شایانیوز- چشمات رو ببند و تصور کن… صبح که بیدار میشی، کنار بالش یک جعبه کوچیک و طلایی قرار داره. درش رو باز میکنی و داخلش یک بلیت براق میبینی که روش نوشته شده: «بلیت سفر در زمان، فقط برای یک روز». قلبت تندتر میزنه. یعنی میشه؟ فقط کافیه تا مقصدت رو انتخاب کنی و چشمات رو ببندی تا ثانیه ای بعد خودت رو در گذشته پیدا کنی. شاید بخوای به روزگاری برگردی که هیچ ساختمانی بلندتر از درخت نبود و انسان ها در دل طبیعت زندگی میکردند. یا شاید دلت پر میکشه برای شکوه امپروتوری‌ها و قصرهای باشکوه. حتی ممکنه که بخوای در خیابان های پرنور و پرهیاهوی دهه ۵۰ قدم بزنی یا دوباره سادگی های دهه ۶۰ رو لمس کنی. در این سفر خیالی، با هم به چند ایستگاه مهم تاریخ سر میزنیم تا ببینی اگر این بلیت واقعا دستت بود، کجا رو انتخاب میکردی…
انسان غارنشین – زندگی کنار آتش
در این سفر، لباسات از پوست حیوانات هستند، خونت غاری تاریک و گرم، و مهم ترین دغدغه‌ات شکار برای زنده ماندن. شب ها دور آتش جمع میشین، داستان های قبیله ای تعریف میکنین و صدای زوزه گرگ ها از دور میاد. خبری از تکنولوژی نیست، اما حس آزادی و اتصال به طبیعت رو با تمام وجود لمس میکنی.
دوران خط میخی – اولین شهرها و کلمات
چند هزار سال جلوتر میریم؛ به بین‌النهرین، جایی که انسان بروی اولین بار کلمات رو روی لوح های گِلی حک کرد. شهرها شکل گرفتن، معابد بزرگ با ستون های عظیم ساخته شده و بازارها پر از داد و ستد هستند. تو در کنار نویسندگان اون زمان، خط میخی رو تمرین میکنی و شاید نام خودت رو هم بری یادگار روی یک لوح حک کنی.
هخامنشیان – شکوه تخت جمشید
حالا به ایرون باستان میرسیم؛ دورون هخامنشیان که امپروتوری‌شان از هند تا مصر گسترده بود. وارد تخت جمشید میشی، جایی که ستون های بلند و سنگ نگاره های باشکوه تو رو محو تماشا میکنن. صدای قدم های سربازان جاویدان در گوش تو میپیچه و کاروان ها در جاده شاهی در رفت و آمدند. اینجا بوی قدرت، فرهنگ و شکوه از هر گوشه به مشامت میرسه.
دوره قاجار – تهران قدیم و دربار
سفرمون رو به قرن سیزدهم هجری می کشونیم. تهرون قاجاری، با کوچه های باریک و بازارهای پرهیاهو، جایی که کالسکه ها در رفت و آمدند و مردان با کلاه نمدی و قبای بلند در خیابان ها قدم میزنند. اگر خوش شانس باشی، شاید بتونی سری به یکی از مهمانی های دربار بزنی و از موسیقی و رقص سنتی لذت ببری.
دهه ۴۰ و ۵۰ شمسی – آغاز مدرنیته
ایران در حال تغییر هستش؛ ساختمان های بلند بالا میروند، سینماها پر از جمعیت هستند و موسیقی پاپ تازه جان گرفته. در خیابان های تهران، ماشین های کلاسیک رنگارنگ حرکت میکنند و کافه ها پاتوق جوانان شیک پوش شده اند. شاید هم دلت بخواد یک شب به تماشای فیلمی تازه در لاله زار بری.
دهه ۶۰ شمسی – سادگی و صمیمیت
و حالا به جایی می رسیم که بسیاری هنوز با حسرت از آن یاد میکنند. دهه ۶۰، با همه سختی ها و محدودیت هاش، پر از لحظه های ساده و صمیمی بود. بازی های محله ای، نوار کاست های محبوب، تلویزیون های سیاه و سفید و کوچه هایی که همه اهلش همدیگه رو می شناختند. شاید زندگی روحت نبود، اما قلب ها به هم نزدیک تر بود.
حالا انتخاب با توست…
حالا که با هم این ایستگاه ها رو دیدیم، کدومشون بیشتر تو رو به خودش کشید؟ آیا میخوای صبح رو در غاری تاریک و پر از صدای آتش شروع کنی، یا ترجیح میدی زیر ستون های بلند تخت جمشید قدم بزنی؟ شاید هم دوست داری پشت فرمان یک ماشین کلاسیک در دهه ۵۰ بگردی یا عصر تابستان رو در کوچه های دهه ۶۰ بگذرونی.
کامنت بگذار و بگو اگر این بلیت سفر در زمان دستت بود، یک روزت رو در کدوم دوره میگذروندی؟
source