Wp Header Logo 2302.png


به گزارش تجارت نیوز،

امیر ناظمی از مدیران سابق وزارت ارتباطات نوشت:

نظام حکمرانی فعلی ایران را می‌توان با شاخص‌های مختلفی، تحلیل کرد و نام‌های مختلفی بر آن گذاشت. اما از دید تحلیل‌گران توسعه، نمونه یک «نظم دسترسی محدود» (LAO) است.

در حقیقت گروه‌های محدودی، قدرت سیاسی را در اختیار دارند و به ندرت و به سختی فردی خارج از آن فرادستان اجازه حضور در ساختار قدرت را می‌یابد. نام‌های تکراری در کابینه‌ها، جابه‌جایی افراد از دولت به بخش‌های حاکمیتی و بالعکس، حضور بالای آقازاده‌ها در مناصب میانی نشانه‌هایی از این «دسترسی محدود» است.

این «گروه‌های محدود» که قدرت را در حوزه‌های مختلف در دست دارند، برآمده از دو رویداد هستند: انقلاب۵۷ و جنگ ۸ساله با عراق

قدرت در ایران امروز میان گروه‌هایی است که در زمان انقلاب۵۷ یا در زمان جنگ، میان گروه‌هایی از هم‌رزمان و حامیان آن‌ها شکل گرفته است.

تمام قریب به اتفاق وزراء، از زمان انقلاب۵۷ تا کنون، عضو یکی از ۲شبکه بوده‌اند و توسط آنان نیز پشتیبانی شده‌اند.

هر دو شبکه به لحاظ سنی در آخرین سال‌های خود برای تشکیل نظام اداری هستند. متولدین ۱۳۵۳ به بعد عملا به لحاظ سنی در زمان انقلاب کمتر از ۴ سال داشته‌اند، که این امکان برای آنان وجود نداشته است که داخل شبکه‌ای انقلابی بوده باشند. در زمان اتمام جنگ نیز کمتر از ۱۴سال بوده‌اند که امکان حضور در شبکه هم‌رزمان جبهه را از آنان گرفته است.

در سال‌های پس از انقلاب، این شبکه‌های هم‌رزمان و انقلابی‌ها، هم با حذف گروه‌هایی از خود، تقریبا همه دولت‌ها را در اختیار داشته‌اند. به همبن دلیل سن کابینه در دولت ۴م با ۳۹سال سن آغاز می‌شود، و تقریبا به اندازه‌ی رشد سن آن‌ها، هر دوره در حدود ۳ تا ۴ سال به سن کابینه افزوده می‌شود، تا در زمان پزشکیان به رکورد ۶۱سال می‌رسد. (نمودار (https://vrgl.ir/XpSPQ))

در حقیقت مشکل این نظم دسترسی محدود، آن است که با معیارهایی شکل گرفته است، که افراد متولد بعد از ۵۳ به صورت طبیعی امکان حضور در آن شبکه را ندارند. اما پایه‌های این «نظم دسترسی محدود» که از ایدئولوژی (باورهای مشترک) و منافع مشترک تغذیه می‌کند، برای واگذاری قدرت، به مرور دچار بحران شده است.

اعتماد به نیروهای جدیدی که هم باورمند به ارزش‌های آنان باشند و هم تضمین‌کننده منافع مشترک آنان، کار را برایشان سخت کرده است. به همین دلیل یکی از ۲ راه زیر را انتخاب کرده است:

وابستگی خانوادگی: انبوهی از مدیرانی که فرزندان و دامادها و… خویشاوندان مدیران رده بالای پیشین

وفاداری به شبکه منافع:‌ که منجر به پیدایش مدیرانی منفعت‌جوشده است که اغلب ایده، استقلال و توانمندی لازم را نداشته و صرفا به دلیل وفاداری به شبکه، گزینش شده‌اند. کسانی که در ادبیات شبکه‌های اجتماعی به نام «کیف‌کش» نامیده می‌شوند.

هر ۲ راه بالا منجر به کاهش توانمندی نظام اداری شده است و در ادامه به ناکارآمدی افزوده است. این ناکارآمدی اکنون تبدیل به بحرانی عظیم شده است.

چرا ۱۳۵۳ مهم است؟

اکنون حدود ۸۳٪ از جامعه متولدین بعد از ۵۳ هستند، در حالی که هنوز حاکمیت تن به بازترکردن دسترسی محدود خود نداده است. وقتی بخش بزرگی از جامعه برای خود شانسی برای حضور در قدرت نبیند، موضع‌گیری‌اش در برابر آن افزایش می‌یابد.

تغییرات سریع در جهان در ۵۰ سال گذشته منجر به تغییر فهم انسان‌ها و تغییر ارزش‌ها و نگرش‌های آنان شده است. مطالعات ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان به خوبی این تغییر را نشان می‌دهد (مقایسه موج۱ با۴). در حالی که قدرت در انحصار همان گروهی است که ارزش‌ها و نگرش‌هایشان در بهترین حالت مربوط به موج۱ است ولی جامعه واقعی در دنیای موج۴ زندگی می‌کند. این امر شانس گفت‌وگو میان حاکمان با جامعه را از بین برده است.

با معیارهای فعلی، به جز همان «وابستگان خانوادگی» و «وفاداران شبکه منافع» شانس اندکی برای ورود به قدرت وجود دارد. حتی اگر وقتی ۱ یا ۲٪ از افراد خارج از این شبکه‌ها به قدرت دست می‌یابند، چنان غیرخودی نگریسته می‌شوند که تمام سیستم در برابر هر اقدام او می‌ایستد.

حتی با فرض ورود این افراد نوآمده به قدرت، جامعه نیز در شایستگی آن افراد تردید کرده و فرض می‌کند او نیز متعلق به یکی از دو شبکه است. در نتیجه به سرمایه اجتماعی لازم برای تغییر و بهبود، دست پیدا نمی‌کند.

حتی شعار «دولت جوان انقلابی» در عمل منجر به جمعی از همان دو گروه «وابستگی خانوادگی» و «وفاداران به شبکه منافع» شد.

به این ترتیب نظام سیاسی ایران ناچار است تا دست به بازنگری در معیارهای تعریف خودی-غیرخودی بزند. و احتمالا بنا به قانون طبیعت دولت پزشکیان آخرین باری است که دو شبکه انقلابیون۵۷ و هم‌رزمان جنگ، می‌توانند همچنان کابینه را در انحصار خود بگیرند.









source

ecokhabari.com

توسط ecokhabari.com