شایانیوز– در روزهایی که خاورمیانه به طرز کمسابقهای در التهاب به سر میبرد، آن هم بیش از همه دورانها، سخنان مقامات و کنشهای نظامی و دیپلماتیک به شدت زیر ذرهبین قرار گرفتهاند. از یک سو، نماینده ویژه ایران در امور افغانستان، حسن کاظمی قمی، اخیراً هشدار داده که «احتمال حمله مجدد اسرائیل بالاست». از سوی دیگر، دونالد ترامپ مرتب ادعا میکند که «ما برنامه هستهای ایران را نابود کردیم؛ آنها سالها باید تلاش کنند تا همه چیز را از نو بسازند.» این دو موضع ظاهراً متضاد، سؤالی اساسی را در ذهن تحلیلگران و ناظران سیاسی برجسته کرده است: اگر به زعم آنها تمام تأسیسات هستهای ویران و برنامه اتمی تعطیل شده، دیگر چه چیزی برای حمله وجود دارد؟ آیا واقعاً اسرائیل با چراغ سبز امریکا در آستانه حمله مجدد به ایران است یا این تنها
بخشی از یک جنگ روانی-اطلاعاتی گسترده است؟
هشدار از درون منطقه، اظهارات یک دیپلمات
حسن کاظمی قمی با سابقه حضور در دستگاه دیپلماسی و امنیتی ایران، در اظهاراتی تأکید کرد:
«احتمال حمله مجدد به ایران قوی است زیرا براساس شواهد طرف مقابل بدنبال ترمیم و آمادهسازی برای عملیات هستند.»
از همین مجرا، او چنین استدلال میکند که منطقه در شرایط بیثباتی قرار دارد و مجموع شواهد و قرائن، نشان میدهند اسرائیل به دنبال شعلهور ساختن آتش جنگ جدیدی است.
این گفته از سوی یک مقام میانهرو که مسئولیت پرونده افغانستان را دارد، میتواند نشانهای باشد از اینکه در سطوح بالای امنیتی جمهوری اسلامی ایران، نگرانیهایی جدی درباره احتمال ورود به مرحلهای تازه از درگیریها وجود دارد؛ به ویژه با توجه به درگیریهای چند جانبه اسرائیل در جنوب لبنان، نوار غزه و حتی تحرکات کنونی در داخل سوریه.
روایت ترامپ: «ما هستهای ایران را نابود کردیم»
این ادعا یک پیام مهم برای اسرائیل و تحلیلگران نظامی دارد: اگر سخن ترامپ حتی تا حدی درست باشد، زیرساختهای هستهای ایران اکنون در موقعیتی نیست که تهدید فوری و مستقیم برای اسرائیل باشد. بنابراین، حمله گسترده اسرائیل به تأسیسات هستهای ایران که سالهاست به عنوان «خط قرمز» تلآویو مطرح میشود، عملاً توجیه عملیاتی نخواهد داشت. چرا باید چیزی را که از بین رفته، دوباره هدف قرار دهند؟
پس به این دلایل جنگ نخواهد شد!
بر اساس دادهها و تحلیلهای راهبردی، چندین دلیل منطقی و عینی وجود دارد که طبق آنها، احتمال حمله قریبالوقوع اسرائیل به ایران را خیلی بالا نیست:
1. عدم وجود هدف پر ریسک ولی پر منفعت: اگر برنامه هستهای ایران واقعاً نابود یا شدیداً تضعیف شده باشد، هدفگیری مجدد آن دستاورد ملموسی برای اسرائیل نخواهد داشت، و از طرفی منجر به واکنشهای شدید متقابل از سوی ایران خواهد شد.
2. درگیری چند جبههای اسرائیل: اسرائیل در حال حاضر درگیر نبردی فرسایشی با حزبالله در شمال و حماس در جنوب سرزمینهای اشغالی است. ورود به جنگ با ایران، آن هم در مقیاس راهبردی، نیازمند آمادگی کامل داخلی و منطقهای است که فعلاً در دسترس نیست.
3. محاسبات جهانی و موقعیت آمریکا: با وجود حمایت سنتی آمریکا از اسرائیل، دولت بایدن تمایلی به باز کردن جبههای جدید ندارد، بهویژه با توجه به انتخابات پیشرو و فرسودگی استراتژیک آمریکا پس از جنگهای عراق و افغانستان.
4. امنیت سایبری و جنگ اطلاعاتی جایگزین جنگ فیزیکی شده: همانطور که در حمله به نطنز یا دیگر زیرساختها دیدهایم، اسرائیل تمایل دارد بهجای حمله مستقیم، از نفوذ اطلاعاتی و سایبری بهره ببرد. این مسیر هم کمهزینهتر است و هم نتایج بلندمدتتری دارد.
اگر همه چیز دروغ باشد چه؟ حربه روانی یا تاکتیک استراتژیک؟
تحلیلگران امنیتی بارها هشدار دادهاند که در فضای امنیتی منطقه، پنهانکاری و جنگ روایتها بخشی از نبرد است. این احتمال وجود دارد که ادعای ترامپ مبنی بر نابودی برنامه هستهای ایران، خود یک تاکتیک فریب باشد تا ایران را در وضعیت غفلت و آرامش قرار دهد، در حالی که اسرائیل برنامه حمله غافلگیرکنندهای را آماده میکند.
از منظر دکترین نظامی اسرائیل، عنصر «ضربه اول» حیاتی و کارساز است. اگر باور عمومی این باشد که ایران چیزی برای از دست دادن ندارد، ممکن است افکار عمومی داخلی و بینالمللی در برابر یک حمله گسترده وتمام کننده، بیتفاوتتر یا حتی موافقتر باشند.
ایران هم اکنون در کدام نقطه ایستاده؟
ایران در موقعیت پیچیدهای است. از یکسو نمیخواهد با اقدامهای تهاجمی وارد دام درگیریای شود که ممکن است از قبل طراحی شده باشد. از سوی دیگر، نشانههایی وجود دارد که بخشی از جناحهای امنیتی و نظامی ایران آمادهاند در صورت حمله، پاسخی شدید بدهند.
همچنین، نباید فراموش کرد که سپاه پاسداران و بازوهای نیابتی ایران در منطقه، از حزبالله گرفته تا نیروهای حشدالشعبی در عراق ظرفیت بازدارندگی مستقیمی دارند. عراق اکنون یک بازیگر جریانساز است. چیزی مشابه یک پایگاه نظامی برای ایران. لذا اسرائیل در صورت اقدام نظامی، باید آماده پاسخهای چند لایه از شمال، شرق و جنوب باشد، مگر آنکه بتواند عراق را تضعیف کرده و از سر راه بردارد. اما چگونه؟ با یکسره کردن کار در سوریه و شکست کل نیروهای مسلح نظامی و شبه نظامی در این کشور از ارتش گرفته تا نیروهای مقاومت نزدیک به ایران. و سپس پیشروی از خاک سوریه به سمت عراق و از آنجا به سمت ایران.
در پاسخ به سؤال اصلی آیا اسرائیل به ایران حمله خواهد کرد، باید گفت: احتمال این حمله در کوتاهمدت پایین است، اما نمیتوان آن را به طور کامل رد کرد. فضای جنگ روانی، سخنان متناقض مقامات و دکترینهای امنیتی، همگی بخشی از یک شطرنج پیچیده استراتژیک هستند. تنها راه، هوشیاری، تقویت قدرت بازدارندگی و درک دقیق از فضای اطلاعاتی منطقه است.
source