مرکز تحقیقاتی هستهای التویثه که در سال ۱۹۸۱ توسط اسرائیل و در ۱۹۹۱ توسط آمریکا بمباران شد، اکنون بهطور رسمی عاری از خطر پرتوی اعلام شده و این مسیر را برای همکاری احتمالی با چین هموار کرده است.
به گزارش تجارت نیوز، در شرایطی که تنشها بر سر برنامه هستهای ایران بالا گرفته، رئیس کمیسیون انرژی اتمی عراق (IAEC) از گامی نمادین و راهبردی خبر داده: ساخت نخستین راکتور هستهای عراق با پشتیبانی احتمالی چین. این تحول ادعایی – که هنوز از سوی دولتهای عراق و چین بهطور رسمی تایید نشده – در بازه زمانی حساس مطرح شد، بهویژه پس از آنکه اسرائیل و آمریکا در ماه گذشته به تأسیسات هستهای ایران تجاوز کردند.
با توجه به نگرانیهای فزاینده درباره گسترش فعل و انفعالهای هستهای در منطقه، بغداد اعلام کرده که هدفش از این پروژه صلحآمیز و آموزشی است. با این حال، این ابتکار بار دیگر بحثهای طولانیمدت درباره چالشهای عراق جهت دستیابی به استقلال انرژی را احیا کرده است. اگرچه بعید است انرژی هستهای در آینده نزدیک برق بغداد را تامین کند، همکاری احتمالی با چین گامی چشمگیر است که پرسشهای مهمتری را درباره توانایی عراق برای تثبیت موقعیتی مستقل در منطقهای بیثبات مطرح میسازد.
شیمی هستهای برای معیشت
عراق نخستینبار در دهه ۱۹۵۰ توسعه برنامه هستهای خود را آغاز کرد و کمیسیون انرژی اتمی این کشور در سال ۱۹۵۶ تاسیس شد. این تلاشها در دهههای 1970 و 1980 میلادی شتاب گرفت و بغداد سرمایهگذاریهای سنگینی در زیرساختهای هستهای خود انجام داد، از جمله احداث راکتور اوسیراک ساخت فرانسه. اما این تاسیسات، پیش از آنکه عملیاتی شود، در سال ۱۹۸۱ در جریان عملیات هوایی «اپرا» توسط اسرائیل از میان رفت.
صدام حسین، رئیسجمهور وقت عراق، با وجود این ضربه، از جاهطلبی هستهای خود دست نکشید و برای توسعه قابلیت غنیسازی اورانیوم خیز برداشت. اما تلاشهایش بینتیجه ماند و سایتهای مشکوک مرتبط نیز در جنگ خلیج فارس در سال ۱۹۹۱ هدف حمله آمریکا قرار گرفت. پس از آن، تاسیاست هستهای با نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) برچیده شد و این نهاد در سال ۱۹۹۷ عراق را کشوری «فاقد برنامه هستهای فعال» اعلام کرد.
با این حال، دولت جورج دبلیو بوش در سال ۲۰۰۳ با استناد به ادعای بازگشت برنامه هستهای عراق، آن را بهعنوان یکی از دلایل اصلی برای حمله به این کشور مطرح کرد. اما هیچ مدرکی دال بر وجود سلاحهای هستهای یا حتی زرادخانههای شیمیایی، که منابع اطلاعاتی آمریکا و بریتانیا مدعی آن بودند، یافت نشد.
با وجود گذشت دو دهه، هنوز هم هر اشارهای به برنامه هستهای عراق در سطح منطقهای با حساسیت و سوءظن شدید مواجه میشود؛ بهویژه از سوی اسرائیل و عربستان سعودی.
اتمها برای صلح
اعلام همکاری بینالمللی توسط رئیس کمیسیون انرژی اتمی عراق با هدف پاکسازی اعتبار گذشته مطرح شد. طبق گزارشها، مرکز تحقیقاتی هستهای التویثه که در سال ۱۹۸۱ توسط اسرائیل و در ۱۹۹۱ توسط آمریکا بمباران شد، اکنون بهطور رسمی عاری از خطر پرتوی اعلام شده و این مسیر را برای همکاری احتمالی با چین هموار کرده است.
در مرحله اول پروژه پیشنهادی، قرار است یک راکتور آموزشی هستهای برای آموزش دانشگاهی در زمینه فیزیک هستهای و علوم پرتویی ساخته شود. اگرچه هنوز در مرحله ایده است، اما احتمال ساخت راکتورهای مدولار کوچک برای تولید برق نیز با کمک روسیه مطرح شده است.
اگرچه هدف این راکتور آموزشی تولید برق نیست، ساخت آن از نظر سیاسی بسیار معنادار است. این پروژه یک پیشرفت فنی نیست، بلکه بازسازی زیرساخت علمی ملی عراق، تاکید بر حاکمیت فناوری و آموزش نسل جدیدی از متخصصان داخلی را نمایندگی میکند؛ سه مولفه حیاتی برای بازسازی اقتدار دولت عراق پس از دههها فروپاشی نهادی.
در سطح داخلی و منطقهای، این پروژه میتواند تلاشی برای احیای چهره دولت عراق باشد. در سطح بینالمللی نیز، این گام ممکن است چرخشی راهبردی بهسوی شرق و تقویت پیوند با چین تلقی شود؛ نشانهای از میل فزاینده برخی سیاستگذاران اصلاحطلب عراقی به تنوعبخشی در شرکای جهانی، فراتر از میانجیگری بین منافع ایران و آمریکا.

اژدهای هستهای
در صورت اجرایی شدن این طرح، چنین پروژه آموزشی برای پکن نیز دستاوردی مهم خواهد داشت. جایگاه محوری چین در چنین پروژهای باید در چارچوب استراتژی کلان آن برای تثبیت نفوذ در غرب آسیا از طریق دیپلماسی فناوریمحور، همکاری علمی و سرمایهگذاری بلندمدت دیده شود. این الگو، بهویژه در تقابل با الگوی غربی که اغلب با مداخلات نظامی و شروط سیاسی همراه است، برای بازیگران منطقهای جذابتر جلوه میکند.
با سرمایهگذاری در ساخت راکتور آموزشی در بغداد، چین خود را بهعنوان بازیگری کلیدی در یکی از حساسترین مناطق ژئوپلیتیک جهان جلوه خواهد داد. این اقدام در ادامه نقش چین بهعنوان میانجی و شریک بازسازی در منطقه قابل تحلیل است؛ از جمله در قالب میانجیگری میان ایران و عربستان سعودی در سال ۲۰۲۳ و روابط رو به رشد با عراق، قطر و امارات.
در این چارچوب، تعامل چین با بغداد، که همواره زیر نفوذ سنگین آمریکا بوده و پیوندهایی تاریخی با تهران داشته، ممکن است موازنه استراتژیک موجود در منطقه را تغییر دهد. در این معادله، پکن نهتنها تامینکننده زیرساخت و تخصص فنی است، بلکه بهعنوان یک بازیگر منطقی ظاهر میشود که میتواند در تعریف مجدد اتحادهای راهبردی آینده منطقه نقش ایفا کند.
راهحلی برای تامین انرژی یا جاهطلبی استراتژیک؟
راکتور آموزشی راهحلی فوری برای بحران مزمن انرژی در عراق ارائه نمیدهد. با این حال، چنین پروژهای میتواند افقهای بلندمدت علمی، سیاسی و فنی را برای عراق ترسیم کند. سیاستهای بلندمدت هستهای اگرچه بلافاصله بهثمر نمینشینند، اما پیامدهای سیاسی فوری دارند. موقعیت ژئوپلیتیکی عراق، این بازیگر را در مرکز تنشهای منطقهای میان تهران، تلآویو و واشنگتن قرار داده است.
در چنین بستری، تلاش برای احیای برنامه هستهای عراق نوعی ابهام راهبردی دارد و به نظر میرسد پر خطر باشد. این پروژه از یک سو میتواند بازسازی نهادی، نوسازی فناورانه و ابراز حاکمیت ملی تلقی شود و از سوی دیگر ممکن است بهعنوان عاملی تنشزا در منطقه تلقی گردد. در نهایت، همکاری هستهای عراق و چین احتمالا فراتر از یک پروژه تحقیقاتی صرف خواهد بود.
این همکاری را باید بهعنوان گامی در جهت بازسازی فنی و تقویت حاکمیت ملی عراق دید. برای چین، چنین فرایندی در مسیر تحکیم جایگاه راهبردی خود در منطقه غرب آسیا است؛ منطقهای که یکی از کانونهای بیثبات جهان بهشمار میرود. برای کشورهای همسایه و قدرتهای جهانی، این امر نشانهای از بازآرایی ژرف در چشمانداز ژئوپلیتیک منطقه خواهد بود.
source