شایانیوز– یکی از مراسمی که ناصرالدینشاه به جهت تفریح وسرگرمی خود و اطرافیانش ابداع کرده بود، مراسم آشپزان بود که هر سال اواخر فصل ییلاق و در سفرها و شکارهای تابستانی برگزار میشد. سلطان قاجار برای این مراسم اهمیت بسیاری قائل بود؛ به طوری که تمام اهل حرم و مقامات دربار را جمع کرده و وادار میکرد در تدارک امور و آمادهسازی ملزومات از قبیل پاک کردن سبزی و حبوبات کمک کنند.
روایت دختر سلطان از مراسم خطیر آشپزان!
«هر ساله از ماه اول بهار اعلیحضرت پدرم مسافرت میکرد و تمام بهار، تابستان و پاییز را در گردش بود. میل زیادی به شکار و سواری داشت. اول به سرخهحصار تشریف میبردند برای «آشپزان» که یکی از تفریحات خیلی مطبوع خانمها بود.»
«… در یکی از خیابانهای مطول باغ چادر میزدند. عرض و طول این چادر بیست ذرع بود. در تمام طول چادر از دو طرف مجمعه گذاشته و از هر قبیل خوراکی در او موجود بود. تمام اعیان، اشراف و وزراء باید بنشینند و اینها را پاک کرده، حاضر نمایند. پس از حاضر شدن، پدرم اول با دست خودش در ظرف بریزد و بعد باقی را ریخته مشغول پختن بشوند.
در تمام مدت طبخ آش باید رقاص و مطرب بزنند و انواع بازیها را دربیاورند. خانمها برای تماشا میرفتند. پس از تماشا مراجعت کرده، آشپزها آمده قسمت میکردند. این یکی از غذاهای لذیذ خیلی مأکولی بود که انسان از خوردنش خسته نمیشد. پس از اتمام آشپزان، به سلطنتآباد یا به نیاوران رفته از آنجا به پشتکوه تشریف میبردند.»
این رسم از کجا آمده بود؟
روایات بسیاری نقل شده است، از جمله اینکه ریشه آن همان آش شله قلمکاری بود، که شاید مادر شاه نذر پسر تاجدار خود کرده بود.
به روایتی دیگر این آش را سالی که وبا سراسر ایران را فرا گرفته بود، ناصرالدین شاه خودش این آش را نذر کرده بود که از بیماری وبا جان سالم بدر ببرد.
اما دستخط ناصرالدین شاه ، که مربوط به اولین سال آش پزان است در سال 1285، چیزی غیر از تمام اینهاست. وی در اولین مرتبه پخت این آش، می نویسد:
« آش و آبگوشت غریبی به اختراع من برای شب پخته شد، دیگ را آقا ابراهیم السلطان بار کرد…» اعتماد السلطنه نیز در خاطرات خود پیرامون این روز چننین نوشته است: « بندگان همایون میل فرمودند طبخ حضوری جلوی چادر شود و این عمل تکرار یافت».
اینطور که از خاطرات اعتماد السلطنه برمیآید سال بعد (1286) این مراسم کمی مفصلتر انجام شد و مقرر گردید که از آن به بعد، محض سلامتی وجود شاه هر ساله در ییلاق این رسم به جا آورده شود. به این ترتیب سال دیگر(1287) که شاه عازم عتبات بود، این مراسم باشکوه هرچه تمام تر برپا شد و سالهای اینده نیز به همین منوال.
چگونگی برگزاری
در آخر فصل ییلاق یعنی زمانی که از گرمی هوا مقداری کاسته می شد حدود مهرماه، به دستور شاه در شهرستانک و سالهای آخر در سرخه حصار مراسم پر هزینهای برگزار میشد.
دیگهای متعدد و انواع و اقسام گوشتهای پرنده و چرنده و ادویه و سبزیجات و میوه های مختلف و قند و شکر و غیره همگی حاضر بود. مطربهای درباری و نوازنده ها می نواختند و مراسم با نوای موسیقی شروع می شد. وزراء، شاهزادگان و سیاسیون به امر ناصرالدین شاه بادمجان و کدو پوست میگرفتند و سبزی پاک می کردند؛ بعضی در دل به شاه لعنت می فرستادند و بعضی دیگر این روز را اسباب خوشگذرانی دانسته و به قول شخص شاه رذالت و هرزگی زیاد می کردند و در حضور شاه به بازی تخته و غیره میپرداختند و شاه از این روزاحساس خوشی داشت و در اکثر اوقات، در پایان روز در دفتر خاطراتش می نوشت « الحمدلله خوش گذشت»!
اگر قرار بود صاحب منصب، حاکم، شاهزاده و یا رجلی ملقب به لقبی شود و خلعتی بگیرد در آن روز به این افتخار نایل می گشت. در این روز در برقراری جشن و پایکوبی چیزی کم نمیگذاشتند و به جز مطرب و رقاص و خواننده، اشخاصی مثل اسماعیل بزاز، کریم شیره ای و سایر بازیگرها بازی در می آوردند و ناصرالدین شاه از این بازیهایی که به گفته برخی حضار، بی مزه بود، لذت می برد. سال 1306 که ناصرالدین شاه در سفر سوم فرنگستان به سر میبرد، این مراسم برگزار نشد. از مراسم سال 1308 نیز اطلاعی در دست نیست. شاید هم به دلیل واقعه رژی و ازدیاد گرفتاریها، شاه رغبتی به انجام این رسم سالیانه ننموده است.
source