Wp Header Logo 4066.png

شفقنا- آيت الله سیدضیاء مرتضوی در بخش بیستم از سلسله نوشتارهایی که در اختیار شفقنا قرار دادند، در تفسیر و تحلیل «دعای ماه مبارک رمضان» درباره تفاوتی که در روایات و به تبع آن در فقه، در نماز گزاشتن بر مُرده مسلمان هم‌کیش و مُرده مسلمان غیر هم‌کیش، وارد شده توضیحاتی دادند.

متن کامل بخش بیستم بدین شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین انه خیر ناصر و معین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین

دریچه‌ای که دعای شریف «اللَّهُمَّ أَدْخِلْ عَلَى أَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ» برای پرداختن به برخی مباحث معرفتی ما در تنظیم مناسبات و روابط با غیر مسلمان‌ها و غیر هم‌کیشان و برخی احکام شرعی در این باره باز کرد، ما را به برخی پرسش‌های پایانی کشاند و اینکه نگاهی در پی این دعای شریف مطرح شد که می‌توانیم از آن به عنوان نگاه انسانی به همه انسان‌ها اعم از مسلمان و غیر مسلمان و در میان مسلمان‌ها هم اعم از هم‌مذهب و سایر مذاهب نام ببریم. در این موضوع، مواردی وجود دارد که می‌تواند در برابر این نگاه به عنوان یک پرسش، ابهام یا حتی شبهه مطرح شود که در دو بخش قبل، دو مورد از آن را بازگو کردیم.

رویکرد کلی به انسان، شامل غیرمسلمانان نیز می‌شود، اما در بحث‌های پیشین نشان داده شد که از منظر نصوص دینی، چه آیات قرآن و چه روایات و فتاوای مطرح‌شده، و همچنین بررسی مباحث معرفتی، مشخص است که این رویکرد به معنای نادیده گرفتن تفاوت‌های میان مسلمانان و غیرمسلمانان نیست؛ چنان که در میان خود مسلمانان نیز تفاوت‌هایی وجود دارد که میان شیعیان و دیگران به چشم می‌خورد. بنابراین، روشن است که این رویکرد به معنای انکار یا نادیده گرفتن تفاوت‌ها نیست، ولی این تفاوت‌ها در عین حالی که ما بر آن اجمالاً صحه می‌گذاریم که البته بخش عمده‌ای از آنها مسایلی اجتهادی است و ممکن است در مواردی از آنها میان فقیهان ما اختلاف نظر وجود داشته باشد، این اختلاف به معنای سلب نگاه انسانی از همه انسان‌ها نیست حتی در بحث طهارت و نجاست، یکی از مواردی که فقها در آن اختلاف دارند، موضوع طهارت و نجاست کافران یا غیر مسلمانان هستند.

نکته کلی و تاکید ما این است که اختلافات فقهی در برخی از این مسایل که در جای خود باید دنبال شود، این تفاوت‌ها نباید ما را از آن نگاه انسانی به بشریت و به هم نوعان در هر مذهب و مسلک و دینی که هستند، باز بدارد؛ هم در نیکی کردن و رفتار انسانی در این دنیا و هم در داوری و قضاوتی که نسبت به سرنوشت و آینده آنان داریم، آینده آنان در همین دنیا و آینده جاودان در آخرت؛ اینگونه نیست که بتوانیم همه غیر هم‌کیشان خود را اهل دوزخ و عذاب بشماریم به شرحی که در بحث‌های قبلی گذراندیم.

در ادامه بحث‌های گذشته و به صورت خاص در آنچه که ظاهر دعای شریف «اللَّهُمَّ أَدْخِلْ عَلَى أَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ» و عمومیت آن در دعای برای دیگران به ویژه مسلمانان، ممکن است این پرسش مطرح شود که درباره تفاوتی که در روایات و به تبع آن در فقه، در نماز گزاشتن بر مُرده مسلمان هم‌کیش و مُرده مسلمان غیر هم‌کیش، وارد شده چه باید گفت و آیا آن روایات با این نگاه کلی که در این مباحث مورد توجه و تاکید است، سازگاری دارد یا نه؟

به عنوان نمونه جناب کلینی در کتاب کافی، جلد سوم، صفحه 186 به بعد، بابی را باز کرده با عنوان «الصلاة على المستضعف و على من لا یُعرَف؛ چگونگی نماز گزاردن بر شخص مستضعف و بر کسی که ناشناخته است»؛ اگر «لا یعرف» به صورت فعل مجهول خوانده شود؛ یعنی مستضعف فکری و ایمانی است و کسی که از نظر اعتقادی نمی‌شناسیم چگونه است؟ گاه می‌شناسیم که او مسلمان غیر شیعه است و با عنوان مستضعف از او یاد شده است و گاه نمی‌شناسیم که اساساً او چه ایمانی داشته است.  مقصود از مستضعف، همه مستضعفان نیستند بلکه مقصود مسلمان مستضعف است؛ زیرا آنچه واجب است نماز گزاردن بر مُرده مسلمان است، اما بر مُرده غیر مسلمان نماز گذاشته نمی‌شود، و دلیل آن هم جدای از ادله خاص فقهی روشن است. او به اسلام و آنچه در نماز به عنوان شهادتین ذکر می‌شود، معتقد نبوده است.

بر این اساس، همانطور که در نصوص ما آمده و فقها گفته‌اند، وجوب نماز میت اختصاص به مُرده مسلمان دارد، ولی مسلمانان با توجه اختلاف در بخشی از باورها و مشخصا فرق میان شیعه و غیر شیعه، آیا چگونگی نماز بر آنان یکسان است یا نه؟ اگر به مقتضای نصوص دیگر که در بابی جداگانه، پس از این باب آمده است، حساب ناصبیان را جدا کنیم، در این روایات دو عنوان از این نظر مطرح شده است، یکی نماز بر مستضعف و دیگری نماز بر شخص مجهول و به همین دلیل به نظر ما و بر خلاف محققان کتاب کافی، ترجیح آن است که جمله «و علی من لا یعرف» به صورت مجهول خوانده شود و نه معلوم، به ویژه که جناب کلینی تعبیر «و علی من» را تکرار کرده است و نشان می‌دهد که عنوان جداگانه‌ای است و نه عطف تفسیری.

برخی از این روایات را که سند آنها هم صحیح است، بازگو می‌کنم. نخستین روایتی که جناب کلینی به سند صحیح از جناب محمد بن مسلم نقل کرده این است که امام باقر(ع) یا امام صادق(ع) (در روایت مشخص نشده است) فرموده است: «الصلاة على المستضعف و الذی لا یعرف، ‌الصلاة علی النبیّ(ص) و الدعاء للمؤمنین و المؤمنات»؛ نماز بر شخص مستضعف که همان «مسلمان مستضعف فکری و عقیدتی» است، «و الذی لا یعرف» یعنی آن کسی که ناشناخته است (اگر به صورت مجهول خوانده شود) یا می‌شناسیم که شیعه نیست (اگر به صورت معلوم خوانده شود) و در این صورت، این جمله عطف تفسیری خواهد بود؛ یعنی مستضعف که مومن به ائمه(ع) نیست. نماز بر اینان فقط شامل صلوات بر پیامبر(ص) و دعای برای مومنان است؛ یعنی در این فرض به صورت خاص برای مرده دعا نمی‌شود. توضیح اینکه:

در نماز میّت، چنان که می‌دانیم، پنج تکبیر و چهار نوع ذکر و دعا خوانده می‌شود و برای مُرده، اگر شیعه شناخته‌شده‌ای باشد، دعای خاص خوانده می‌شود. در این روایت این دعای خاص نیامده است بلکه به طور کلی و به عنوان مثال، گفته می‌شود: ربنا اغفر للذین تابوا و اتبعوا سبیلک و قهم عذاب الجحیم –تا پایان دو آیه؛ یعنی خدایا آن کسانی را که توبه کردند و پیرو راه تو بودند ببخش و آنان را از عذاب دوزخ حفظ کن. در اینجا شکل دعا، دعای مستقیم برای این شخصی که او را مستضعف عقیدتی و فکری می‌دانیم، نیست.

در روایت صحیح دیگری که فضیل بن یسار از امام باقر(ع) نقل کرده آمده است: وقتی نماز بر مومن شیعه خواندی، بسیار و به طور مخصوص برای او دعا کن؛ اما اگر شیعه نبود و گرفتار استضعاف است و در واقع در مسیر سرگردان مانده است فقط تکبیر بگو: «و إن کان واقفا مستضعفا فکبّر». یعنی اشخاص سرگردان و در راه مانده‌ای که نتوانسته‌اند حق را بفهمند و دچار ضعف عقیدتی و فکری بوده‌اند، و به تعبیر قران و برخی روایت که پیشتر آوردیم: «لا يَهْتَدُونَ سَبِيلا» اِلَی الایمان؛ زمینه بیرونی و یا توان درونی برای فهم حقیقت و شناخت امامت نداشته‌اند و سرگردان مانده‌اند و شیعه هم نیستند و البته سر به عداوت و دشمنی با اهل بیت(ع) هم بر نداشته‌اند؛ بلکه چه بسا از علاقه‌مندان به اهل بیت(ع) هم باشند، هرچند آنان را به امامت نشناسند.

در روایتی سوم با سند صحیح که در این بحث به صورت خاص باید مورد توجه قرار گیرد، امام صادق(ع) این دسته افراد را سه گونه شمرده است: اگر میّت شخص مستضعفی است، بگو: «اللهم اغفر للذین تابوا و اتبعوا سبیلک و قهم عذاب الجحیم»، و اگر مُرده‌ای است که حال و وضع او را از نظر اعتقادی  نمی‌دانی، بگو: «اللهم إن کان یحب الخیر و أهله فاغفر له و ارحمه و تجاوز عنه»؛ یعنی خدایا اگر مرده از کسانی بوده است که دوستدار خیر و اهل خیر بوده است او را ببخش و به او رحم کن و از او درگذر، و اگر مرده، مستضعفی است که به نوعی با تو پیوند دارد و مثلا از خویشاوندان تو است و به هر حال نسبت به او خصوصیتی داری، برای او به عنوان «شفاعت» طلب مغفرت کن نه به عنوان «ولایت» ایمانی: «و إن کان المستضعف منک بسبیل فاستغفر له على وجه الشفاعة لا على وجه الولایة».

یعین اگر شخص مرده فردی مستضعف است و می‌دانید، آنگونه دعا کنید و اگرنمی‌شناسید چه وضع ایمانی دارد، به صورت شرطی برای او دعا کنید. ولی شق سومی نیز هست و آن، مستضعفی است که به هر حال با توجه به نسبت و نزدیکی و پیوندی که به شخص نماز گزار دارد، و نمازگزار به او تعلق خاطر دارد، مانند اینکه پدر یا مادر یا برادر و خواهر اوست، می‌تواند و بلکه مطلوب است که برای او دعا کند و طلب بخشش داشته باشد، اما نه از باب پیوندعقیدتی کامل که از آن با تعبیر «الولایة» نام برده شده است، بلکه به عنوان «شفاعت» که خود باب قابل توجهی در معارف قرآنی و حدیثی ما می‌باشد.

این در واقع در کنار برخی روایات دیگری در مسأله حج است که وقتی شخص از امام(ع) می‌پرسد آیا می‌تواند برای پدر ناصبی خود حج بگزارد و طواف کند، و آیا فایده‌ای به حال او دارد یا ندارد؟ در‌ آن روایات اجازه داده شده است و حداقل این است که موجب می‌شود از عذاب او کاسته شود.

در اینجا در مسأله نماز بر مرده نیز آمده است که اگر این فرد از کسانی است که نوعی حقوق ویژه خویشاوندی یا دوستی و همسایگی دارد، یا مثلا مرده از کسانی بوده است که به نمازگزار خوبی و خدمت کرده است و طبعا آدمی نسبت به چنین افرادی یک دلسوزی خاصی دارد، امام(ع) فرمود: «فاسْتَغفِرْ له على وجه الشفاعة»؛ یعنی می‌توانی برای او به صورت خاص استغفار کنی و لازم نیست به دعای کلی و مشروط بسنده شود و مثلا گفته شود «اللهم اَغفِر لِلَّذِينَ تَابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبِيلَكَ»؛ بلکه به صورت خاص برای او دعا کنید، ولی رویکرد دعای شما به گونه‌ای متفاوت از دعایی باشد که برای یک شیعه دوازده امامی خالص می‌کنید و آن «على وجه الشفاعة لا على وجه الولایة» است.

ملاحظه می‌شود که بر اساس این روایت معتبر، مرزهای اعتقادی و اینکه تفاوت و تمایز است میان هم‌کیشان شیعی ما و دیگران نادیده گرفته نشده است ولی به صورت خاص و مشروط یا به صورت عناوین عامه، اجازه دعا داده شده است برای دیگران هم که در صف دشمنان قرار ندارند دعا و طلب مغفرت شود. دعای خاص برای غیر هم‌کیش، چه بسا تبلیغ و ترویج اعتقادات آنان تلقی شود ولی در متن واقع اگر انسان نیک و خیرخواهی و حق‌جویی بوده است ولی قصور فکری یا موانع و زمینه‌های بیرونی مانع از این شده که بتواند حق را به درستی بشناسد، به صورت کلی یا شرطی دعا می‌شود.

در شق سوم که دعای برای کسانی است که نمازگزار نوعی ارتباط و علاقه ویژه به آنان دارد و به تعبیر بسیار عام روایت: «کان المستضعف منک بسبیل؛ مستضعف به شکلی از تو است»، طلب رحمت و مغفرت از خاستگاه شفاعت و واسطه‌گری میان بنده نمازگزار و خداوند مهربان است. گویا نمازگزار می‌گوید که خدایا این بنده را به خاطر اعتقادات صحیح و ایمان درست من، ببخش و بیامرز. بنابراین شفیع فرستادن و شفاعت، اختصاص به هم‌کیشان و هم‌مذهبان در معنای خاص خود ندارد. به هر حال، شخص مجاز است که به صورت خاص هم دعا کند ولی با قید یادشده که مرز اعتقادی را نیز حفظ می‌کند. این رویکرد در واقع پاسخی به آن شبهه هست که این روایات با عنوان کلی یا حتی به صورت موردی مانع دعا نیست و جلوی دعا را نگرفته است.

در روایت مرسل دیگر، درباره کسی که به درستی نمی‌شناسیم یا اعتقادات او را می‌دانیم ولی رفتارش را به درستی نمی‌دانیم، آمده است که نمازگزار بگوید: اللهم اغفر للذین تابوا و اتبعوا سبیلک و قهم عذاب الجحیم»؛ با این توضیح که این دعای کلی که اگر «مؤمن» باشد مشمول آن خواهد بود و اگر نباشد، بیرون خواهد بود: «فإن کان مؤمنا دخل فیها و إن کان لیس بمؤمن خرج منها».

در روایت پایانی این باب، کسی به نام «ثابت أبی‌المقدام» نقل کرده است که نزد امام باقر(ع) بودم که یکباره با جنازه کسی که جزو همسایگان حضرت بود، روبه‌رو شدیم. من دیدم امام(ع) در نماز شرکت کرد و من نزدیک ایشان بودم و شنیدم این دعا را خواند: ««اللهم إنک أنت خلقت هذه النفوس و أنت تمیتها و أنت تحییها و أنت أعلم بسرائرها و علانیتها منّا و مستقرها و مستودعها، اللهم و هذا عبدک و لا أعلم منه شراً و أنت أعلم به، و قد جئناک شافعین له بعد موتهّ فإن کان مستوجبا فشفعنا فیه و احشره مع من کان یتولاه».

بازگو کردن این مطلب و چگونگی دعای امام(ع) نشان می‌دهد که این مرده از شیعیان به معنای خاص و مومنان در معنای ویژه نبوده است و فقیهان نوعا او را در شمار کسانی شمرده‌اند که از نظر ایمانی ناشناخته بوده است؛ البته برخی مانند علامه مجلسی با توجه به شناخت کلی امام(ع) از افراد به ویژه اینکه شخص در همسایگی ایشان بوده، این معنا را بعید شمرده است و احتمال داده است که فردی «مستضعف» بوده است یا کار امام(ع) جنبه تعلیمی داشته است؛ چنان که صاحب حدائق نیز آن را مربوط به افراد مستضعف دانسته که شامل اکثر افراد جامعه می‌شد: «و الظاهر انه من المستضعفین الذین هم اکثر الناس یومئذ کما یفهم من الاخبار».

به هر حال، همان مساله شفاعتی که در روایت قبل مطرح شد، در اینجا هم آمده است و این نکته اضافه را از این روایت می‌فهمیم که این مستضعف و فردی که غیر هم‌کیش بوده اما مسلمان بوده است، یک ویژگی با امام باقر(ع) داشته و آن اینکه وی همسایه بوده و همسایگی به هر حال ایجاد حقی می‌کند.

امام(ع) در این دعا به درگاه خداوند بی‌نیاز عرض می‌کند: خداوندا! تو این جان‌ها را آفریدی، تو آنها را می‌بری، می‌میرانی و تو آنها را زنده می‌کنی، تو از ما درباره درون و بیرون آنها، پنهان و آشکار آنها بهتر از ما آگاهی، تو بهتر از ما درباره جایگاه اینها که سرنوشت و آینده و وضع آنان در پیش تو و اینکه به کجا سپرده می‌شوند و آیا قبرشان باغچه‌ای از باغستان بهشت است یا حفره‌ای از دوزخ است، تو بهتر می‌دانی که در پس این مُردن جنازه آنها به چه سپرده می‌شود. این مرده هم از بندگان توست، ما از او شر و بدی سراغ نداریم، رفتار او خوب بود. البته تو بهتر به حال او آگاه و واقف هستی. اکنون دست او از این دنیا کوتاه است و او نیازمند به لطف و احسان تو است، ما آمده ایم که پس از مرگش شفاعت او را کنیم؛ اگر او «مستوجب» است و این مقدار قابلیت دارد که لطف تو شامل حال او شود و ما برای او دعا کنیم، شفاعت ما را درباره او بپذیر و ما را به عنوان شافع او قبول کن، و او را با هر کسی که ولایت او را داشت، محشور کن».

البته احتمال قابل توجه هم می‌رود که مقصود از «مستوجب» این باشد که اگر کاری کرده که ما خبر نداریم و او را گرفتار عذاب می‌کند، شفاعت ما را بپذیر و او را از عذاب رها کن. او اگر کارهایی کرده که مستحق عذاب و خشم تو است، بر او خشم نگیر و شفاعت ما را درباره او بپذیر. طبعا شفاعت برای کسی است که در پیش روی او جهنم و خشم الهی و عذاب دوزخ قرار دارد.

در جمع‌بندی این روایات که میان شیوه نماز برای شیعه و غیر شیعه فرق گذاشته است، می‌توان گفت خود این روایات نشان داد که مانعی برای اصل دعای برای دیگران، اگر مستضعف باشند وجود ندارد و اگر یک ویژگی میان نمازگزار و او وجود داشته باشد، دعا کردن به شکل درخواست شفاعت، وارد شده و مطلوب است و البته در شیوه دعا برای افراد «مؤمن» و غیر مؤمن فرق گذاشته شده است و این طبیعی است.

کسی که هم‌کیش و شیعه کامل است، طبیعی است که به او عنایت بیشتری داشته باشیم و به حال او بیشتر دعا کنیم و نباید نماز خواندن بر کسی که برخی از عقاید ما را ندارد، به معنای یکسان‌انگاری و نادیده گرفتن برخی جهاتی باشد که از نظر فکری نادرست و انحرافی می‌دانیم. بنابراین دعا کردن به صورت خاص هم برای شخصی که یک خصوصیتی با انسان دارد، مانعی ندارد. دعا گاه به اعتبار و از خاستگاه هم‌کیشی و به تعبیر روایت «على وجه الولایة» است و گاه «على وجه الشفاعة» و این هم نظر به واقع دارد؛ زیرا واقعیت این است که یکی هم‌عقیده است و دیگری نیست، اما نمازگزار آن مقدار انگیزه دارد که به صورت خاص هم برای او دعا کند و این امری است که به شخص نمازگزار برمی‌گردد.

با همین نگاه است که در روایت چهارم این باب که جناب کلینی از ابن‌فضال نقل کرده است و او از برخی از اصحاب خود و برای ما مشخص نیست که از چه کسی سخن را نقل کرده و از این رو روایتی مرسل خواهد بود، امام صادق(ع) به صورت کلی طلب رحمت کردن را دو قسمت کرده است: «الترحم على جهتین جهة الولایة و جهة الشفاعة؛ ترحم با دو جهت صورت می‌گیرد، گاه از خاستگاه ولایت و هم‌کیشی است و گاه از باب شفاعت». در قسم دوم انسان از خدای تبارک و تعالی درخواست می‌کند که کسی را ببخشد و او را از عذاب نجات دهد و رحمت و مغفرت خود را شامل حال او کند، از خاستگاه جایگاه و احترامی که دعاکننده پیش خدای تبارک و تعالی دارد و او با توجه به وعده خداوند به استجابت دعاها خود را شافع قرار می‌دهد.

جناب کلینی گرچه این روایت ابن‌فضال را در همین باب و در سیاق روایات مربوط به نماز بر مرده آورده است اما می‌تواند مفادی کلی داشته باشد و اختصاص به مساله نماز ندارد؛ چون امام(ع) طبق این نقل به طور کلی طلب رحمت کردن برای دیگران را دو گونه شمرده است و البته یک مصداق روشن آن همان چیزی است که در برخی از روایات دیگر این باب در نماز گزاردن بر جنازه وارد شده است. در واقع اگر این روایت هم نبود که ظاهر آن مطلق است و مقید به خصوص دعای در نماز میت نیست، می‌توان بر پایه همان روایات که نخست آوردیم این حکم را تعمیم داد و گفت در غیر نماز میّت هم چنین دعا کردنی مجاز است.

در برابر این گروه از مسلمانان دسته‌ای قرار دارند که هرچند در خود را مسلمان می‌دانند و در جامعه اسلامی هستند و به سبک و سیاق مسلمانان تشییع جنازه می‌شوند و در قبرستان مسلمانان دفن می‌شوند و نماز هم بر آنان گذاشته می‌شود، اما آنان وضع متفاوتی دارند و به تعبیر برخی روایات ما ناصبی هستند یعنی در شمار دشمنان اهل بیت(ع) قرار دارند که البته به ندرت اتفاق می‌افتد. وضع اینان متفاوت است و نه تنها استحقاق دعا ندارند بلکه می‌توان بر آنان نفرین کرد و فرض این است که آنان در شمار افراد مقصر هستند و عذری ندارند و دانسته دشمنی می‌ورزند.

این دسته کسانی‌اند که به رغم اینکه اصل مودّت اهل بیت(ع)، جدای از جزئیات آن و جدای از مسأله امامت، از مسلمات قرآنی است، با آنان دشمنی ورزیده‌اند. از این منظر، امامت گرچه معنای خاص‌تری از مودت دارد اما «مودت ذی القربی» که در آیات متعدد آمده است، از امور بدیهی و مسلم است و با اعتقاد به قرآن کسی نمی‌تواند با اهل بیت(ع) دشمنی بورزد و نفی آن مانند این خواهد بود که کسی اصل نماز یا حج و روزه را که از قطعیات است، انکار کند و این اجمالا مستلزم کفر خواهد بود. البته از نظر فقهی درباره انکار این مسلمات فقهای ما شرایطی را با حفظ اختلافاتی که دارند، ذکر کردند.

با این توجه، ملاحظه می‌شود که مثلا جناب کلینی پس از بابی از روایت که به نماز گزاردن بر جنازه مستضعف و مجهول الحال اختصاص داده است، باب دیگری را گشوده که چگونگی نماز بر مرده ناصبی را بیان کرده است، و روایات چندی را در چگونگی نماز گزاردن بر کسانی که دشمنی با اهل بیت(ع) دارند آورده است. اینان کسانی‌اند که در فقه درباره نجاست و پاکی آنان نیز سخن گفته شده و یک نظر غالب این است که آنان نجس هستند و البته نظر دیگر هم وجود دارد.

در اینجا در تکمیل بحث خود چند روایت از این دسته را بازگو می‌کنیم تا معلوم شود که اگر حساب این گروه جدا شده است، با همان ملاکی است که در بحث کفر در روایات دیگر مطرح کردیم و اینکه کافر در معنای خاص آن کسی است که دانسته انکار می‌کند و فرق است بین کافر «قاصر» و کافر «مقصر».

یکی از آن روایات روایت صحیح حلبی از امام صادق(ع) است: «وقتی بر دشمنی از دشمنان خداوند نماز گزاردی، بگو خدایا! آنچه از فلانی سراغ داریم و می‌شناسیم، جز این نیست که او دشمن تو و دشمن پیامبر تو است. خدایا! قبر او را سراسر پر از آتش کن، و درون او را پر از آتش کن و او را با شتاب روانه دوزخ ساز، که او دوستی با دشمنان تو داشت و از با اولیا و دوستان تو دشمنی می‌کرد و کینه اهل بیت پیامبر تو را داشت. خدایا قبر او را بر او تنگ بگیر»؛ و وقتی جنازه برداشته شد بگو: خدایا! او را بالا نبر و طیب و طاهر نگردان»:

«إذا صلیت على عدو الله فقل: اللهم إنّ فلانا لا نعلم منه إلا أنه عدو لک و لرسولک؛ اللهم فاحش قبره نارا و احش جوفه نارا و عجل به إلى النار فإنه کان یتولى أعداء‌ک و یعادی أولیاء‌ک و یبغض أهل بیت نبیک، اللهم ضیق علیه قبره فإذا رفع فقل: اللهم لا ترفعه و لا تزکه».

کسی که دشمنی با خدا و پیغمبر دارد، مستحق چنین دعا و نفرینی است؛ عکس دعایی که برای مومنان می‌شود. البته که حساب اینان جدا است. کلینی مشابه همین نفرین را با سندی صحیح از محمد بن مسلم نقل کرده است و همین تمایز میان قصور و تقصیر در آن آشکار است و نفرین درباره مرده‌ای است که هرچند در ظاهر نام اسلام را بر خود گذاشته اما آن حق مسلم را دانسته انکار می‌کند. اگر این مُرده کسی است که نسبت به حق انکار دانسته و عناد و لجاجت دارد، نماز به حال او فایده‌ای نخواهد داشت بلکه بهره او نفرین است: «ان کان جاحداً للحقّ فقل: اللهم املأ جوفه ناراً و احش قبره ناراً و سلّط علیه الحیات و العقارب». در این روایت آمده است که این نفرینی بود که امام باقر(ع) در نماز بر جنازه زنی از زنان «سوء» بنی‌امیه داشت.

چنان که در روایت دیگری از همین باب، سبب نفرین بر مرده این شمرده شده است که او با دشمنان خداوند دوستی می‌کرد و با دوستان خداوند دشمنی و بغض و کینه اهل بیت(ع) را داشت:««اللهم اخز عبدک فی عبادک و بلادک و أصله حر نارک و أذقه أشد عذابک فإنه کان یتولى أعداء‌ک و یعادی أولیاک، و یبغض أهل بیت نبیک(ص)».

حساب این گروه اقلیت یا نادر متفاوت است و مانند کافران معاندی هستند که حساب آنان از سایر کافران که از آنان به عنوان مستضعف و معذور یا قاصر یاد می‌کنیم، جداست و اینان در ردیف همان مشرکانی هستند که در قرآن آمده است که حتی استغفار پیامبر(ص) هم فایدهای به حال آنان نخواهعد داشت و پیشتر توضیح دادیم. خلاصه سخن آنکه حساب معاندان و مبغضان اولیای خدا و اهل بیت(ع) جداست و بر جنازه‌ چنین افرادی اگر هم نماز لازم باشد، نمازی است که سودی به حال آنها نخواهد داشت. برخی پرسش‌ها و اشکالات دیگری نیز مانده است که در بخش‌های بعد می‌آوریم و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.

source

ecokhabari.com

توسط ecokhabari.com