شفقنا- یک کارشناس مسائل بین الملل در گفتگو با جماران بیان کرده است: طرح موضوعات دیگر از سوی آمریکاییها، مسئله جدیدی نیست و لذا نباید از طرح آنها هیچ ابایی داشته باشیم و در گفتگو ها حتما باید در درجه اول موضوع هستهای را به سرانجام رسانده و اگر این موضوع به سرانجام درست رسید؛ قطعاً برای سایر موضوعات هم میتوانیم بر اساس اصول، چارچوب و مواضع مشخص جمهوری اسلامی ایران با امریکاییها و دیگر کشورهای دنیا گفت و گو و مذاکره داشته باشیم.
بخشنامه صادره «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا، در تداوم سیاست فشار حداکثری علیه جمهوری اسلامی ایران که شامگاه سهشنبه -۱۶ بهمن- امضا شد، یکی از بحثبرانگیزترین اسناد سالهای اخیر بوده است. سخنان پیش و پس از امضای این بخشنامه، گمانهها درباره انگیزه و راهبرد رئیسجمهور آمریکا در قبال ایران را، تشدید و سیگنالهای متناقضی ارسال کرده است.
به منظور بررسی این بخشنامه، انگیزههای ترامپ و نحوه واکنش ایران در قبال این اقدام واشنگتن با «ابوالقاسم دلفی» سفیر پیشین ایران در فرانسه و کارشناس مسائل بینالملل به گفتوگو با جماران نشسته است
دونالد ترامپ در چند روز اخیر در چند نوبت موضع گیری هایی درباره ایران داشته است. او پیش از دیدار با نتانیاهو، بخش نامه ای را برای اجرای سختگیرانه سیاست فشار حداکثری علیه ایران امضاء کرد و البته حین امضای این بخشنامه لازم الاجرا تاکید کرد که تمایلی به امضای آن نداشته است. هدف از این مواضع دوگانه اعلامی و اعمالی ترامپ در قبال ایران را چه می دانید؟
مواضع شخص آقای ترامپ طی چند هفته اخیر و مخصوصاً بعد از سفر نتانیاهو به آمریکا، در مورد ایران متعدد بوده است. دستور العمل ریاست جمهوری امضا شده، برخلاف بقیه دستورالعملهای اجرایی رئیسجمهور که در حکم قانون بوده و باید اجرا شوند، از نظر اجرایی مقداری متفاوت است. در کنار این یادداشت، ترامپ اظهارات تقریبا متفاوت تری، نسبت به ایران و انتظاری که از آینده روابط با ایران در نظر دارد را بیان کرده است. لذا باید این مجموعه را با هم دید و صِرف یک بخشنامه و اظهارنظر در مورد این بخشنامه نمیتواند همه واقعیت روابط را بیان کند. باید روی مواضع اعلامی و مواضع مکتوب ترامپ و اینکه آمریکاییها چگونه میخواهند با ایران وارد مراحل عملی مذاکره شوند، بیشتر تأمل و بررسی کرد.
در مجموع آنچه مهم است این است که رئیس جمهور آمریکا در کنار آن بخشنامه ابراز تمایل کرده است که با آقای پزشکیان گفت و گو کند که این نکته برجسته است. در کنار همه مواضع ترامپ، درخواست گفت و گو با رئیس جمهور اسلامی ایران میتواند نشاندهنده این باشد که گفت و گو در دستور کار دولت جدید آمریکاست. آقای ترامپ در صفحه شخصی خود هم اعلام کرد که ما خواستار توافقی با ایران هستیم که این توافق باعث رشد، سعادتمندی و صلح شود.
از نظر دولت آمریکا تنها مانع این وضعیت، موضوع داشتن سلاح اتمی توسط ایران است که در این زمینه وضعیت ایران روشن است. مواضع جمهوری اسلامی در قبال سلاح هستهای همانطور که آقای وزیر خارجه اعلام کردند و فتوای رهبری وجود دارد، این است که کشور به سمت سلاح هستهای نخواهد رفت و تاکنون هم نرفته است.
به اعتقاد گروهی، این دوگانگی در اظهارات و اعلام مواضع آقای ترامپ نوعی از دیپلماسی اوست. رئیسجمهور آمریکا برای شروع گفت و گو و حل مشکلات با دنیا، ابتدا موضع نسبتاً سختی را اعلام میکند که بعد در گفت و گو بتواند به اهدافی که دنبال آن است دست یابد. این شیوه درباره کانادا، کانال پاناما، جزایر گرینلند و یا در پرونده افزایش تعرفههای گمرکی، تکرار شده است.
بنابراین، در قبال آنچه از طرف آمریکا اتفاق افتاده و آنچه گفته شده حتما باید با تأمل و تعامل بیشتری برخورد کرد و به صرف موضع گیری شدید علیه کشور اکتفا نکرد و مجموعهی بحثها را در کنار هم دید. همه جزئیات در جریان گفت و گو بیشتر روشن خواهد شد، اما پیشنهاد اصلی و آنچه که آمریکای ترامپ به دنبال آن است، گفت و گو با ما و رسیدن به موافقتنامه صلح در بحث هستهای و عدم دستیابی جمهوری اسلامی ایران به سلاح هستهای است.
در داخل ایران تناقض در سخنان ترامپ به خصوص توجه به متن بخشنامه و مفهوم آن برای جزئیات مدنظر ترامپ در هر گونه توافق احتمالی با ایران به مانعی برای برداشتن گام نخست در مقابل دولت او تبدیل شده است. فکر می کنید این بخشنامه و مجموع سخنان ترامپ در چند هفته اخیر، ایران را بی میل به مذاکره ولو غیرمستقیم با دولت امریکا خواهد کرد؟
دولت چهاردهم از ابتدای کار، موضوع گفتگو و تعامل با دنیا را به عنوان یکی از سیاستهای اصولی خود اعلام کرد و دکتر پزشکیان در سفر خود به نیویورک، این مهم را در دیدار با سران کشورهای مختلف مطرح کرد و مورد استقبال هم قرار گرفت، بنابراین گفتگو در دستور کار دولت است.
از طرف دیگر، آقای ترامپ هم در چند روز اخیر مطالب متعددی را مطرح کرده و خواستار گفت و گو با رئیس جمهور اسلامی ایران شده است. بنابراین، اصل اینکه دو طرف خواستار گفت و گو و حل مشکلات از این طریق هستند، مشخص شده و حالا باید زمینه انجام آن را فراهم کرد که این فراهمسازی باید از طریق دیپلماسی صورت گیرد.
درباره اینکه موضوع بخشنامهی صادر شده تند است، باید یادآور شد که فشار حداکثری و آنچه که ترامپ در دور اول ریاست جمهوری در قبال ایران و با خروج از برجام به آن متوسل شد و اعمال کرد، طی سالهای گذشته همچنان و همواره در دستور کار دولت آمریکا بوده است. حتی در دوران آقای بایدن و دموکراتها هم بخش زیادی از تحریمهایی که در فشار حداکثری آقای ترامپ هم نبود، اضافه شد.
لذا فشار و تحریمهای حداکثری علیه جمهوری اسلامی ایران همواره طی سالهای گذشته تداوم داشته و اعمال شده و آنچه که این بخشنامه آن را مورد تاکید قرار میدهد، مواردی است که وجود داشته و مجدداً یادآوری شده و این موارد از نظر دولت و خزانه داری آمریکا و کشورهای دنیا علیه جمهوری اسلامی در حال اجراست.
برای اینکه دو طرف بتوانند با داشتن موضوعات مشخص و برای حل مسائل، گفت و گوها را آغاز کنند، طبیعتا لازم است که مواضع و خواستههای دو طرف بیان شده و این خواستهها در جریان مذاکرات مشخص شود. جمهوری اسلامی ایران چون خواستار گفت و گو و تعامل با دنیاست طبیعتاً باید از این پیشنهاد گفت و گو استقبال و مشکلات را با راهحل مسالمت آمیز ، حل کند.
برخی در داخل ایران معتقدند که تیم ترامپ این بخشنامه را بر پایه این تحلیل که ایران پس از هفت اکتبر تضعیف شده تهیه کرده اند و ایران باید حداقل در یک بازه زمانی کوتاه مدت از خود مقاومت نشان بدهد تا از موضع برابر با تیم مقابل وارد میدان مذاکره شود. تا چه اندازه با این تحلیل موافق هستید و فرصت ها و چالش های چنین سیاستی را برای ایران در چه مواردی می دانید؟
سیاستهای دولت چهاردهم در داخل کشور با مخالفتهایی رو به روست و این مخالفتها را طبیعتاً بازندگان انتخابات ریاست جمهوری آغاز کرده و با دستآویز قرار دادن موضوعات مختلف دولت را تحت فشار قرار دادهاند. اتفاقاتی که بعد از هفت اکتبر در غزه، لبنان، فلسطین و سوریه افتاد، به صورت طبیعی عوارضی هم برای ایران به دنبال داشته است که این عوارض در چارچوب سیاستهای کلی نظام، حتما مورد ارزیابی و توجه قرار خواهد گرفت. ولی آنچه که امروز و براساس اعلام آقای پزشکیان، اولویت دولت چهاردهم است، حل مشکلات از طریق گفت و گو با دنیا، همسایگان، رفع تحریمها و حل مشکلات اقتصادی کشور است.
در این مسیر دولت چهاردهم، گفت و گو را بهترین راه حل تشخیص داده، ترامپ هم در دور دوم ریاست جمهوری خود با دریافت این پیام و استفاده از تجربیاتی که در دور اول داشته و قطعاً به این نتیجه رسیده که با فشار اکثری نمیتواند اهداف خود را دنبال کند؛ پیشنهاد گفت و گو را مطرح کرده است. در دور اول ریاست جمهوری آقای ترامپ هم موضوع گفت و گو بین ایران و آمریکا مطرح بود و در سفر رئیسجمهور وقت ایران به امریکا قرار بود که این اتفاق بیافتد که نیفتاد.
بنابراین، مجموعهی تحولات، در دولت جدید ایران و دولت دوم آقای ترامپ، فضایی را برای گفت و گو به وجود آورده که اگرچه شرایط بینالمللی در آن بیتاثیر نیست ولی به این معنی هم نیست که آقای ترامپ با توجه به موضوعات خاورمیانه، بحث غزه، لبنان و سوریه، جمهوری اسلامی را برای گفتوگو تحت فشار قرار دهد.
به نظر بنده و بسیاری از تحلیلگرانی که تحولات بینالمللی را دنبال میکنند؛ آقای ترامپ اصلا به دنبال جنگ نیست و این موضوع را اعلام هم کرده و به این دلیل هم است که اولین بار در مقام رئیس جمهور آمریکا موضوع گفت و گو با رئیس جمهوری اسلامی ایران ر مطرح میکند. ما باید از این فرصت در چارچوب منافع ملی و سیاست های دولت چهاردهم نهایت بهره برداری را کرده و برای حل مشکلات گفت و گو کنیم.
عنصر زمان با توجه به ضرب الاجل ۲۵ اکتبر برای ایران بسیار مهم است و در حقیقت به مانعی هم برای هرگونه تصمیم گیری با دست باز و بدون تبعات نامحدود برای اقتصاد و اوضاع بین المللی کشور تبدیل شده است. فکر می کنید مساله زمان و فشار اروپا و امکان استفاده آنها از اسنپ بک تا چه اندازه باید در معادله ها و محاسبه های ما جا داشته باشد؟
ایران طی چند ماه اخیر با اروپاییها ۲ دور گفت و گوی مستقیم در ژنو انجام داد و از طریق آنها، موضوع مذاکره مستقیم امریکا به جمهوری اسلامی ایران منتقل شده و ترامپ این پیشنهاد را از طریق اروپاییها منتقل کرده که ما خواستار گفت و گوی مستقیم برای حل مشکلات هستیم و این موضوع را در سخنرانی مراسم تحلیف مورد تایید قرار داده است. بنابراین، اروپاییها به عنوان بخشی از برجام و از اعضای ۵+۱ به دنبال این هستند که این گفت و گوها به سرانجام رسیده و تا قبل از اکتبر آینده؛ یعنی اتمام موافقتنامه برجام بتوانند مسائل خود با جمهوری اسلامی ایران را حل کنند.
در شرایط فعلی اروپا هم با امریکا دچار مشکلاتی بوده و دولت ترامپ به دلایل مختلفی در بحث اقتصادی، سیاسی و نظامی با اروپاییها به چالش خورده است. به همین دلیل امروز اروپا میتواند به عنوان یه رابط و میانجی نقش ایفا کند؛ همانگونه در برجام به عنوان تسهیل کننده مذاکرات عمل میکرد. منوط به اینکه ما بتوانیم از ظرفیتهای اروپا که در گذشته بزرگترین شریک تجاری ما بودند، بزرگترین نقش را در همکاریهای صنعتی با ما داشتند و از بزرگترین مصرف کنندگان انرژی ما بودند، استفاده کنیم. باید بتوانیم از ظرفیت این روابط تاریخی و سنتی که با اروپا داشتیم، در تسهیل مناسبات با امریکا بهره برداری بهتری کنیم.
معتقدم در حال حاضر لابی های بسیار خوبی در اروپا در بخشهای سیاسی، انرژی، صنعتی و حمل و نقل وجود دارد که به دلیل شناختی که از نیازهای ایران دارند، میتوانند به عنوان سرمایه گذاری و مشارکت در سازندگی کشور حضور داشته باشند. ما باید از این لابیها هم به عنوان تسهیلکننده روابط خود با اروپا استفاده کنیم و هم اروپا فشار لازم برای تسریع در روند مذاکرات و گفتگوها با ایران را به آمریکا وارد سازد.
ترامپ از نخستین روزهای آغاز به کار دولت جدید مهمترین درخواست خود را عدم دستیابی ایران به سلاح هسته ای اعلام کرده و در چند هفته اخیر از وزیر خارجه تا سخنگوی این وزارتخانه و از رئیس سازمان انرژی اتمی تا معاون رئیس جمهور تأکید کرده اند که ایران چنین هدفی نداشته و رسیدن به راهکاری برای حصول اطمینان در این خصوص آسان است. با این همه، مفاد بخش نامه اخیر حکایت از این دارد که تنها مساله ترامپ، هسته ای نیست. فکر می کنید توافق مدنظر ترامپ صرفا به مسائل هسته ای محدود خواهدشد یا او به سراغ فعالیت های موشکی ومنطقه ای ایران هم می رود. ( لازم به ذکر است که در خصوص مسائل هسته ای نیز مفاد بخشنامه گویای جزئیات فراتر از برجام است).
آنچه که خود آقای ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا در پیامهای شفاهی و توییتهای چند روز گذشته، اعلام کرده، این است که که نمیخواهد ایران به بمب اتم دسترسی داشته باشد و بر این تنها شرط اعلامی خود هم چندبار تأکید کرده است. این نشان میدهد که موضوع اصلی ایالات متحده در قبال روابط با ایران، سلاح هستهای است که خوشبختانه موضع جمهوری اسلامی هم در این زمینه مشخص است. اینکه ممکن است موضوعات دیگری هم در دستور کار قرار گرفته و آمریکاییها در طول مذاکرات خواستار آن شوند، مسأله جدیدی نیست و قبلا هم این موضوع بوده است.
فرصت سرمایهگذاری با سود پیشبینیشده 44% تضمین اصل سرمایه شما
زمانی که ما در برجام مذاکره میکردیم، آمریکاییها و اروپاییها خواستار مذاکره در سایر موضوعات منطقهای، سلاح و ظرفیت نظامی جمهوری اسلامی ایران هم بودند. ولی در یک جمعبندیِ مشخص قرار بر این شد که در درجه اول موضوع هستهای ایران به سرانجام برسد و اگر این موضوع نتیجه بخش بود، در مورد سایر موضوعات هم گفت و گو انجام شود. این موضوع حتی در سخنرانیها و اظهارات رهبر انقلاب هم منعکس شده بود؛ به این تعبیر که «باید دید مذاکرات هستهای به چه سمت و سویی خواهد رفت».
بنابراین، طرح موضوعات دیگر از سوی آمریکاییها، مسئله جدیدی نیست و لذا نباید از طرح آنها هیچ ابایی داشته باشیم و در گفتگو ها حتما باید در درجه اول موضوع هستهای را به سرانجام رسانده و اگر این موضوع به سرانجام درست رسید؛ قطعاً برای سایر موضوعات هم میتوانیم بر اساس اصول، چارچوب و مواضع مشخص جمهوری اسلامی ایران با امریکاییها و دیگر کشورهای دنیا گفت و گو و مذاکره داشته باشیم.
source