شفقنا رسانه– در دنیای امروز، شاهد تحولات و چالشهای نوینی هستیم که شکل و شمایل جنگهای سنتی را تغییر داده است. ما در دورهای قرار گرفتهایم که جنگها دیگر تنها به نبردهای فیزیکی محدود نمیشوند و جنبه های چند وجهی و ترکیبی پیدا کرده اند که یکی از تاثیرگذارترین آن ها جنگ های شناختی و روانی است. در این میان نقش مخرب اخبار جنگ شناختی بر کودکان و نوجوانان، به عنوان یکی از دغدغههای مهم متخصصان سواد رسانهای، قلمداد میشود.دکتر الهه خوانساری، معاون آموزش انجمن سواد رسانهای ایران می گوید: مدرسه باید به مرکز پرورش «شهروند مسئول، امیدوار و تحلیلگر» تبدیل شود. از اینرو لازم است سواد رسانهای به عنوان یک مهارت اصلی در برنامه تربیتی مدارس نهادینه شود. ایجاد واحد مهارتی سواد رسانهای و جنگ شناختی، برگزاری اردوهای رسانهای و کارگاههای آموزشی، راهاندازی باشگاههای تولید محتوا و روزنامهنگاری دانشآموزی، و تربیت معلمان متخصص این حوزه از الزامات آینده آموزش است.
گفتگوی شفقنا رسانه با دکتر الهه خوانساری، معاون آموزش انجمن سواد رسانهای ایران و مولف کتاب پرامپتنویسی رسانهای را در ادامه بخوانید…
چه روشهایی برای آموزش کودکان و نوجوانان درباره تفاوت بین اخبار واقعی و اخبار جنگ شناختی وجود دارد؟
آموزش تفاوت میان خبر واقعی و اخبار حاصل از جنگ شناختی، تنها با «هشدار دادن» یا «گفتن اینکه خبر جعلی است» محقق نمیشود بلکه نیازمند پرورش مهارتهای ادراکی و تحلیلی در کودکان و نوجوانان است.
بهترین شیوه، یاد دادن پرسشگری و تحلیل است؛ اینکه کودک به جای جذب منفعل اطلاعات، یاد بگیرد از خود بپرسد: «این خبر را چه کسی گفته؟ از چه منبعی آمده؟ چه کسی از باور کردن من به این خبر سود میبرد؟». برای این آموزش، روشهایی چون قصهگویی هدفمند، مثالهای ملموس از زندگی روزمره، بازیهای نقشآفرینی و شبیهسازی رسانهای بسیار مؤثرند. وقتی کودک در قالب بازی، وظیفه دارد خبر درست را از نادرست تشخیص دهد، عملاً ذهن او برای مقابله با القائات و عملیات روانی تربیت میشود. همچنین استفاده از انیمیشن، داستانهای قهرمانی و روایتهای بومی ـ مذهبی که در آن مفاهیمی مثل فریب، حقیقتجویی و کشف واقعیت محوریت دارند، به شکل غیرمستقیم توان تحلیل رسانهای کودک را تقویت میکند.
چگونه میتوان به خانوادهها و مربیان آموزش داد تا در مقابل انتشار اخبار منفی و جنگ شناختی، کودکان و نوجوانان را حمایت کنند؟
خانواده و مدرسه اولین سنگر دفاعی در برابر جنگ شناختی هستند و آگاهی والدین و مربیان به اندازه آموزش کودک اهمیت دارد. آموزش درست خانوادهها یعنی ایجاد توانایی در مدیریت جریان اخبار، کاهش اضطراب رسانهای و تبدیل شدن به پشتیبان روانی فرزندان. خانواده باید یاد بگیرد که رویکرد افراطی «سانسور کامل» یا تفریطی «رهاسازی کامل کودک در رسانه» هر دو آسیبزا هستند؛ راه درست، گفتوگوی هدایتگر و همراهی فعال است. والدین وقتی خودشان آگاهانه مصرف رسانه انجام میدهند، اخبار را با آرامش و تفکر تحلیل میکنند و نمونه رفتاری سلامت رسانهای هستند، کودک نیز همین رویه را میآموزد. برگزاری کارگاههای مدرسهمحور، ارائه بستههای آموزشی، فراهم کردن شبکه مشاوره رسانهای و روانشناختی برای والدین و معلمان و حتی تولید برنامههای ویژه والدین در رسانه، میتواند خانوادهها را به «سپر هوشیاری و آرامش» برای نسل آینده تبدیل کند. اینکه والدین یاد بگیرند چگونه اضطراب ناشی از اخبار را مدیریت کنند، خود نوعی واکسیناسیون ذهنی برای کودکان است.
چه نقشهایی میتوانند رسانههای آموزشی و فضای مجازی در کاهش تأثیرات منفی اخبار جنگ شناختی بر نسل جوان ایفا کنند؟
رسانهها در عصر جنگ روایتها دیگر نمیتوانند تنها حامل خبر باشند؛ مسئولیت اصلی آنها تبدیل شدن به «حامی روانی و تربیتی جامعه» است.
رسانههای آموزشی باید به جای بازنشر بیرویه اخبار بحرانزا، سواد رسانهای، امید اجتماعی، مهارت تفکر و تحلیل را آموزش دهند و فضای امن و الهامبخش برای رشد ذهنی نوجوانان ایجاد کنند.
تولید محتوای جذاب و هدفمند در قالب بازی، انیمیشن، پادکست، چالشهای آموزشی و داستانهای قهرمانانه نقش بسزایی در تقویت روحیه و هوشیاری نوجوان دارد.
فضای مجازی نیز اگر به جای رهاسازی، به شکل مدیریتشده و هدفمند برای تولید و اشتراکگذاری محتوای مفید و افتخارآفرین استفاده شود، میتواند به بستری برای ارتقای مهارتهای رسانهای نوجوان تبدیل گردد. رسانههای داخلی باید الگوی «کاربر توانمند» را جایگزین «مصرفکننده منفعل» کنند و از نوجوانان بخواهند تحلیل، تولید و مشارکت داشته باشند؛ همین مشارکت احساس اثرگذاری و امنیت روانی را افزایش میدهد.
بهترین راهکارها برای ایجاد مقاومت روانی در کودکان و نوجوانان در مقابل اخبار مخرب و جنگ شناختی چیست؟
مقاومت ذهنی و روانی در برابر اخبار منفی، محصول ترکیب چند عامل مهم است: هویت قوی، خودآگاهی رسانهای و مهارتهای هیجانی.
نوجوانی که ریشه در هویت ایرانی ـ اسلامی و الگوهای مثبت فرهنگی و ارزشی دارد، کمتر در برابر روایتهای ناامیدکننده و خبرهای جهتدار آسیبپذیر است. در کنار آن، آموزش مهارتهایی مانند تفکر انتقادی، صبر رسانهای، تحلیل پیامها و مدیریت هیجان باعث میشود نوجوان در برابر پیامهای اضطرابآفرین انعطاف روانی و بلوغ ذهنی داشته باشد.
باید به کودک یاد بدهیم که هر خبری قرار نیست حقیقت باشد و احساسات او هدف قرار گرفتهاند تا دچار ترس، بدبینی یا بیاعتمادی شود.
همچنین مشارکت دادن نوجوان در فعالیتهای واقعی اجتماعی، فرهنگی و جهادی باعث میشود حس مؤثر بودن و امید در او تقویت شود؛ نوجوانی که خود را کارآمد و اثرگذار میبیند، کمتر تحت تأثیر اخبار جنگ روانی قرار میگیرد، زیرا تکیهگاه درونی و معنوی پیدا کرده است.
چه برنامهها و سیاستهای آموزشی در مدارس میتوانند به افزایش سواد رسانهای و مقابله با اثرات جنگ شناختی کمک کنند؟
مدرسه باید به مرکز پرورش «شهروند مسئول، امیدوار و تحلیلگر» تبدیل شود. از اینرو لازم است سواد رسانهای به عنوان یک مهارت اصلی در برنامه تربیتی مدارس نهادینه شود. ایجاد واحد مهارتی سواد رسانهای و جنگ شناختی، برگزاری اردوهای رسانهای و کارگاههای آموزشی، راهاندازی باشگاههای تولید محتوا و روزنامهنگاری دانشآموزی، و تربیت معلمان متخصص این حوزه از الزامات آینده آموزش است.
مدارس باید فرصت پروژههای عملی به دانشآموز بدهند؛ تجربههایی مانند تولید پادکست، تحلیل خبر، مقابله با شایعات، طراحی پوستر یا ساخت کلیپ کوتاه.
از سوی دیگر، پیوند میان آموزش رسانهای و تربیت اخلاقی و دینی بسیار مهم است؛ چراکه سواد رسانهای بدون اخلاق رسانهای ناقص است. خانوادهها نیز باید بخشی از این فرایند تربیتی باشند و آموزش رسانهای خانوادهمحور در مدارس نهادینه شود. در نهایت، تدوین شاخصهای ملی تابآوری رسانهای کودکان و نظارت مستمر آموزشوپرورش بر وضعیت مصرف رسانهای دانشآموزان، به ایجاد جامعهای هوشیار، آرام و آیندهساز کمک خواهد کرد.
source