شفقنا- علامه طباطبایی بیان کرده اند: روش ما همین تفسیر قرآن به قرآن است. قرآن کریم کتابی آسمانی است که خصوصیات آن حقیقی و واقعیت است. این کتاب با خصوصیاتی که دارد مطالب خودش از خودش حل می شود یعنی اگر هر مطلبی از قرآن را پیش بگیریم و با دقت ملاحظه شود، یک آیه دیگری این آیه را تفسیر می کند و توضیح می دهد و ما از اول ترتیب خود را این قرار دادیم.
این تفسیر بیست جلدی 20 سال طول کشید تا تمام شد. از این مدت، دو سال به شکل بیکاری تمام کردیم و این همان سالهایی بود که آقای آخوندی کتابفروش – که کتاب دست ایشان بود- ورشکست شده بود و تقریبا دوسال، کتاب به تعویق افتاد.
به گزارش شفقنا، متن گفت وگوی علامه طباطبایی با سایت اسلام ناب را در ادامه بخوانید:
خاطراتی از زندگی خود بفرمائید؟
عمده خاطرات ما همان خاطرات علمی و فلسفی بود. ضمائم دیگری هم اینها داشتند که غیر از مسئله فلسفه است. ما فقه داشتیم، اصول داشتیم. در ریاضیات بهترین استاد را می توان گفت که در دنیا به نظرم بهترین استاد بود و نزد ایشان ریاضیات را درس گرفتیم و در نجف بود.
چطور شد که به قم تشریف بردید و در آنجا مشغول تدریس شدید؟
ما به نجف که مشرف شدیم ده سال و اندی در آنجا توقف داشتیم. سپس به تبریز آمدیم. رشدی که فلسفه در سایر جاها مانند تهران داشت در اینجا نداشت. و از این جهت من علاقمند بودم که به هر ترتیب خودمان را به قم برسانیم در شروع کمال. اما از حیث مدتی که این کتاب من را مشغول کرده بود. این تفسیر بیست جلدی 20 سال طول کشید تا تمام شد. از این مدت، دو سال به شکل بیکاری تمام کردیم و این همان سالهایی بود که آقای آخوندی کتابفروش – که کتاب دست ایشان بود- ورشکست شده بود و تقریبا دوسال، کتاب به تعویق افتاد و بعد که اوضاع ایشان مساعد شد دوباره شروع به نوشتن کتاب کردم بنابراین اجمالا نوشتن کتاب تفسیرالمیزان 20 سال طول کشید. منابع ما از یک نظر، منابع روایتی است و به آن اضافه کنید منابع عقلی را از نظر دیگر و نیز منابع کلی از نظر دیگر. اینها منابع ماست.
روشتان استاد؟
روش ما همین تفسیر قرآن به قرآن است. قرآن کریم کتابی آسمانی است که خصوصیات آن حقیقی و واقعیت است. این کتاب با خصوصیاتی که دارد مطالب خودش از خودش حل می شود یعنی اگر هر مطلبی از قرآن را پیش بگیریم و با دقت ملاحظه شود، یک آیه دیگری این آیه را تفسیر می کند و توضیح می دهد و ما از اول ترتیب خود را این قرار دادیم.
عدم شناخت فلسفه در بین مردم و بویژه جوانان به چشم می خورد، به نظر شما برای شناخت فلسفه و آموزش به جوانان چه راهی را باید در پیش گرفت و ارائه و آموزش آن به جوانان باید چگونه باشد؟
این باید اگر به طرز قدیمی ها مشغول شوند و بنا شود که جوانان تربیت شوند، کتاب «منظومه» در فلسفه است. و اگر یک مقدار تفاوت مطلب را در نظر گرفته باشیم، «هدایة الحکمه» که بنده نوشتم ابتدائا می تواند شاگرد را تربیت کند و از تفکر و تامل بهره مند بشود.
استاد! نقش فلسفه بویژه فلسفه اسلامی در حل مسائل امروز به چه صورت می تواند باشد؟
معمولا ما فلسفه اسلامی به مسائل فلسفه ای می گوئیم که علمای اسلام بعد از پیدایش اسلام نوشتند. این را فلسفه اسلامی می گوئیم نه فلسفه ای که اروپایی ها نوشتند…
استاد! چرا شعر گفتید؟
(با لبخند) در اینجا گاهی جنبه خیال جلوه می کرد و بیشتر تاثیر داشت و ما هم چند بیت تهیه کردیم به نام شعر.
استاد! شعری از اشعارتان به یاد دارید؟
شاید یادم باشد.
من به سرچشمه خورشید نه خود بردم راه ذره ای بودم و مهر تو مرا بالا برد
من خسی بی سروپایم که به سیل افتادم او که می رفت مرا هم به دل دریا برد
استاد! از شما تقاضا دارم پند و اندرزی هم به جوانان ما و جامعه ما داشته باشید.
پند و اندرز برای بنده و جنابعالی و همه دوستان ما لازم است اینکه نباید خدا را فراموش کرد. این برای همه لازم است که انجام دهند و همیشه مدنظر داشته باشند.
source