شفقنا آینده- نشریه فارنپالیسی در مطلبی به قلم آگاته دمارا ستوننویس ثابت نشریه و کارشناس ارشد سیاست ژئواکونومیک در شورای روابط خارجی اروپا به این موضوع پرداخته که چرا اروپا در رقابت فنآوری عرصه را به رقبای خود باخته- و البته در ادامه نیز تلاش کرده به این پرسش پاسخ دهد که اتحادیه اروپا برای جبران این عقبماندگی چه کارهایی میتواند انجام دهد؟!
به گزارش سرویس ترجمه شفقنا از نشریه فارنپالیسی؛ ایالات متحده آمریکا قدرت برتر مالی و تکنولوژیکی جهان است. چین هم در زمینه تولید جهانی دست برتر و بالاتر را دارد. در این میان اهرم فشار اروپا در زمینه اقتصادی چه بوده- یا میتواند باشد؟ هسته و بنمایه گزارشی که ماریو دراگی رئیس سابق بانک مرکزی اروپا به تازگی تنظیم کرده، به این سوال میپردازد. به طور خلاصه، دراگی در این گزارش استدلال میکند که اتحادیه اروپا با چالشهای اقتصادی مهم و بزرگی مواجه است که [اگر چاره نشوند] به زودی این اتحادیه را در صحنه اقتصاد جهان بیاعتبار خواهند کرد.
البته این موضوع ممکن است مثل یک برداشت هشداردهنده به نظر برسد. با این حال، بررسی عمیق و دقیق دادههای اقتصادی ایالات متحده، چین و اروپا نشان میدهد که تحلیل دراگی تا حد زیادی درست میتواند باشد. در واقع اتحادیه اروپا اگر میخواهد که تحت فشار ایالات متحده آمریکا و چین قرار نگیرد، باید در مدل اقتصادی خود بازنگری کرده و البته این رویکرد جدید را از تامین مالی نوآوری و مدلهای نوآورانه آغاز کند.
مشکلات اقتصادی اروپا البته دلایل و ریشههای ساختاری دارند. چشمانداز بلندمدت اقتصادی کشورها و مناطق مختلف دنیا از طریق دموگرافی یا جمعیتشناسی و البته رشد بهرهوری تعیین میشود- و بیراه نیست اگر بگوییم که اتحادیه اروپا در هیچ یک از این فاکتورها خوب عمل نکرده است. به عنوان مثال از نظر جمعیتشناسی اگر بررسی کنیم؛ به دلیل نرخ باروری پایین، نیروی کار اتحادیه اروپا تا سال 2040 هر سال در حدود 2 میلیون کارگر کاهش خواهد یافت. در واقع دورنمای جمعیتی ضعیف اروپا اثرات موجی مهمی به دنبال خواهد داشت- که به خصوص در این زمینه به تأمین مالی فزاینده و روبهرشد مراقبتهای بهداشتی و هزینههای بازنشستگی میتوان اشاره کرد که کار اروپا را در زمینه اقتصادی به طور فزایندهای دشوارتر خواهد کرد.
با افزایش مستمر سن اروپاییها، اوضاع در زمینه بهرهوری هم چندان بهتر نخواهد بود؛ به خصوص که نرخ بهرهوری در اروپا از سال 2015 به بعد به طور متوسط تنها 0.7 درصد در سال رشد کرده- که در قیاس با ایالات متحده آمریکا کمتر از نصف و در قیاس با چین هم تنها یکنهم نرخ این کشور در بازه زمانی مشابه بوده است. دادههای تاریخ نه چندان دور گویای چرایی بدبینی موجود در این زمینه میتواند باشد: در شرایطی که در سال 1995، نرخ بهرهوری ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا تقریباً مشابه بود، امروزه بهرهوری اروپا حدود 20 درصد کمتر از آمریکاست و البته طبق آمار و ارقام و گمانهزنیهای کارشناسان این فاصله با گذشت زمان بیشتر هم خواهد شد.
برای مطالعه متن کامل خبر اینجا مراجعه کنید
source