شفقنا- ماهر ابوالمجد تحلیلگر مصری در العربی الجدید نوشت: ابتدا باید روشن شود که پروژه «خاورمیانه جدید» به هدف ایجاد تغییرات جمعیتی و ژئوپلیتیکی در منطقه عربی به نفع اسرائیل، موازی با جنگ نسل کشی هویتی نیست که رژیم صهیونیستی در حال حاضر به طرز وحشیانه ای در نوار غزه و به شیوه های وحشیانه متفاوتی در کرانه باختری و جنوب لبنان به راه انداخته است.
به گزارش شفقنا، الوالمجد با اشاره به این موضوع همچنین نوشت: این اصطلاح اسرائلی – غربی، دارای یک چارچوب تاریخی از دوران اسحاق رابین نخست وزیر اسبق اسرائیل و شمعون پرز وزیر امور خارجه او در اوایل دهه نود قرن گذشته است که تغییراتی ساختاری روی آن اعمال شده است و از ایده اسرائیل بزرگ مبتنی بر ایده برتری نژادی و نظامی و فناوری و جمعیتی همراه با به حاشیه راندن فلسطینی ها در سرزمین های اشغالیشان به اسرائیل بزرگ مبتنی بر عناصر برتری مذکور به همراه سیطره مطلق بر اراضی کامل فلسطین و بخشی از لبنان در دوران نتانیاهو و جریان راست گرای افراطی تغییر یافته است.
با توجه به واقعیت درگیری موجود و با توجه به چارچوب تاریخی درگیری عربی و صهیونیستی، عجله نیست که بگوییم این پروژه با گذشت بیش از یک سال از جنگ فجیع بیسابقه، از لحاظ جغرافیایی و رسمیت بخشیدن رسمی به آن در منطقه، به دلایلی از جمله موارد زیر شکست خورده است:
اول: مقاومت بی نظیر فلسطینی ها در نوار غزه چه در سطح رویارویی نظامی که مانع دستیابی اسرائیل به اهدافش شده است و چه در سطح مردمی که با تمسک آنها به زمین، شکست پروژه کوچاندن اجباری را رقم زده است. آنچه امروز مشهود است این است که غریزه ماندن فلسطینی ها و استفاده از درس های نکبت سال 1948 میلادی، روایت صهیونیست ها مبتنی بر مظلومیت را سرنگون کرد و برتری نظامی و فناوری را از بین برد و باعث احیای قضیه فلسطین و حقوق آنها در سرزمینشان گشت و رژیم های غربی و بویژه اروپایی را از نظر اخلاقی در مخمصه قرار داد.
دوم: توانایی حزب الله برای غلبه بر آنچه می توان از آن به حمله غیرمنتظره و نفوذ اطلاعاتی اسرائیلی در این حزب نامید. مقاومت موفق شد معامله درگیری اعلام شده قبلی را حفظ کند. به این معنا که اسرائیل نتوانسته است و چه بسا هرگز هم نتواند ساکنان شهرک های شمالی را بازگرداند. لذا اسرائیل با وجود برتری فناوری و تسلیحاتی نتوانسته است از نظر جغرافیایی اهداف مد نظر خود را تحمیل کند. علاوه بر این حزب الله اکنون قادر است از پشت رودخانه لیتانی شهرهای اشغالی و حیفا را هدف قرار دهد.
سومین عامل، توانایی ایران در دور نگه داشتن معادله درگیری از مهمترین پروژه خود یعنی «برنامه هسته ای» است که در نتیجه دو عامل، از هدف قرار گرفتن توسط اسرائیل در امان ماند: اول فقدان توانایی اسرائیل برای حمله به تاسیسات هسته ای بسیار مستحکم که مستلزم بمب های سنگینی است که رژیم صهیونیستی بمب افکن های آنها را ندارد.و دوم تمایل آمریکا برای عدم کشیده شدن به سمت درگیری فراگیری است که به نفع واشنگتن نیست.
چهارمین عامل شکست پروژه «خاورمیانه جدید» این است که صهیونیستها-آمریکاییها روی به رویارویی خشن نیاورده ان و برای مدیریت مناقشه و مقابله با تهدیدات مستقیم آن، به ابزارهای نرم تکیه میکنند و منظور در اینجا، موضع ثابت مصر نسبت به مخالفت با پروژه مهاجرت اجباری و حذف قضیه فلسطین است.
اما مشکل واقعی مصر در این دوره دشوار، که عبدالفتاح السیسی، رئیس جمهور مصر آن را به دوره پس از شکست 6 ژوئن 1967 تشبیه کرد، این است که مصر مثل گذشته نماینده یک اتحاد عربی یا یک موضع واحد نیست و نوعی دو دستگی عربی در برخورد با وقایع جنگ صهیونیست ها وجوددارد که تاثیر زیادی روی دولت مصر و پتانسیل های آن گذشته و آن را در برابر چالش های بزرگی قرار داده است. این موضوع در ارزیابی راهبردی کشورهای عربی از پروژه صهیونیست ها بین مصر و امارات نمود می یابد در حالی که عربستان رویکرد خاص خود را دارد و منتظر دولت آتی آمریکاست تا از طریق آن به معامله مناسبی دست یابد.
در واقع، همانطور که معمول است، هر جنگ بزرگ در نهایت به واقعیت جدیدی منجر می شود، بنابراین این جنگ نیز وضعیت جدیدی را به همراه خواهد داشت، اما لزوماً با جاه طلبی اسرائیل برای خاورمیانه جدیدی که در آن تسلط داشته باشد، همسو نخواهد بود زیرا نوعی جاه طلبی مبتنی بر پرش بر روی واقعیت ها و تاریخ، و توانایی این امت برای مقابله با ناملایمات و توانایی ذاتی آن برای ایجاد مقاومت در برابر هر اشغالگر است.
متن خبر در العربی الجدید
source