سید پارسا علوی؛ شاید حائز اهمیتترین موضوع این روزهای اقتصاد کشور، تک نرخی شدن ارز و پایان تخصیص ارز نیمایی است.
اما بد نیست در ابتدا سری به گذشته قیمت ارز، معیاری که فارغ از اثرگذاری عوامل درونی و بیرونی یکی از معیارهای مردمی سنجش موفقیت هر دولت در امور اقتصادی است، بزنیم:
در دولت مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی نرخ دلار از ۱۱۹ تومان به ۴۷۰ تومان رسید و در پایان دولت آقای خاتمی این عدد ۹۰۰ تومان رسیده بود. دولت آقای احمدینژاد نیز دلار را با قیمت ۳۶۰۰ تومان به دولت آقای روحانی تحویل داد.
در دولت آقای روحانی دلار به بیش از ۲۵ هزار تومان رسید. نرخ دلار در سه سال دولت شهید رئیسی به ۶۰ هزار تومان رسید و روزی که دولت چهاردهم امور اداره کشور را در دست گرفت، نرخ دلار در بازار آزاد نزدیک به ۶۰ هزار تومان بود؛ امروز پس از گذشت حدود چهار ماه از عمر دولت پزشکیان، نرخ دلار در بازار غیررسمی به ۷۸ هزار تومان رسیده است.
در اواسط دولت آقای روحانی که بحث ارز نیمایی، با هدف حمایت از واردات ارزانقیمتتر کالاهای اساسی، سر و کله اش در اقتصاد ایران پیدا شد، شاید کمتر کسی فکر میکرد که تا امروز این طرح به ظاهر خوب و موثر، باعث ایجاد رانت ۵۰ میلیارذ دلاری گردد، گرچه در همین راه نیز عدم نظارت صحیح نهادهای مسئول، بیش از هر پارامتر دیگری موثر بوده است. از طرفی عدم نظارت و مدیریت بر بازار آزاد، موجب افزایش بیش از ۲۰ درصدی نرخ دلار، در ۴ ماهه ابتدایی دولت دکتر پزشکیان شده است.
حال، اما حذف ارز نیمایی و ایجاد بازار توافقی نرخ ارز، میتواند در ابتدا موجب کمتر شدن التهاب قیمتی در بازار آزاد و از طرفی نظارت بیشتر بر قیمتگذاری گردد، به نوعی که خبر میرسد نرخ دلار در بازار توافقی حدود ۶۴ هزار تومان به ازای یک دلار است که حداقل ۱۳ هزار تومان پایینتر از بازار غیر رسمی میباشد.
اما معایب اجرای این طرح چیست؟!
گرچه حامی چندانی برای ابقای ارز نیمایی وجود ندارد، اما اجرایی کردن آن بهیکباره از طرفی و شرایط جنگی منطقهای و سیاسی در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا (به عنوان مهمترین عامل افزایش نرخ ارز در سنوات گذشته) میتواند جهشی غیر قابل برگشت در نرخ ارز و البته کالاهای اساسی ایجاد نماید. شاید اجرای مرحله به مرحله این طرح هم همکاری بیشتر بازار را در پی داشت و هم از ایجاد شوک به آن جلوگیری میکرد.
به طور کُلی، اما طرح ارزشگذاری نرخ ارز به صورت توافقی با ایرادها و محاسنش، میتواند به معنای واقعی کلمه، یک شمشیر دولبه برای اقتصاد ایران باشد.
source