و محبت و قلم درست و نویسنده های خوش اندیشه و خوش فکر با دغدغه‌های خاص را می‌طلبد.

* کمی هم از چالش‌های این حوزه صحبت کنیم! نوشتن برای بزرگسالان چالش‌های بیشتری دارد یا کودک و نوجوان؟

همه نویسنده‌ها می‌گویند نوشتن برای کودک سخت‌تر از نوشتن برای بزرگسالان است. حرف بیراهی نیست. ولی اگر نویسنده توانمند باشد، مخاطب را خوب بشناسد، بداند برای کودک و نوجوان از چه واژگانی باید استفاده کند، فهم، زبان و درک کودک را بداند، آن سختی مهم نخواهد بود. اما اگر یک نفر فقط برای بزرگسال بنویسد و علاقه مند نوشتن برای مخاطبان کودک و نوجوان نباشد، کار سخت می‌شود. خیلی از ما واقعاً شناخت درستی از بچه‌ها نداریم. با درک و خیال‌های خودمان می‌نویسیم. به گذشته‌ها بازگشت می زنیم و گاهی به شکلی که خودمان بزرگ شدیم و زندگی کردیم و با توجه به نوع زندگی و خواسته‌های آن دوران دست به قلم می بریم. به همین دلیل گاهی در داستان‌ها و نوع نگارش و انتخاب سوژه‌ها موفق نیستیم.

کودک و نوجوان امروز مثل زمان کودکی‌های ما فکر و عمل نمی‌کند. خیلی آگاه‌تر از آدم بزرگ هاست. بنابراین نوشتن برای این مخاطبان کار راحتی نیست. اما نویسنده بزرگسال خیلی از محدودیت‌ها را ندارد. حتی می‌تواند بسیار پیچیده بنویسد و از شکل و فرم‌های مختلف هم استفاده کند و کار هم لطمه نخورد.

* با توجه به شرایط کنونی، ادبیات کودک و نوجوان ما با چه چالش‌هایی رو به روست؟

بعضی از نویسنده های خوش قلم متأسفانه کم کار شده اند و یا نمی‌نویسند. این ننوشتن‌ها و عدم چاپ کارهای زیر چاپ که چاپ و انتشارشان سال‌ها طول می‌کشد نگران کننده است. وقتی کتابی با تیراژ بسیار محدود منتشر می‌شود، و یا در جایی تبلیغ و معرفی نمی‌شود، همان تیراژ اندک هم در انبارهای ناشر می‌ماند و خاک می‌خورد و بایگانی می‌شود، اینها بزرگترین و غم انگیزین ها هستند.

اگر چالش را به معنای جنگ و جدل در نظر بگیریم، به نظرم عدم چاپ کتاب‌ها و طولانی شدن تعداد اندک کتاب‌های تأیید شده توسط ناشران، و تأیید و چاپ کتاب‌هایی با روابط دوستانه و رفیق بازی‌ها می‌تواند جدال بزرگی باشد و هست. چرا باید کارهای شما را که بهتر از من می‌نویسید به دلایل عجیب و غریب و حتی خیلی وقت‌ها با عنوان اینکه در «اولویت ما» نیست! کنار بگذارند و کارهای من را که ضعیف هستند و شعاری و بی محتوا چاپ کنند؟ اینها درد هستند.

ناشر هم مشکلات خودش را دارد. گرانی کاغذ، فیلم، زینک، چاپ و توزیع هم از غم و غصه‌های بزرگ این کار و راه است.! البته چاپ دیجیتال یقین مشکلات کمتری دارد. اینها همه دست به دست هم می‌دهند و خیلی‌ها را خانه نشین می‌کند و انگیزه‌ای برای کار باقی نمی‌ماند. نویسنده با کدام دل خوش سال‌ها یک رمان بنویسد. رمان یا مجموعه داستانش سال‌ها در دست ناشر باقی بماند و در نهایت چه مبلغی به عنوان حق الزحمه می‌گیرد که نمی دانم چه بگویم!

source

ecokhabari.com

توسط ecokhabari.com