شفقنا آینده– یک دیپلمات پیشین ایران و مدیرگروه خاورمیانه سابق وزارت خارجه درباره تحولات آینده این منطقه در هنگامه ای که جنگ و درگیری های نظامی وجهه غالب تحولات اخیر شده است اظهار داشت: در خاورمیانه نیاز است تا همکاری و گفت و گویی دسته جمعی شروع شود. این دیالوگ با حضور قدرت های فرا منطقه ای نظیر چین روسیه و آمریکا و اروپا خواهد بود نمی توانیم بگوییم تنها ما باید صحبت کنیم مساله خاورمیانه بین المللی است. باید توافقی صورت بگیرد که منافع همه را حفظ کند و در عین حال امنیت و صلح برقرار شود و کشور های منطقه از این حالت بحرانی خارج شوند.
در ادامه گفت وگوی شفقنا با آقای قاسم محبعلی را می خوانید:
_ تحولات منطقه در چه سمت و سویی قرار دارد، آیا این اتفاقات طبق اهدافی از پیش تعیین شده واقع می شوند؟ در پس این تنش ها چه برنامه ریزی کلانی برای خاورمیانه در نظر گرفته شده است؟
عملیات هفت اکتبر حماس منشا برخی تحولات در منطقه شده است
تحولات خاورمیانه به هم پیوسته است. عملیات هفت اکتبر حماس منشا برخی تحولات در منطقه شده است، شاید تصور حماس و حزب الله و یمنی ها و بقیه این بود که جنگی محدود در جریان خواهد بود و در زمانی کوتاه خاتمه پیدا می کند و امواج عربی حمایت از مردم غزه شکل می گیرد چون موضوع گروگان ها برای اسرائیل بسیار مهم است لذا حاضر به پرداخت امتیازاتی خواهد بود و اسرائیل آمادگی جنگی دراز مدت را ندارد و اینبار هم مثل دفعات پیشین جنگ ها حداکثر چند روز طول می کشد ولی این حادثه رخ نداد و دولت تندرو نتانیاهو اهداف خود را به صورت دیگری دسته بندی کرد و حتی با آمریکا و کشور های عربی و اروپایی در این سیاست ها هماهنگ بود.
دولت نتانیاهو اعلام کرد هدف اول اش نابودی حماس در غزه است و هدف دوم اش آزادی گروگان ها است و هدف سوم اداره غزه به شیوه ای جدید است. جنگ ادامه پیدا کرد و چهار سناریو مطرح شد؛ گمان حزب الله بر این بود که با فشار از جهات دیگر اسرائیل امتیازات بیشتری به حماس می دهد ولی اسرائیل تا جاییکه توانست غزه را تخریب کرد. وقتی اسرائیل تا اندازه ای از جانب غزه خیالش آسوده شد، وارد لبنان شد. در آن مرحله هم اسرائیل با حداکثر تخریب، دولت لبنان را وادار کرد که جدا از غزه آتش بس را بپذیرد. در توافقی که بین لبنان و اسرائیل صورت گرفت و پایه اش بر قطعنامه 1701 است جدا از اینکه جنوب باید از سوی نیروهای حزب الله تخلیه شود و ارتش لبنان و نیروهای پاسدار صلح آنجا مستقر شوند و سپس وارد بند خلع سلاح نیروهای مسلح لبنان شوند، بندی اضافه نیز وارد توافق شده است. اسرائیل اصرار داشت مرز های سوریه و لبنان را کنترل کند تا سلاحی از طریق سوریه وارد لبنان نشود. لبنانی ها این را نپذیرفتند و آمریکا ضامن این بند شده است.
نقشه ای که بعد از 7 اکتبر 2023 از سوی اسرائیل، متحدین غربی و کشور های عربی همراه آنها طرح شد این است که اگر بتوانند به حیات گروه های نظامی در منطقه پایان داده شود
از این جنبه به نظر می رسد تحولی که در سوریه شاهد اش هستیم که با مدیریت آمریکا و اجرای ترکیه است، برای اعمال فشار بر دولت بشار اسد، گروه های مستقر در ادلب فعال شدند و پرونده سوریه را که از 2016 غیر فعال بود، فعال کردند. در مجموع می توان گفت نقشه ای که بعد از 7 اکتبر 2023 از سوی اسرائیل، متحدین غربی و کشور های عربی همراه او طراحی شد این است که اگر بتوانند به حیات گروه های نظامی در منطقه پایان داده شود. این فصل از بحران فعال شده و به سوریه رسیده است و ممکن است پس از سوریه به عراق و یمن گسترش پیدا کند و هر جا گروهی خارج از دولت وجود دارد خلع سلاح شود. قصد این است که اسلحه و قدرت نظامی در اختیار ارتش و دولت باشد البته این که چقدر موفق شوند بحثی جدا است. به نظر می رسد سیاستی که با هماهنگی بازیگران بین المللی و منطقه ای اتخاذ شده چنین سیاستی است.
_ تغییر دولت در آمریکا آیا منجر به تغییر در سیاست های خاورمیانه ای آمریکا خواهد شد؟
در دوره ترامپ حمایت از اسرائیل افزایش پیدا می کند
ممکن است در این دوره شاهد تنش های بیشتر باشیم
در سیاست آمریکا و استراتژی امنیت ملی آمریکا یک سری سیاست ها ثابت است و یک سری با تغییر دولت ها از جمهوری خواه به دموکرات و بلعکس در اجرا متفاوت خواهد بود. سیاست حمایت از امنیت و موجودیت اسرائیل سیاست ثابتی است، همینطور حمایت از متحدین آمریکا در منطقه مثل کشور های شورای همکاری خلیج فارس، عربستان و مصر و اردن و امارات اما نحوه اجرا با توجه به منافع حامیان دموکرات ها یا جمهوری خواهان متفاوت است. آقای ترامپ در اولین دوره ریاست جمهوری خود نشان داد که سیاست هایش با سیاست های دولت اسرائیل کاملا منطبق است و علاوه بر این که به طور کامل از سیاست های اسرائیل از جمله انتقال پایتخت، شهرک سازی و الحاق جولان و… حمایت می کند بلکه با فشار بر اعراب طرح ابراهیم را برای پیشبرد صلح منطقه مطرح کرد، طبیعتا در دوره دوم ترامپ با توجه به شرایط جدید ادامه آن سیاست ها را پیگیری خواهد کرد. حمایت از اسرائیل افزایش پیدا می کند. دولت بایدن از طرح دو کشوری حمایت می کرد ولی بعید است ترامپ از سیاست دو کشوری حمایت کند، ایده کشور مستقل فلسطین در این دوره از دستور کار خارج خواهد شد. ممکن است با توجه به سیاست نتانیاهو و تندروهای حامی اش الحاق کرانه باختری به اسرائیل در این دوره مورد توجه قرار بگیرد و این سیاست پر هزینه دنبال شود لذا ممکن است در این دوره شاهد تنش های بیشتر باشیم.
_ طبق آنچه که ترامپ در شعارهایش قبل از انتخابات داده بود؛ رییس جمهوری جنگ طلب نخواهد بود این موضوع چقدر قابل اتکا است؟ آیا ترامپ توانایی خاتمه دادن به جنگ های خاورمیانه را خواهد داشت؟
منافع گروه هایی که در قدرت حاضر هستند پس از انتخابات تعیین کننده خواهد بود
قبل و بعد از انتخابات شرایط متفاوت است، آن جا برای رای گرفتن حرف می زنند و اینجا برای اعمال سیاست ها، برنامه ریزی خواهد شد. همچنین منافع گروه هایی که در قدرت حاضر هستند پس از انتخابات تعیین کننده خواهد بود. جمهوری خواهان بر خلاف دموکرات ها موافق دو دولتی نیستند. آنطور که بایدن و اوباما از دو کشور در کنار هم حرف می زدند در این دوره معنی نخواهد داشت. شاید در آن ایده دولت فلسطینی مستقل می بود ولی مرزهایش کنترل می شد و ارتشی نداشت مثل کرانه باختری اما جمهوری خواهان به همین مقدار هم اعتقاد ندارند. برخلاف دموکرات ها که دیپلماسی و همکاری چند جانبه را در نظر دارند جمهوری خواهان قدرت نظامی را پیشانی سیاست خارجی خود قرار می دهند. ترامپ از این جنبه حرف می زند به این معنی که من با تهدید بالای نظامی دیگر طرف ها را وادار می کنم تا کوتاه بیایند و تنش خود به خود خاتمه پیدا کند. مثلا ایران و مخالفین اسرائیل در خاورمیانه حس کنند دیگر آمریکا مثل دوران بایدن رفتار نخواهد کرد و یا صلح را می پذیرند یا می دانند که با قدرت نظامی آمریکا رو برو می شوند، مفهوم ادعای ترامپ این است که آمریکا را آنقدر قدرتمند می کنیم که دیگر طرفی نخواهد و نتواند برای آمریکا تنش ایجاد کند و به زعم او این طریق صلح برقرار می شود!
_ وضعیت نیروهای مقاومت در منطقه چگونه خواهد بود؟
به نظر می رسد گروه های نظامی و شبه نظامی منطقه ضعیف خواهد شد
مساله خاورمیانه پیچیدگی هایی دارد و پاسخ به این سوال آسان نیست. از جنگ جهانی دوم تا امروز تصمیم تمام روسای جمهور آمریکا و دولتمردان اروپا این بود که مسائل خاورمیانه را حل کنند، از جمله مساله فلسطین که متاسفانه حل نشده چون مساله ساده ای نیست. سیاست این است که گروه ها و بازیگران غیر دولتی خاورمیانه جمع شوند، تصور این است که عمده مشکلات منطقه از جانب بازیگران غیر دولتی است. طرحشان این است که اگر بتوانند به تحرکات گروه های نظامی خاتمه داده شود یا وارد دولت شوند و بخشی از دولت باشند و سلاح خود را به ارتش واگذار کنند و یا از طریق نظامی با آن ها برخورد شود و از دور خارج شوند. در عراق هم موضع دولت عراق این است که سلاح باید در اختیار ارتش باشد. این تصور وجود دارد که با فعال بودن این گروه ها ثبات در خاورمیانه برقرار نمی شود. عربستان سعودی و دیگر کشور ها به دنبال این هدف هستند، این کشور ها سرمایه گذاری های اقتصادی کلانی انجام داده اند و بی ثباتی و ناامنی به ضرر آن ها است. کمپانی های بزرگ چینی و اروپایی منطقه هم از این سیاست ها حمایت می کنند. اگر سیاست خلع سلاح این گروه ها دنبال نشود با ادامه داشتن این وضعیت به نظر می رسد گروه های نظامی و شبه نظامی منطقه ضعیف خواهند شد و چه بسا قدرت سابق را داشته باشند و من بعید می دانم چنین وضعیتی در آینده ادامه پیدا کند.
_ استراتژی ایران در این شرایط چه خواهد بود؟
ایران باید به سمت دیپلماسی برود
افزایش هزینه تهدیدات نظامی عامل عدم توسعه یافتگی است
این گروه ها از شکاف ها و رقابت ها استفاده می کنند. آمریکا از کردها حمایت می کند، قطر و ترکیه از اخوانی ها حمایت می کنند، عربستان از سلفی ها حمایت می کند و ایران نیز از گروه های دیگری حمایت می کند. همه به نوعی از این گروه ها سود می برند و گروه مقابل خود را تروریستی اعلام می کند. همه از این مسائل استفاده می کنند و از آن آسیب می بینند، ابزار متقابلی است. ایران باید به سمت دیپلماسی برود، به نظر من گروه هایی که خارج از دولت هستند باید در چهارچوب دولت قرار بگیرند، این به نفع امنیت ملی و منافع ملی ما است تا دولت های با ثبات در خاورمیانه وجود داشته باشند و توسعه اقتصادی و سیاسی در خاورمیانه تسریع شود. امنیت ما و منطقه در این صورت بالا می رود هزینه های نظامی و افزایش هزینه تهدیدات نظامی عامل عدم توسعه یافتگی است.
برای حل شدن مساله باید توافقی دسته جمعی صورت بگیرد
وجود دولت های مستقر و با ثبات که بتوانند حاکمیت را در سرتاسر کشور در دست داشته باشند به نفع همه است
برای حل شدن مساله باید توافقی دسته جمعی صورت بگیرد تا دولت ها مسئول حفظ امنیت کشور ها باشند و سلاح در دست ارتش های رسمی هر کشور باشد، وجود دولت های مستقر و با ثبات که بتوانند حاکمیت را در سرتاسر کشور در دست داشته باشند مثل عراق و سوریه و لبنان یا یمن و سودان و همچنین افغانستان و پاکستان، به نفع همه است. اگر دولت پاکستان بتواند بلوچستان را مدیریت کند طبیعتا گروه های تروریستی نمی توانند آنجا حضور داشته باشند و بلوچستان را ناامن کنند یا دیگر حضور گروه های تروریستی در شمال عراق منجر به ناامن شدن مرزهای ما نخواهد شد. حضور دولت مستقر که در عراق حاکمیت تام داشته باشد به نفع ایران است، در سوریه هم به همین صورت است.
_ ممکن است برخی از رقبای منطقه ای و بین المللی به این بهانه که باید تمام گروه های شبه نظامی تحت نظر دولت ها قرار بگیرند این نیروها را به نوعی خلع سلاح کنند ولی در آینده نیروهای تحت حمایت خود را قدرت بدهند!
از این رو عرض کردم که این کار به تفاهمی دیپلماتیک نیاز دارد. یعنی ما و کشور های خلیج فارس، ما و ترکیه، ما و اروپا و آمریکا باید کنفرانسی داشته باشیم و در مجموعه مذاکراتی هم زمان به توافق برسیم و این مساله به صورت هم زمان صورت بگیرد.
_ آیا این ظرفیت دیپلماسی امروز بین این کشورها وجود دارد؟
آمریکا می خواهد به طور یک طرفه مسائل را حل و فصل کند ولی تا به حال موفق نشده است
صلح امری دو طرفه است
طبیعتا امروز این ظرفیت وجود ندارد. سیاست ها به صورت یک طرفه قابل حل و فصل نیست. آمریکا می خواهد به طور یک طرفه مسائل را حل و فصل کند ولی تا به حال موفق نشده است. تا ماجرای فلسطین حل و فصل نشود و حقوق مردم فلسطین رعایت نشود، نمی شود انتظار داشت که گروه های فلسطینی دست روی دست بگذارند و دربرابر فشار ها سکوت کنند. صلح امری دو طرفه است. هر دو طرف باید رضایت داشته باشند. صلح از طریق سیاست و با دیپلماسی حاصل می شود، با جنگ نمی توان به صلح رسید.
همه باید به این توافق برسند که خاورمیانه جدید باید برای همه امن باشد
باید چرخه گفت و گو شروع شود، ایران می تواند با کمک اروپا و آمریکا این ابتکار را ایجاد کند. همه باید به این توافق برسند که خاورمیانه جدید باید برای همه امن باشد نه این که فقط برای یک طرف یا فقط برای اسرائیل امن باشد.
_ آیا مذاکرات هسته ای ایران می تواند پیش زمینه ای برای مذاکرات منطقه ای باشد؟
مذاکرات هسته ای بخشی از مذاکرات آینده خواهد بود
مذاکرات هسته ای بخشی از مذاکرات آینده خواهد بود و یک ماجرای جداگانه نیست. در مقدمه توافق برجام اشاره شده که امید است اجرای برجام مقدمه یا برای حفظ صلح و ارتقای صلح در منطقه و جهان باشد. منظور از برجام صلح و امنیت در خاورمیانه و جهان بود. یکی از دلایل شکست برجام این بود که سایر موضوعات حل و فصل نشد.
_ چه آینده ای برای مذاکرات متصور هستید؟
در خاورمیانه نیاز است تا همکاری و گفت و گویی دسته جمعی شروع شود
جنگ و صلح همواره دو موضوع اصلی روابط بین الملل است در شرایطی که عدم موازنه وجود نداشته باشد جنگ رخ می دهد. سازمان ملل و سازمان های بین المللی درست شده اند تا از طرق سیاسی این موازنه را ایجاد کنند. امروز تنها موازنه نظامی کافی نیست. اصل؛ اقتصاد و منافع اقتصادی است همچنین همکاری های بین المللی اهمیت دارند. اگر غیر از این بود کشور کوچکی مثل قطر نمی توانست با عربستان مقابله کند. باید از طریق دیپلماسی و همکاری با آمریکا ایران و ترکیه وارد عمل می شد و سیاست محاصره عربستان را شکست می داد. مجموعه ای از سیاست ها لازم است و این کار باید انجام شود مهمترین مورد توسعه اقتصادی است. همانطور که توسعه اقتصادی در آسیا و اروپا شروع شد و جنگ ها در این مناطق کاهش پیدا کرد طبیعتا قدرت نظامی ناتو پشت این ماجرا بود ولی دیگر این انتظار وجود ندارد که میان آلمان، فرانسه و انگلیس جنگی رخ بدهد یا در آسیای جنوب شرقی توسعه اقتصادی منجر به تغییر وضعیت شد در خاورمیانه نیز نیاز است تا همکاری و گفت و گویی دسته جمعی شروع شود این دیالوگ با حضور قدرت های فرا منطقه ای نظیر چین روسیه و آمریکا و اروپا خواهد بود نمی توانیم بگوییم تنها ما باید صحبت کنیم مساله خاورمیانه بین المللی است. باید توافقی صورت بگیرد که منافع همه را حفظ کند و در عین حال امنیت و صلح برقرار شود و کشور های منطقه از این حالت بحرانی خارج شوند.
source