Wp Header Logo 2152.png

* مطابق با نظر مراجع عظام تقلید، حکم موتورسواری یا دوچرخه برای بانوان‌ چیست؟

در مورد موتورسواری یا دوچرخه‌سواری بانوان، دو نوع حکم وجود دارد: حکم اولیه و حکم ثانویه.

از منظر حکم اولیه، نفس عمل نشستن خانم بر زین موتور یا دوچرخه، فی‌نفسه اشکالی ندارد و مشابه نشستن بر صندلی است اما از منظر حکم ثانویه، موضوع متفاوت است و به اصطلاح فقهی، عنوان ثانوی به این معناست که یک عمل، با توجه به شرایط و عوارض جانبی‌اش، ممکن است حکم دیگری پیدا کند.

دوچرخه‌سواری یا موتورسواری بانوان در معابر عمومی، به دلیل قرار گرفتن در معرض دید نامحرمان، می‌تواند عنوان ثانوی پیدا کند و به این معنا که این عمل، به دلیل احتمال ایجاد مفسده و باز شدن راه برای فسادهای آتی، می‌تواند با منع شرعی مواجه شود.

بنابراین، بر اساس حکم ثانوی، مراجع تقلید، موتورسواری و دوچرخه‌سواری بانوان در معابر عمومی را جایز نمی‌دانند.

اما می‌توان برای بانوان، فضاهای اختصاصی مانند باغ‌ها یا بوستان‌ها در نظر گرفت و در آنجا پیست‌های دوچرخه‌سواری و موتورسواری ایجاد کرد تا بانوان بتوانند در آن محیط‌ها از این امکانات استفاده کنند.

* آیا می‌شود برای همه احکام دین دلایل عقلی آورد تا افراد بهتر بتوانند جایز بودن یا حرام بودن آن را بپذیرند؟

بنده معتقدم دیدگاه‌ها باید اصلاح شود و جلب افراد به دین از طریق ارائه تفاسیر مادی‌گرایانه از احکام، مورد قبول نیست؛ زیرا هدف اصلی از احکام الهی، تربیت انسان‌ها در مسیر عبودیت و بندگی است.

احکام، نقشه راه بندگی و سعادت هستند. عبد باید آنچه را که مولا می‌گوید، بپذیرد.

ما اصطلاحاً چیزی به نام فلسفه احکام نداریم، مثلا این که نویسنده‌ای بگوید نماز یک ورزش سوئدی است و از این طریق جوانان را جذب کنیم، قابل قبول نیست.

اگر ورزش سوئدی مطلوب است، پس می‌توان به ورزش پرداخت. نماز، تعبد است.

رسیدن به پاسخ سوال هایی چون: چرا نماز صبح دو رکعت است؟ چرا نماز ظهر چهار رکعت؟ چرا نماز صبح بلند خوانده می‌شود و نماز ظهر و عصر آهسته؟ این‌ها اموری تعبدی هستند که حتی اگر صد سال تلاش کنیم، نمی‌توانیم حکمت و چرایی این احکام را به طور کامل درک کنیم.

ما بحثی مفصل به نام «مبانی احکام» داریم که در گذشته در رسانه‌ها نیز مطرح شده است در این زمینه گفته شده است که احکام، امتحانی برای عبودیت هستند.

زمانی که خداوند به ابلیس امر کرد که بر آدم سجده کند، ابلیس پرسید: «چرا باید سجده کنم؟ فلسفه این کار چیست؟». او به دنبال فلسفه می‌گشت. من از آتش هستم و آتش از خاک برتر است.

اگر بخواهیم برای خودمان فلسفه بافی کنیم، دائماً در مقابل خداوند گارد خواهیم گرفت پس نکته مهم‌تر اینکه عقل، در احکام داور نیست و درک جزئیات احکام، فراتر از توانایی عقل بشری است.

بنابراین، تلاش برای یافتن توجیهات عقلی و علمی برای احکام شرعی، تلاشی بی‌فایده است و بهتر است احکام را بر اساس اصل تعبد و بدون تلاش برای ارائه دلایل علمی بپذیریم. همچنین، نگرانی از این موضوع وجود دارد که ارائه توجیهات علمی برای احکام، ممکن است در آینده با پیشرفت علم رد شده و موجب تزلزل اعتقادات شود.

در این راستا، پیشنهاد می‌شود که از ارائه دلایل غیرقطعی و احتمالی برای احکام خودداری شود و به جای آن، بر اصل تعبد و اطاعت از دستورات شرعی تاکید گردد.

همچنین، توصیه می‌شود که از بیان استدلال‌هایی که ممکن است در آینده توسط علم رد شوند، پرهیز شود تا از ایجاد تناقض بین دین و علم جلوگیری شود.

در نهایت، تاکید می‌شود که یافتن دلایل قطعی و یقینی عقلی و علمی برای احکام شرعی، امری غیرممکن تلقی می‌شود و نباید وقت خود را صرف این تلاش نمود.

source

ecokhabari.com

توسط ecokhabari.com