به باور هیرشمن سود ممکن است متقابل باشد، اما لزوما متوازن نیست. اگر یک کشور کمتر از شریک تجاریاش به رابطه وابسته باشد، میتواند با تهدید به ترک آن، امتیاز بگیرد. بنابراین، او احتمالا از سیاستهای دونالد ترامپ، همچون تعرفههای تجاری، یا اقدامات مشابه چین در اعمال فشار اقتصادی از طریق محدودیت صادرات کالاهای حیاتی (مانند عناصر نادر خاکی)، شگفتزده نمیشد.
به گزارش تجارت نیوز، بازارها زمانی عملکرد خوبی دارند که شرکتهای بسیاری برای جلب نظر مشتریان رقابت کنند. در مقابل، وقتی تعداد اندکی از شرکتها بر بازار مسلط میشوند و فروش را میان خود تقسیم میکنند، عملکرد بازار مختل میشود. از اینرو، اقتصاددانان نیازمند سنجههایی برای اندازهگیری میزان رقابتپذیری یا تمرکز بازار هستند.
مشهورترین این شاخصها را آلبرت هیرشمن در سال ۱۹۴۵ ابداع کرد. روش او بر پایه مجموع توان دوم سهم بازار هر عرضهکننده است. این ویژگی باعث میشود شاخص نسبت به تعداد عرضهکنندگان و نابرابری میان آنها حساس باشد. این شاخص، که بهویژه در پروندههای ضدانحصار کاربرد گستردهای یافته، امروزه در دادگاهها و دانشگاهها مورد استفاده قرار میگیرد و تقریبا هر دانشجوی اقتصاد با آن آشنا میشود.
رد پای اندیشه هیرشمن در جنگ تعرفهها
با این حال کمتر کسی میداند که هدف اولیه هیرشمن از ابداع این شاخص، اندازهگیری قدرت اقتصادی کشورها بود، نه شرکتها. او این شاخص را در کتابی تعریف کرد که به بررسی تجارت بهعنوان ابزاری برای اعمال «فشار و نفوذ سیاسی» میپرداخت. بهزعم او، آلمان نازی در دهه ۱۹۳۰ نهفقط با «نیرنگهای شیطانی»، بلکه با کشش اقتصادی خود بر همسایگانش مسلط شد.
هیرشمن باور سادهانگارانهای را رد میکرد که میگفت چون تجارت داوطلبانه و سودمند دوجانبه است، پس از منظر ژئوپلیتیکی بیخطر است. او تاکید داشت که سود ممکن است متقابل باشد، اما لزوما متوازن نیست. اگر یک کشور کمتر از شریک تجاریاش به رابطه وابسته باشد، میتواند با تهدید به ترک آن، امتیاز بگیرد.
بنابراین، هیرشمن احتمالا از سیاستهای دونالد ترامپ، همچون تعرفههای تجاری، یا اقدامات مشابه چین در اعمال فشار اقتصادی از طریق محدودیت صادرات کالاهای حیاتی (مانند عناصر نادر خاکی)، شگفتزده نمیشد.
اهرم اقتصاد در خدمت ژئوپلتیک
به اعتقاد کریستوفر کلیتون (فعال در دانشکده مدیریت ییل)، ماتئو ماجوری (استاد دانشگاه استنفورد) و جسی شرگر (استاد دانشگاه کلمبیا)، اکنون زمان مناسبی برای احیای روح تحقیقات هیرشمن است. این سه اقتصاددان تلاش دارند ابزارهای نوین اقتصاد را در خدمت تحلیل ژئوپلیتیک قرار دهند. آنها نام این رویکرد را «ژئواقتصاد» گذاشتهاند؛ مفهومی که نخستینبار توسط ادوارد لوتواک، مورخ و استراتژیست نظامی، در سال ۱۹۹۰ مطرح شد. صرفنظر از نامگذاری، موضوع امروز اجتنابناپذیر شده است. اگر تا سه سال پیش، مخاطبان از آنها میپرسیدند ژئواقتصاد چیست، امروز تنها خواهش میکنند زیاد درباره ترامپ صحبت نکنند.
در مدلهای این پژوهشگران، اقتصادهای بزرگ – یا بهاصطلاح «هژمونها» – میتوانند از کشورهای کوچکتر با استفاده از مشوقهای اقتصادی یا تهدید به محرومیت استفاده کنند. زیان اقتصادی کشوری که این درخواستها را رد میکند، معیاری برای قدرت هژمون به شمار میآید. کشورهای کوچکتر برای محافظت از خود میتوانند تلاش کنند زنجیرههای وابستگی را قطع کرده و اقتصادشان را متنوع سازند.
نتایج خرد خودخواسته هژمون
با این حال، مدلها نشان میدهند این اقدامات گاهی بیش از حد مورد استفاده قرار میگیرند. شبکههای اقتصادی – چه نظامهای بانکی، چه اکوسیستمهای صنعتی و چه تجارت جهانی – با افزایش مشارکت، ارزش بیشتری پیدا میکنند. اگر کشوری برای محافظت از خود، از این شبکه عقبنشینی کند، جذابیت آن برای دیگران نیز کاهش مییابد و آنها هم ممکن است از پیوستن یا ماندن در آن صرفنظر کنند.
برای جلوگیری از تحقق این سناریو، یک هژمون ممکن است وعده دهد که از قدرت خود سوءاستفاده نخواهد کرد. همانطور که ماجوری به طنز میگوید: «با من معامله کن، قول میدهم خیلی اذیتت نکنم. فقط یککم اذیتت میکنم!» هژمون ممکن است، مثلا، به قواعد تجارت بینالملل پایبند شود و سقفی برای تعرفههای خود تعیین کند. اگر این تعهدات باورپذیر باشند، نهفقط به نفع کشورهای کوچکتر، بلکه به سود خود هژمون نیز تمام میشوند. در این مدلها، قواعد تجارت جهانی نه حاصل برنامهریزیهای «جهانیگرایانه»، بلکه نتیجه خرد خودخواسته یک قدرت مسلط هستند. بهعبارتی، این مدلها استدلالی ملیگرایانه برای چندجانبهگرایی ارائه میدهند.
قدرت زیر سایه سقف بازار
این نظریه همچنین به تحلیل و سنجش کمک میکند. پژوهشگران با پیروی از سنت هیرشمن، شاخصهایی از قدرت طراحی کردهاند که بر پایه سهم بازار و دشواری جایگزینی کالاهای وارداتی بنا شدهاند. یکی از مهمترین نتایج نظری آنها این است که قدرت بهصورت خطی افزایش نمییابد. زمانیکه سهم بازار هژمون به نزدیکی ۱۰۰ درصد میرسد، قدرت آن بهشدت جهش پیدا میکند. تفاوت بزرگی وجود دارد میان داشتن «بخش عمدهای» از بازار و داشتن «تقریبا تمام» بازار. همین اصل در مورد نهادههایی که جایگزینی سخت دارند نیز صدق میکند: فاصله زیادی میان «تعداد کمی جایگزین» و «هیچ یا تقریبا هیچ جایگزین» وجود دارد.
این نتیجه از نظر شهودی نیز منطقی است. اگر کشوری متخاصم مانند آمریکا ۸۰ درصد از خدمات مالی خارجی یک کشور را تامین کند، دیگر تامینکنندگان باید حجم فروش خود را ۴۰۰ درصد افزایش دهند تا جایگزین آن شوند (از ۲۰ به ۱۰۰ یعنی افزایش ۴ برابری). اما اگر آمریکا ۹۰ درصد این بازار را در اختیار داشته باشد، تامین کنندگان جایگزین باید ۹۰۰ درصد رشد کنند. بهعبارتی، افزایش ۱۰ واحد درصدی در سهم بازار، باعث جهشی ۵۰۰ واحد درصدی در هزینه جایگزینی میشود.
این یافتهها پیامدهای عملی دارند. آمریکا و متحدانش سهم بزرگی از خدمات مالی جهان را در اختیار دارند. شاید پیوستن کشوری مانند سنگاپور به ائتلاف مالی غرب، دستاورد بزرگی بهنظر نرسد، اما بهدلیل «اثر افزایشی قدرت در نزدیکی انحصار»، همان افزایش اندک میتواند منجر به افزایش شدید قدرت اقتصادی شود.
قدرتی شکننده
برعکس این موضوع نیز صادق است. حتی تلاشهای کوچک برای فاصله گرفتن از یک هژمون سلطهگر میتواند قدرت او را بهطور چشمگیری کاهش دهد. برای مثال، رقبای آمریکا در حال آزمایش راهکارهایی برای جایگزینی دلار در نظام مالی جهانی هستند. این جایگزینها لزوما نباید از نظر حجم با دلار برابری کنند تا تاثیرگذار باشند. اگر بتوانند تنها ۱۰ درصد از بازار کشورهای کوچک و متوسط را بهدست آورند، میتوانند قدرت مالی آمریکا را بهطور محسوسی کاهش دهند. پژوهشگران استدلال میکنند که افزایش سهم از بازار از ۱ درصد به ۱۰ درصد، بهاندازه افزایش از ۱۰ درصد به ۵۰ درصد قدرت دلار را تضعیف میکند. بهاینترتیب، ارزی مانند یوان چین میتواند قدرت دلار را کُند و خنثی کند، حتی اگر هرگز جای آن را نگیرد.
کتاب هیرشمن، که در آن برای نخستینبار شاخص تمرکز مطرح شد، برای سالها در میان اقتصاددانان به فراموشی سپرده شده بود. امروزه، اغلب ارجاعات به آن از سوی دانشمندان علوم سیاسی و سایر حوزههاست. کلیتون، ماجوری و شرگر امیدوارند این شاخص و روح تحقیق هیرشمن را بار دیگر در میان اقتصاددانان زنده کنند. کسی که مهمترین شاخص تمرکز بازار را ابداع کرد، شایسته مخاطبانی گستردهتر، و البته متنوعتر است.
source