Wp Header Logo 763.png

امارات دومین قطب بزرگ تجارت طلا

اقتصاد ۲۴- در دنیای همواره در حال تغییر کالاها، داستان‌های کمی مانند ظهور امارات متحده عربی در تجارت طلا درخشیده‌اند. در اواخر سال گذشته، این کشور با بیش از ۱۲۹ میلیارد دلار تراکنش، از بریتانیا پیشی گرفت و به دومین قطب بزرگ تجارت جهانی طلا تبدیل شد. این صرفا یک عدد نیست بلکه بازتابی از دهه‌ها سرمایه‌گذاری جسورانه است.

برای ساکنان امارات متحده عربی، عبور از کنار بازار طلای دبی یا رانندگی از کنار برج DMCC آسان است، بدون آن که متوجه شوند امارات متحده عربی اکنون در مرکز جریان‌های جهانی طلا قرار دارد، اما رسیدن به این نقطه برای امارات کار آسانی نبود.

چهارراه جهانی طلا

طلا همواره در اقتصاد دبی حضور داشته است. با این وجود، در دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ میلادی شهر‌هایی مانند بیروت و کویت بودند که تاج منطقه‌ای را در دست داشتند. این وضعیت زمانی تغییر کرد که دبی سرمایه‌گذاری‌های سنگینی را در زیرساخت‌های حمل و نقل و تجارت خود آغاز کرد به ویژه با ظهور فرودگاه بین‌المللی دبی و بندر جبل علی.

در اوایل دهه ۲۰۰۰ میلادی، دبی فقط به تجارت طلا نمی‌پرداخت بلکه در حال تبدیل شدن به آهنربایی برای آن بود. ایجاد مرکز چند کالایی دبی (DMCC) در سال ۲۰۰۲ میلادی، به این روند شتاب بیشتری بخشید. این مرکز به معامله‌گران طلا مکانی برای راه‌اندازی، گسترش و انجام تجارت در یک منطقه آزاد طراحی شده برای تجارت کالا داد. امروزه مرکز چند کالایی دبی میزبان بیش از ۱۵۰۰۰ کسب و کار است و از هر نظر یک قطب طلا است از پالایش گرفته تا لجستیک و تجارت.

حفظ سیالیت بازار

یکی از نقاط قوت کلیدی امارات متحده عربی، پاسخگویی دولت بوده است. هنگامی که مالیات بر ارزش افزوده در سال ۲۰۱۸ معرفی شد، بسیاری از معامله‌گران از کاهش رقابت‌پذیری می‌ترسیدند. با این وجود، مقام‌ها به سرعت مدل “صادرات مجدد بدون مالیات بر ارزش افزوده” را راه‌اندازی کردند که به طلا و جواهراتی که برای صادرات مجدد به امارات متحده عربی وارد می‌شدند، اجازه می‌داد در صورت ارسال ظرف ۱۸۰ روز معاف از مالیات باشند.

به این موارد، تسهیلات اعتباری تحت حمایت دولت و رویه‌های گمرکی انعطاف‌پذیر را نیز اضافه کنید. واضح است که چرا دلالان طلا، دبی را در مقایسه با سایر پایتخت‌های مالی، مکانی بسیار آسان‌تر برای فعالیت می‌دانند. برای سرمایه‌گذاران، این به معنای سردرد‌های عملیاتی کمتر و تمرکز بیش‌تر بر آن چه مهم می‌باشد یعنی حجم، حاشیه سود و رشد است.


بیشتر بخوانید: ۱۰ عامل تبدیل امارات از صحرایی لم یزرع تا قطبی اقتصادی در جهان/ داستان نیم قرن موفقیت اقتصادی دبی


پلتفرم‌های تجاری داخلی

این صرفا موضوع سیاست و لجستیک نیست. هم چنین، امارات متحده عربی زیرساخت‌های تجاری ایجاد کرده که آن کشور را در سطح مراکز مالی جهانی قرار می‌دهد. بورس طلا و کالای دبی  (DGCX) که در سال ۲۰۰۵ راه‌اندازی شد، قرارداد‌های آتی و ابزار‌های مدیریت ریسک را ارائه می‌دهد که بازیگران نهادی را جذب می‌کند. این امر به دبی کمک می‌کند تا با نیویورک، لندن و شانگهای همگام باشد.

با توجه به این که بانک‌های مرکزی در سراسر جهان شروع به تنوع‌بخشی و دوری از دلار آمریکا می‌کنند و اغلب به طلا روی می‌آورند، زمان‌بندی امارات متحده عربی نمی‌توانست بهتر از این باشد. تقاضای جهانی برای طلا در حال افزایش است و این کشور درست در میانه آن قرار دارد.

معاملات تجاری، کریدور‌های جدید

معاملات تجاری نیز نقش بزرگی ایفا کرده‌اند. توافق‌نامه مشارکت اقتصادی جامع (CEPA) با هند امکان کاهش تعرفه‌ها برای طلای اماراتی را فراهم می‌کند و تقاضا از یکی از بزرگترین بازار‌های مصرفی جهان را افزایش می‌دهد. هند اکنون مجاز است تا ۱۶۰ تن طلا از امارات متحده عربی با نرخ‌های ترجیحی وارد کند و به دبی یک مزیت رقابتی دیگر می‌دهد.

در همین حال، ظهور کشور‌های عضو بریکس به ویژه با ورود تازه‌واردانی مانند عربستان سعودی بدان معناست است که تجارت جهانی طلا در حال شکل‌گیری مسیر‌های جدیدی است که به طور فزاینده‌ای مراکز سنتی غربی را دور می‌زند. دبی به سرعت در حال تبدیل شدن به نقطه تلاقی شرق و غرب در این ترتیبات جدید است.

چرا این موضوع مهم است؟

برای سرمایه‌گذاران و مشاغل امارات متحده عربی، این رشد به معنای فرصت است. چه از طریق سرمایه‌گذاری مستقیم طلا، چه از طریق قرار گرفتن در معرض پلتفرم‌های معاملاتی یا حتی خدمات لجستیکی و پشتیبانی، اقتصاد طلا بخش‌های زیادی را تحت تاثیر قرار می‌دهد. هم چنین، این بدان معناست که دبی یک بازیگر جدی در بازی جهانی کالا‌ها است. برای کشوری که همیشه به چهارراه تجارت بودن خود افتخار می‌کند، طلا به یکی از ارزشمندترین ارز‌ها و دارایی‌های آن تبدیل شده است، چه به معنای واقعی کلمه و چه به معنای مجازی.

ردپای امارات در قاچاق طلای سودان؟ 

با این وجود، منتقدان معتقدند که تنها نباید بر جنبه‌های مثبت رونق طلا در امارات متحده عربی اشاره کرد. آنان اشاره می‌کنند که همزمان با فرو رفتن سودان در هرج و مرج و درگیری بر سر ذخایر عظیم طلای خود، دبی به عنوان یک مرکز درخشان برای ثروت قاچاق ظاهر می‌شود و از تجارت خونینی که به جنگ و رنج دامن می‌زند، سود می‌برد.

در همین راستا، روزنامه “سریلانکا گاردین” در گزارشی تازه با اشاره به ردپای امارات متحده عربی در قاچاق طلا در سودان می‌نویسد: “شما در فرودگاه بین‌المللی دبی از هواپیما پیاده می‌شوید. کیف دستی تان به آرامی به صدا در می‌آید. در داخل آن شمش‌های طلا، زنجیر و قطعات خام طلا از زمین سوخته سودان کنده شده است، جایی که شخص دیگری کیف شما را برمی‌دارد و کیف دیگری را پشت سر می‌گذارد. این بار میلیون‌ها دلار آمریکا ارزش دارد. شما پرواز می‌کنید و پول نقد را به مبدا آن باز می‌گردانید؛ یک مبادله بدون مشکل، و قانونی؟ از نظر فنی، بله. هنگامی که طلا در دبی ذوب و تصفیه می‌شود، منشاء آن ناپدید خواهد شد و به عنوان طلای اماراتی، درخشان و بی‌عیب و نقص دوباره متولد می‌شود. این خط لوله طلایی است.

هر ساله بیش از ۴۰۰ تن طلا به ارزش بیش از ۳۰ میلیارد دلار از طریق کانال‌های غیررسمی و اغلب غیرقانونی وارد امارات متحده عربی می‌شود. بخش زیادی از این طلا صرفا یک کالا نیست؛ بلکه یک سلاح، وسیله‌ای برای تأمین مالی خشونت مزدوران و ستون فقرات مالی جنگ سالاران در سودان است. این فقط یک داستان قاچاق نیست. این داستان، داستان جنگ نیابتی، جاه‌طلبی ژئوپولیتیکی و بازنویسی پویایی قدرت استعماری از طریق چیزی به سادگی فریبنده بودن حول محور طلا است.

برای درک چگونگی پیدایش این امپراتوری طلایی، ابتدا باید به ترس جهانی نگاه کنید. با کاهش اعتماد به دلار آمریکا که به دلیل بدهی، تورم و کاهش تسلط ژئوپولیتیکی تضعیف شده است، ملت‌ها به دنبال ذخایر ملموس‌تر هستند. طلا دوباره مد شده و توسط بانک‌های مرکزی از چین تا روسیه احتکار شده است. با این وجود، برخلاف دلار یا رمز ارز دیجیتال، طلا فیزیکی است. باید آن را از زمین بیرون بیاورید، حمل کرده و پنهان کنید؛ و مکان‌های کمی به اندازه دبی برای بهره‌برداری از این گرسنگی تجدید شده در موقعیت مناسبی هستند”.

مرکزی برای پولشویی طلا

این روزنامه در ادامه می‌نویسد: “بیش از یک قرن است که دبی میزبان یک بازار پررونق طلا بوده است. با این وجود، در طول رونق نفتی دهه ۱۹۷۰ بود که آن کشور به یک بازیگر جدی تبدیل شد. امروزه، دبی مرکز یک شبکه پولشویی طلا است که توسط آسمان‌خراش‌های براق و شعار‌های تجارت آزاد پنهان شده است. دبی بدون تعرفه واردات و حداقل مقررات، خود را به عنوان دروازه ورود طلای آفریقا به سیستم بین‌المللی قرار داده است. این شهر بیش از ۲۰ پالایشگاه و بیش از ۷۰۰۰ فروشنده طلا دارد و سالانه بیش از ۱۰۰۰ تن طلا را فرآوری می‌کند که دو سوم آن از آفریقا می‌آید.

بیش از یک قرن است که دبی میزبان یک بازار پررونق طلا بوده است. با این وجود، در طول رونق نفتی دهه ۱۹۷۰ میلادی بود که به یک بازیگر جدی تبدیل شد. امروزه دبی مرکز یک شبکه پولشویی طلا است که توسط آسمان‌خراش‌های براق و شعار‌های تجارت آزاد پنهان شده است. دبی بدون تعرفه واردات و حداقل مقررات، خود را به عنوان دروازه ورود طلای آفریقا به نظام بین‌المللی قرار داده است. این شهر بیش از ۲۰ مرکز پالایش و بیش از ۷۰۰۰ فروشنده طلا دارد و سالانه بیش از ۱۰۰۰ تن طلا را فرآوری می‌کند که دو سوم آن از آفریقا می‌آید”.

سودان چه نقشی در رونق طلای امارات داشته است؟

این روزنامه در ادامه با اشاره به جزئیات بیش تری درباره نقش سودان در رونق طلای امارات می‌نویسد: “سودان همواره به طلا متکی نبود. برای دهه‌های متمادی، نفت شاهرگ حیاتی آن کشور بود. با این وجود، با جدایی سودان جنوبی در سال ۲۰۱۱ میلادی، آن منطقه ۷۵ درصد از ذخایر نفتی آن کشور را با خود برد و سودان شمالی را در وضعیت سقوط آزاد اقتصادی قرار داد. آن چه در زیر خاک آن منطقه باقی ماند، طلا بود؛ دست‌نخورده و بدون نظارت. با توجه به این که آن کشور تحت تحریم‌های سنگین ایالات متحده قرار داشت، هیچ راه آسانی برای جذب شرکت‌های خارجی برای استخراج آن طلا امکان پذیر نبود.

بنابراین، دولت سودان حقوق معدن را مانند شیرینی در عروسی به ژنرال‌ها، شبه‌نظامیان و هر کسی که قدرت کافی برای اجرای ادعای خود داشت، توزیع کرد. در این میان، بدنام‌ترین ذینفع، “محمد حمدان دقلو” فرمانده نیرو‌های پشتیبانی سریع (RSF) بود. نیرو‌های پشتیبانی سریع که از خاکستر شبه‌نظامیان جنجوید متولد شده بود، کنترل معدن سودآور جبل عامر در دارفور را به دست آورد و با آن، بلیت طلایی برای خودمختاری را به دست آورد. محمد حمدان دقلو شرکتی به نام “الجنید” تاسیس کرد تا بر عملیات استخراج معادن نظارت کند و از ثروت آن برای تأمین مالی زرادخانه‌ای شامل سلاح، وسایل نقلیه و جنگجویان استفاده کرده بود. قدرت او با تضعیف دولت مرکزی سودان افزایش یافت، تا این که او نه تنها به یک جنگ‌سالار، بلکه به یک پادشاه‌ساز تبدیل شد”.


بیشتر بخوانید:  ناگفته‌هایی از شیخ محمد بن راشد آل مکتوم ، حاکم دبی / سال‌های اولیه فرمانروایی بر دبی چگونه گذشت؟


طلا کجا رفت؟ به طور مستقیم به دبی

این روزنامه با اشاره به سرنوشت طلا‌های سودان که از امارات سر درآوردند، می‌نویسد: “از امارات متحده عربی، از خریداران، از بانک‌هایی که مشتاق ایفای نقش خود در اقتصاد ناگفته بودند. طلا با حداقل نظارت از سودان خارج می‌شد، گاهی اوقات در مخازن اکسیژن بسته‌بندی می‌شد و گاهی اوقات به عنوان نمونه‌های شن برچسب‌گذاری می‌شد. هنگامی که طلا به امارات متحده عربی می‌رسید به کالایی مشروع تبدیل می‌شد. در آن هنگام، طلا ذوب می‌شد، دوباره ریخته‌گری و در بازار جهانی فروخته می‌شد و می‌توانست در حلقه ازدواج، سبد سرمایه‌گذاری یا گوشی تلفن همراه شما قرار گیرد.

با این وجود، این داستان صرفا در مورد یک گروه شبه‌نظامی سرکش نیست. این داستان در مورد درگیری سیستماتیک بین امارات متحده عربی، روسیه و سودان در یک مثلث منافع ژئوپولیتیکی است. روسیه برای سالیان متمادی تامین‌کننده اصلی اسلحه سودان بود. آن کشور از طریق گروه واگنر حقوق معدن را به دست آورد، خدمات حفاظتی ارائه داد و حمل و نقل طلا به خارج از کشور را ترتیب داد. این طلا به نوبه خود به مسکو کمک کرد تا ذخایر خود را در حالی که برای جنگ در اوکراین آماده می‌شد، ایجاد کند. هنگامی که رژیم تحت رهبری “عمر البشیر” در سال ۲۰۱۹ سقوط کرد، این شبکه‌ها از هم نپاشیدند بلکه گسترش یافتند.

تحت یک دولت انتقالی که ظاهرا توسط غیرنظامیان رهبری می‌شد، اما توسط ژنرال‌ها کنترل می‌شد، نیرو‌های پشتیبانی سریع و ارتش قدرت را به اشتراک گذاشتند و طلا کماکان به جریان خود ادامه داد. امارات متحده عربی با هر دو طرف بازی کرد. این کشور پول را به زیرساخت‌های سودان سرازیر کرد و قول بنادر، خطوط لوله و مناطق اقتصادی را داد. با این وجود، در عین حال، از طریق کانال‌های مخفی با استفاده از لیبی و جمهوری آفریقای مرکزی نیرو‌های پشتیبانی سریع را مسلح می‌کرد. سلاح‌ها در جعبه‌های بدون علامت وارد شده و جنگجویان زخمی نیرو‌های پشتیبانی سریع با هواپیما به بیمارستان‌های اماراتی منتقل می‌شدند.

در همین حال، روسیه از طریق گروه واگنر تسلط خود را حفظ کرد و مهمات را در سراسر ساحل منتقل می‌کرد. زمانی که جنگ داخلی در آوریل ۲۰۲۳ میلادی بین نیرو‌های پشتیبانی سریع و نیرو‌های مسلح سودان آغاز شد، این یک فوران خودجوش نبود. این نتیجه منطقی سال‌ها ثروت نظامی و زیاده‌روی بین‌المللی بود. “محمد حمدان دقلو” از سفر به ابوظبی بازگشت و حمله‌ای تمام‌عیار علیه خارطوم را آغاز کرد. نیرو‌های پشتیبانی سریع، غرق در سلاح‌های تامین‌شده با طلا، جهان را با قدرت آتش خود متحیر ساختند. تانک‌ها، پهپادها، موشک‌ها دیگر متعلق به یک گروه شبه‌نظامی نبود. این یک دولت در درون یک دولت بود.

با فرو ریختن بمب‌ها و فرار غیرنظامیان، تجارت طلا متوقف نشد بلکه سرعت گرفت. بیش از ۱۵۰۰۰ نفر کشته و بیش از ۱۰ میلیون نفر آواره شدند. با این وجود، ارسال طلا به دبی ادامه یافت. در شهر‌های مرزی چاد، هواپیما‌های باری از امارات متحده عربی روزانه فرود می‌آمدند، تدارکات را تخلیه می‌کردند و ثروت را انتقال می‌دادند. نیرو‌های پشتیبانی سریع محله‌های خارطوم را با فلزیاب جست‌و‌جو می‌کردند و به گونه‌ای به دنبال طلا می‌گشتند که گویی در جستجوی بقا هستند”.

 جامعه بین‌المللی تحریم‌هایی را صادر کرد

این روزنامه با اشاره به چرایی عدم تاثیرگذاری تحریم‌های وضع شده بین المللی علیه نیرو‌های پشتیبانی سریع می‌نویسد: “جامعه بین‌المللی تحریم‌هایی را وضع کرد. ایالات متحده، الجنید و در نهایت محمد حمدان دقلو را در فهرست سیاه قرار داد و نیرو‌های پشتیبانی سریع را به نسل زدایی متهم کرد. اتحادیه اروپا و بریتانیا نیز از این اقدام پیروی کردند. با این وجود، خیلی کم و خیلی دیر شده بود. دیوان بین‌المللی دادگستری شکایت سودان علیه امارات متحده عربی را با استناد به یک ماده قانونی در کنوانسیون نسل‌کشی رد کرد. پیام واضح بود: ثروت، مصونیت از مجازات را به همراه دارد، حتی زمانی که آن ثروت آغشته به خون باشد. با این وجود، به نظر نمی‌رسد کسی حاضر باشد جلوی آن را بگیرد. نه سازمان ملل، نه متحدان در خلیج فارس، و نه حتی همسایگان آفریقایی که بی‌سروصدا از این تجارت سود می‌برند.

در اوگاندا، یک هواپیمای خصوصی مرتبط با امارات متحده عربی با توپخانه ساخت روسیه فرود آمد. در اتیوپی، طلای قاچاق از جاده‌های بدون نظارت عبور می‌کرد. در جمهوری آفریقای مرکزی، ماموران گروه واگنر تحت پوشش تاریکی وارد سودان شدند. هر مرزی که از آن عبور صورت می‌گرفت، هر قطعه‌ای که جابجا می‌شد، به ماشین جنگی‌ای سوخت می‌رساند که تنها هدفش سود بود”.

یک استعمار نوین

این روزنامه در ادامه می‌نویسد: “این فقط فساد نیست. این یک استعمار نوین است، استعماری که نه با پرچم یا معاهده، بلکه با تجارت و جنگ پنهانی اعمال می‌شود. سودان مانند بسیاری از کشور‌های آفریقا به یک صفحه شطرنج تبدیل شده و طلا ملکه آن است. امارات متحده عربی حتی یک معدن طلا هم ندارد. با این وجود، آن کشور در صدر تجارت جهانی طلا قرار دارد. اعداد و ارقام دروغ نمی‌گویند. این غارت در مقیاسی است که امپریالیست‌های قدیمی فقط می‌توانستند رویای آن را در سر بپرورانند که توسط مدرنیته و ناشناس بودن بازار پنهان شده است. این یک تراژدی چند لایه است

. شهروندان سودانی، که توسط رهبران شان مورد خیانت و توسط قدرت‌های خارجی مورد استثمار قرار گرفته‌اند، شاهد ناپدید شدن ثروت خود هستند، حتی در حالی که از گرسنگی می‌میرند. معترضانی که زمانی پس از سقوط “عمر البشیر” به دموکراسی امیدوار بودند، اکنون زیر آتش گلوله زندگی می‌کنند. کل جوامع از بین رفته‌اند؛ و در همین حال، جایی در دبی، شمش طلای دیگری روی قفسه پالایشگاه سرد می‌شود، با هویتی جدید مهر و موم شده و آماده فروش است. این یک توهین واقعی است. طلا ذاتا قرار است خالص باشد، اما هیچ چیز خالصی در مورد آن چه در سودان رخ می‌دهد، وجود ندارد. این کالایی است که با خون استخراج می‌شود، با خشونت قاچاق می‌شود و با بی‌تفاوتی فروخته می‌شود.

در حالی که جهان برای ذخایر، نفوذ و امنیت در دورانی نامشخص تلاش می‌کند، سودان در حال تجزیه شدن است. در حالی که غرب در مورد تحریم‌ها و دیپلماسی بحث می‌کند، هواپیما‌ها کماکان فرود می‌آیند، کیف‌ها کماکان دست به دست می‌شوند و تجارت طلا کماکان جریان دارد. دیگر برای کنترل یک کشور نیازی به کودتا ندارید، شما صرفا به مواد معدنی آن کشور، جاده‌های آن و سکوت آن کشور نیاز دارید. سودان یک کشور غارت شده است و تا زمانی که جهان از رفتار فعلی خود با طلا دست برندارد این فاجعه اخلاقی صرفا تکرار خواهد شد، کشور به کشور، معدن به معدن و میله به میله”. 

منبع: روزنامه انگلیسی زبان اماراتی گلف نیوز، سریلانکا گاردین

source

ecokhabari.com

توسط ecokhabari.com