اقتصاد۲۴- هدی قنبر، نویسنده و منتقد سینما درباره فیلم «رها» ساخته «حسام فرهمند»؛ نوشت: این فیلم در ژانر ملودرام به نمایش رنجها و مصائب خانوادهای آسیبپذیر از جامعه میپردازد. فیلم با معرفی شخصیت پدری بیمسئولیت، او را مسبب همه مشکلات معرفی و با تصنعی کردن سیر اتفاقهای بد و بالابردن دوز مشکلات شخصیتها، فیلم «رها» را به یک تراژدی ناملموس تبدیل میکند.
«رها» نخستین فیلم بلند «حسام فرهمند» در جایگاه کارگردانی با مشاورههای «مرضیه برومند» است. فیلمی که توانست ۶ نامزدی دریافت جایزه و سیمرغ بهترین فیلم اول را از جشنواره در چهل و سومین دوره فیلم فجر دریافت کند. همین امر نشاندهنده توانمندی و موفقیت فیلمساز در گام نخست است. فیلمی که نامزد «طراحی صحنه، تدوین، کارگردانی، بهترین فیلم از نگاه تماشاگران، بازیگر اول مرد و بازیگر مکمل زن» میشود دورنمای خوبی را برای سازندهاش به ارمغان میآورد.
فیلم رها ملودرامی اجتماعی از رنج و مشکلات خانوادهای متوسط است که به دلایلی دچار اُفت جایگاه و سقوط در طبقه اجتماعیاش شده است در نتیجه به جرم و جبرِ تنگدستی، سیر اتفاقها آنها را شکنندهتر و آسیبپذیرتر میکند تا از هم متلاشی شوند. خانوادهای که دیگر جامعه رهایش کرده، او را نمیبیند و برایش هم احترامی قایل نیست.
فیلم نگاهی اعتراضی به فقر و عواقب آن دارد. فقری که فیلم عامل اصلی آن را پدر بیمسئولیت میداند. مرد خانواده به دلیل مشکلات روحی ناشی از یک تصادفی تلخ، دیگر حاضر نیست تن به کار قبلی بدهد. کاری که به نظر میرسد درآمد خوبی داشته؛ ولی اکنون این تصمیم او را به کام فقر سوق داده است. او که عامل فقر خانواده است مدام انگشت اتهامش را بهسوی دیگران میگیرد و دیگران را مسئول مشکلات و تنگدستی خود میداند. این رویکرد و بی عملی پدر، خانواده را تا سراشیبی نابودی سوق میدهد.
مخاطب با لحظات غمانگیز و غمبار پدر اندوهگین میشود. اما او را معلول یک جامعه افسرده و فقیر نمیداند؛ بلکه او را مردی میداند که به دلیل افسردگی، فقر را به خود و خانوادهاش تحمیل کرده است. فقری که فیلم «رها» را از یک ملودرام اجتماعی به یک تراژدی کامل تبدیل میکند.
شخصیت پدر بی شک با بازی خوب «شهاب حسینی» بسیار ملموستر و باورپذیرتر شده است. بازی او را پیشازاین در فیلم «جدایی نادر از سیمین» در قالب پدری که از در تنگنای مشکلات مالی زندگی بر سر همسرش فریاد میکشد دیدهایم. گونهای بازی برونگرا از شهاب حسینی که اگر چه این واکنش برونگرایانه از دل یک کنش حسی درونگرایانه شکل میگیرد؛ اما مخاطب آن شخصیت را با فریادها و رفتار تند و خشنش به یاد میآورد. ولی شخصیت پدر «توحید» در فیلم «رها» بیش از شخصیت پدر در فیلم «جدایی نادر از سیمین» رنج و درد پدرانهای را در خود تحمل میکند. بازی «شهاب حسینی» در این فیلم بیش آنکه برونگرایانه باشد درونگرایانه است. پدری که خود را مسئول رنج خانواده میداند و بخش عمده از این درد و غم را در تنهایی، سکوت، نگاه، بازی با چشمان، در روی برگرداندن از خانواده و در خود خمیده شدن میبینیم. بهاینترتیب فقط اندکی از این رنج را به شکل خشم، برونی میکند. آن هم در مواجهه با کسانی که غم و رنج او را تمسخر میکنند. این شخصیت اگر فریاد میزند بر سر خودش است چرا که خود را گناهکار در مصائب و مصیبت خانوادهاش میداند. با این احوال در اوج استیصال و غم ازدستدادن فرزند از انتقام دزد لب تاب فرزندش میگذرد و خشم خود را بر سر او خالی نمیکند.
در واقع موتور محرکه این قصه شخصیت پدر است که با اکتهای درونی، برونی و رفتاری آن را بهپیش میبرد که بی شک شهاب حسینی در این امر موفق عمل کرده است.
جزئیات، نشانهها و المانهای فیلم «رها» آن هم در ژانر ملودرامی اجتماعی بسیار زیاد است. مهمترین المان سازی فیلم در طراحی لوگو فیلم دیده میشود. لوگوی فیلم «رها» بر موهای رهای شخصیت اول زن فیلم تأکید دارد گرچه «رها» نام شخصیت اصلی داستان نیز هست. بهاینترتیب نگاهی دوپهلو در نام فیلم و لوگوی آن به موهای شخصیت اصلی داستان شده است.
در سکانس اول فیلم «رها» پدری را میبینیم که نشسته بر روی کاناپهای در حال صحبتکردن با دخترش، میخواهد موهای بلند او را ببافد. اما در ادامه با اعتراض از اینکه موهای دختر همه خانه حتی دهان او را پرکرده از این کار امتناع میکند؛ در سکانس انتهایی پدر باز هم بر روی همان کاناپه نشسته وبا حسرت و غم، بدون حضور دخترش «رها» دستهایش را در لابهلای موهای بریده شده دختر میبرد.
فیلم امکان پیشبینیپذیری اتفاقات قصه را در قالب نشانها و مشابهسازی آنها در اشلی کوچکتر به مخاطب میدهد تا به آن چیزی که در خلال داستان از طریق برخی شخصیتها مانند «پدر» و پسر (سهیل) روایت میشود شک کند. زمانی که مخاطب میبیند شخصیت پدر (توحید) دستگاه قهوهساز خراب و غیرقابلتعمیری را میخرد. مطمئن میشود که او نخواهد توانست با بودجه محدودش لب تاب اپلی که فقط باطری آن خراب بوده است را برای فرزندش بخرد. پس مانند دیگر شخصیتهای قصه و پلیس به او شک میکند. این شک را مسیر طبیعی روایت قصه و نشانهها به ذهن مخاطب میرساند و نه زندگی فقیرانه شخصیتهای قصه.
فیلم «رها» هر اندازه در این نشانهسازیها خوب عمل کرده؛ اما در نگاه به قشر فقیر جامعه دچار کجفهمی و بیانصافی است. آیا آدمهای فقیر جامعه از فقرِ تعقل و تصمیمگیری نیز در رنج هستند؟ بی شک این دیدگاه نادرست است. درست است فقر معضلی اجتماعی است و باز هم درست است که وقتی فقر میآید به دلیل آن مصائب مختلف میتوانند زنجیروار بنیان یک خانواده را متزلزل کنند. اما القای این مطلب که فقر به دلیل کُندذهنی افراد در استفاده بهموقع از موقعیتهایی زندگی و یا ناتوانی در مدیریت داشتههای مالی و خرج و برجهای بیهوده و خرید لوازم بلااستفاده دیگران و اضمحلال تعقل فردی که در فقر غوطهور است نیست. یا اینگونه نیست که فرد فقیر از سر بی عاری و تن به کار ندادن فقیر شده باشد.
هیچکس خودخواسته فقر را بهعنوان سبک زندگی برنمیگزیند. کسی هم که فقیر شده میکوشد تا برای پول اندکش مدیریت مالی داشته باشد. اما سازنده فیلم «رها» برای آبوتاب دادن به داستان خود همه این موارد را یکجا در شخصیت پدر (توحید) ایجاد میکند و برای تلخ و گزنده کردن موضوع، رنجآورترین اتفاقات را برای زندگی شخصیت اصلی قصهاش خلق میکند تا بهاینترتیب از یک ملودرام اجتماعی به یک تراژدی سهمگین برسد و اشک و آهی بیرحمانه را از مخاطب در سالن سینما بگیرد.
فیلم دو بخش مجزا دارد بخش نخست سؤالی مهم را برجسته میکند و بخش دوم به آن پاسخ میدهد. علامت سؤال بزرگ قصه یا گرهافکنی داستان، بخش عمده فیلم را در برمیگیرد. اینکه چگونه میشود از دزدی یک لب تاب و فروش مو، خرج یک ملودرام و تراژدی را رقم زد امری است که چندان منطقی به نظر نمیرسید. این بخش با ریتم کند و سکانسهای تکراری از پدر در اداره پلیس و دعوای پدر (توحید) و رها با برادر دختر بیش از حد به طول میانجامد. بخش دوم با مشخصشدن علت رفتن «رها» به خانه مالباختگان به داستانی تراژیک میرسد. اما بخش گرهگشایی قصه بهسرعت مطرح شده و با رهاشدن تکلیف سهیل (برادر رها) در فیلم به پایان میرسد. باوجوداینکه داستان بالاخره با یک گرهگشایی بهزعم کارگردان و نویسنده کار را بهسلامتی به پایان میبرد؛ اما رهاشدن داستان سهیل (برادر رها) و تصمیم فداکارانه، اما کودکانه و سادهلوحانه «رها» بازهم پتانسیلی برای ساخت چنین فیلمی درباره نمایش مشکلات یک خانواده ضعیف و آسیبپذیر اجتماعی نیست. زیرا بنیانهای داستان، تصمیمات و فلسفه ساخت آن در هالهای از ابهام قرار دارد. بههرحال آنچه در این فیلم بسیار برجسته است انگشت اتهام فیلمساز در همه این موارد و مشکلات بهسوی پدر بیمسئولیت و شاید جامعه افسرده است.
فیلم کپی از حالوهوا و فضای فکری آثار «اصغر فرهادی» است. بهنوعی وامدار این نگرش و رویکرد است. پایان باز و چلنجهای گفتاری، داستانی ساده، رویکردهای روانشناسانه، روانکاوانه و قراردادن آدمها در یک موقعیت از پیش برنامهریزینشده برای مخاطب و رسیدن به عمق و ریشهای که از دل یک رویکرد شخصیت برمیخیزد شاخصه آثار این فیلمساز است. یک دروغ و عدم صداقت شخصیت اصلی سبب خلق یک موقعیت و شرایط درام و کنش و واکنشهای داستان میشود. چیزی که در فیلم «رها» نیز دیده میشود. یک عدم صداقت و پنهانکاری توسط شخصیت سهیل «فرزند خانواده» سبب میشود که در مقطعی مخاطب و حتی خانواده به پدر قصه «توحید» مظنون شوند و در انتهای قصه با یک روایت و لورفتن حقیقت پس از مرگ دختر «رها» توسط پدر همه چیز به یکباره رنگوبوی دیگری پیدا میکند.
جزئیات نیز در آثار «اصغر فرهادی» تعیینکننده هستند. همانطور که در فیلم «رها» هم میبینیم دقت بسیاری بر جزئیات شده است. همین جزئیات، پلیس را در مورد اصل وقایع به انحراف میاندازد و همین جزئیات مانند «رسید تعمیرگاه» مسیر قصه را تغییر میدهد. حتی ناگفتهها نیز در روایت فیلم «رها» در شکلگیری مسیر داستان حائز اهمیت هستند. زیرا تا انتهای داستان گفته نمیشود که سهیل (فرزند) برای تحویل لب تاب به تعمیرگاه رفته و توحید «پدر» فقط لب تاب خراب را تحویل داده است. بهاینترتیب همانطور که پلیس در تحقیقاتش مسیر اشتباه را میرود مخاطب نیز دچار سردرگمی میشود. اتفاقی که در فیلم «درباره الی» «اصغر فرهادی» در بهترین شکل خود ارائه شده است.
در مجموع باید فیلم «رها» را یک نسخه از جنس کارهای «اصغر فرهادی» دید. نسخهبرداری که فیلمساز در گام نخست فیلمسازیاش آن را تجربه کرده است. اما پاشنه آشیل فیلم، اغراق بیش از حد درباره دزدی لب تاب بهعنوان بستر مناسب داستان، کشدار شدن روایت غیرمنطقی و نمایش رنج و مصائب ساختگی خانواده و شخصیتهایی است که بهزعم نویسنده از فقر در تامل و تصمیمگیری رنج میبردند.
این فیلم با چنین رویکردی هنوز ملودرام بودنش را به اثبات نرسانده وارد مرز تراژدی میشود! همین امر نیز سبب عدم باورپذیری وقایع و داستان فیلم «رها» میشود. این فیلم نسخهبرداری از فیلمهای اصغر فرهادی است و پاشنه آشیل آن، اغراق بیش از حد در نمایش رنج و مصائب ساختگی یک خانواده است.
source