اقتصاد۲۴- شیوا سپهری: درک و تبیین تفاوت بین علم و تکنولوژی از دیرباز موضوع بحثهای فراوانی در میان اندیشمندان، پژوهشگران و صنعتگران بوده است. در حالی که هر دو واژه در زندگی روزمره و حوزههای مختلف به کار میروند، اما اصولاً مفاهیم و اهداف آنها از یکدیگر متمایز است. در این مطلب سعی میکنیم با نگاهی عمیق به تعاریف و کاربردهای علم و تکنولوژی، تفاوتهای اساسی میان این دو حوزه را بررسی کنیم.
علم مجموعهای از دانستهها، نظریهها و روشهای سیستماتیک برای درک پدیدههای طبیعی، اجتماعی و حتی ذهنی است. هدف اصلی علم پاسخ به پرسش «چرا؟» و کشف روابط علت و معلولی در طبیعت میباشد. دانشمندان با استفاده از روشهای مشاهده، آزمایش و استدلال منطقی سعی در کشف قوانین بنیادی دارند که بتوانند پدیدهها را توضیح داده و در آینده پیشبینی کنند. به عبارت دیگر، علم به دنبال ایجاد دانش پایهای است که مرزهای جهانی را در بر گرفته و به ارتقای سطح فهم بشر از جهان کمک میکند.
تکنولوژی یا فناوری، به کارگیری عملی دانش و آگاهی علمی برای حل مشکلات و بهبود زندگی انسان است. هدف از تکنولوژی پاسخ به پرسش «چگونه؟» میباشد؛ یعنی چگونه میتوان دانش به دست آمده را به ابزارها، دستگاهها و روشهایی تبدیل کرد که بتوانند نیازهای بشری را برآورده کنند. در عمل، تکنولوژی شامل فرآیندهای طراحی، ساخت و استفاده از محصولات، سیستمها و خدمات است. تکنولوژی نه تنها جنبههای مادی مانند ماشینآلات و ابزارها را در بر میگیرد بلکه به مهارتها، سازماندهی و مدیریت منابع نیز وابسته است.
علم و تکنولوژی چه تفاوتی دارند؟
شاید تصور کنید علم و تکنولوژی یکسان هستند، اما در واقع تفاوت مهمی با هم دارند. چرا که علم در پی دستیابی به شناخت عمیق از طبیعت و کشف قوانین پنهان آن است؛ به عبارتی، علم به دنبال پاسخ به «چرا» و فهم مبانی هستی است. اما تکنولوژی هدف خود را در پیادهسازی این دانش و تبدیل آن به راهکارهای عملی برای بهبود زندگی انسان میداند. به بیان ساده، تکنولوژی، اجرای عملی دانش است. پژوهشها معمولاً بر مبنای آزمون و خطا، مشاهده دقیق و تکرارپذیری تجربیات انجام میشود تا قوانین و نظریههای قابل اثبات به دست آید. در تکنولوژی، روشها بیشتر کاربردی و مهندسی است و تمرکز بر توسعه ابزارها و سیستمهایی است که بتوانند نیازهای بازار یا مشکلات عملی را حل کنند.
علم به صورت آزاد و بدون محدودیتهای جغرافیایی منتشر میشود؛ یک نظریه علمی در هر نقطه از جهان قابل استفاده است، اما تکنولوژی از سوی دیگر، ممکن است به شرایط اقتصادی، سیاسی و فرهنگی هر کشور وابسته باشد؛ تکنولوژیهای پیشرفته ممکن است تنها در کشورهایی با زیرساختهای مناسب به کار گرفته شوند. علم به تنهایی برای خود ارزشمند است، اما بدون کاربرد عملی، ارزش اقتصادی محدودی دارد.
بیشتر بخوانید: پدر نورشناسی جهان کیست؟
تکنولوژی مستقیماً بر توسعه اقتصادی تأثیر میگذارد؛ از طریق ساخت کالاها، خدمات نوین و افزایش بهرهوری، تکنولوژی نقش کلیدی در ایجاد ثروت و توسعه پایدار دارد.
علم به شکلی تدریجی و پیوسته در حال توسعه است و اصول آن معمولاً پایدار میماند. نظریههای علمی با گذر زمان ممکن است اصلاح شوند، اما چارچوب کلی آنها حفظ میشود، اما تکنولوژی با سرعت بیشتری تغییر میکند؛ نوآوریهای تکنولوژیکی و اختراعات جدید منجر به تحولهای سریع در صنایع، بازارها و سبک زندگی انسان میشوند.
رابطه متقابل علم و تکنولوژی
با وجود تفاوتهای ذکرشده، علم و تکنولوژی به طور جداییناپذیری به یکدیگر پیوسته هستند. پژوهشهای علمی، زمینهساز توسعه تکنولوژی هستند؛ به عنوان مثال، کشف قوانین ترمودینامیک و نظریههای فیزیکی، امکان اختراع ماشین بخار و توسعه صنایع تولیدی را فراهم ساختند. از سوی دیگر، کاربرد تکنولوژی و ابزارهای پیشرفته در انجام آزمایشها و تحقیقات علمی، دقت و سرعت پژوهشهای علمی را افزایش میدهد.
این رابطه متقابل باعث شده است که گاهی اوقات اصطلاح «علم کاربردی» نیز مطرح شود که به ارتباط نزدیک میان نظریههای علمی و کاربردهای عملی آنها اشاره دارد. با این حال، لازم است تفاوت اساسی بین هدفگذاری نظری علم و هدفگذاری عملی تکنولوژی در نظر گرفته شود.
اهمیت تفکیک علم و تکنولوژی در سیاستگذاری و توسعه چیست؟
در دنیای امروز، بهبود کیفیت زندگی و پیشرفت اقتصادی کشورها تا حد زیادی به توسعه و بهرهبرداری صحیح از تکنولوژی بستگی دارد. برای دستیابی به این اهداف، لازم است با تقویت بخش علمی و پژوهشی، میتوان به کشف اصول جدیدی دست یافت که بعدها به فناوریهای نوین تبدیل میشوند و کشورها باید در ایجاد محیطی مناسب برای انتقال دانش علمی به فناوریهای کاربردی و بهبود زیرساختهای فنی و مهندسی سرمایهگذاری کنند. همچنین تربیت دانشمندان و مهندسان متخصص در هر دو حوزه علم و تکنولوژی، از عوامل اساسی در پیشرفت اقتصادی و اجتماعی محسوب میشود.
هر چه هست با درک صحیح از این تفاوتها و تکیه بر نقاط قوت هر یک، میتوان به ایجاد محیطی مناسب برای نوآوری و بهرهبرداری بهینه از دانش و تکنولوژی دست یافت؛ محیطی که در آن علم بتواند افقهای جدیدی را بگشاید و تکنولوژی به عنوان پلی میان دانش و زندگی عملی، در بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی نقش موثری ایفا کند.
source