شفقنا افغانستان- زمین دیگر نمیلرزد اما مردم نورگل هنوز در حال لرزیدناند. در آن سوی کوههای سرد کنر جایی که بادهای شرقی از میان خرابههای سیمانی و چوبی عبور میکنند و صدای دیوارهای فرو ریخته را مثل یادآوری از یک فاجعهٔ تازه تکرار میکنند، زلزله پایان نیافته است. نه بر روی سطح زمین، آن سه هفته پیش خاموش شد بلکه در عمق ذهن بازماندگان. در چشمان کودکانی که هر شب از خواب پریده فریاد میزنند «زمین دوباره حرکت کرد!»، در نفس بزرگسالانی که دیگر برای «فردا» برنامه نمیریزند و در سکوت آن زنانی که تنها داراییشان یک عکس سوخته از خانوادهای است که دیگر پشت آن عکس زنده نیستند.
به گزارش شفقنا افغانستان؛ آنها امروز در چادرخانههایی زندگی میکنند که سقفشان تکان میخورد، دیواری ندارند و گرمایششان نفسهای همخانوادگیشان است. هشت هزار نفر نه آمار بلکه هشت هزار داستان از دست دادن. تسلیمشدگی و تلاش برای نفس کشیدن در سرمای زمستانی که نه تنها بدنها که امیدها را هم منجمد میکند. سازمان پزشکان بدون مرز که روزانه میان این چادرخانهها گردش میکند هشدار میدهد: بزرگترین زخمهای این زلزله دیگر روی پوست دیده نمیشوند. آنها در روح حفر شدهاند و این بار درمانکنندهها فقط دارو ندارند؛ دارویی برای حافظهٔ شکسته، برای ترسی که هر بار باد وزید زنده میشود و برای سکوتی که گاهی بلندتر از فریاد است.
«یکی از مرگبارترین زلزلههای دهه»: خساراتی فراتر از آمار رسمی
سازمان پزشکان بدون مرز (MSF) روز چهارشنبه 21 عقرب در بیانیهای رسمی زلزلهٔ رخداده در ولسوالی نورگل، کنر را «یکی از مرگبارترین بلایای طبیعی داخلی در دههٔ گذشته در افغانستان» خواند. این رویداد که در ۱۳ میزان با قدرت ۶.۳ ریشتر رخ داد بیش از ۲۰۰ کشته و ۱,۴۰۰ زخمی بهجا گذاشت رقمی که بر اساس بررسیهای میدانی MSF در مناطق دورافتاده ممکن است تا ۳۰ درصد بیشتر باشد زیرا دسترسی به برخی دهکدهها هنوز با موانع امنیتی و جغرافیایی روبروست.
میزان تخریب ساختمانها در دهکدههای سیدآباد، گلشن و چهارده به ۷۵ تا ۸۵ درصد رسیده است. بسیاری از خانوارها بدون هیچ سند شناسایی به کمپها آورده شدهاند وضعیتی که ثبت دقیق آسیبدیدگان را دشوار کرده است.

هشت هزار نفر در دو کمپ: زندگی در چادری که باد میکَند
در حال حاضر حدود ۸,۰۰۰ نفر در دو کمپ موقت چهارده و خواجه سید اسکان داده شدهاند. این کمپها که بیشتر از چادرخانههای فرسوده و پتوهای کمکیفیت تشکیل شدهاند فاقد سیستم گرمایشی ثابت، آبرسانی گرم و فضای بهداشتی مناسب هستند. دمای شبانه در این منطقه کوهستانی در هفتههای اخیر به ۸- درجهٔ سانتیگراد رسیده و پیشبینی میشود تا پایان ماه جدی به ۱۵- درجه برسد.
تیمهای MSF تاکنون ۷,۲۴۰ مراجعهٔ درمانی را ثبت کردهاند بیشتر آنها مربوط به عفونتهای تنفسی، سرماخوردگی شدید و کمآبی ناشی از سوءتغذیه است. با این حال گزارشهای میدانی از «تجمع خانوادهها در یک چادر برای گرمتر ماندن» هشدار دادهاند شرایطی که انتقال بیماریهای ویروسی را بهشدت تسریع میکند.

«صدای زلزله هنوز در ذهنهاست»: بحران روانی که هیچکس آمار نمیگیرد
در میان تمام خطرات MSF بیشترین نگرانی خود را «آسیبهای روانی غیرقابل مشاهده» عنوان کرده است. ناهید نور پزشک رواندرمانی این سازمان در گزارش میدانی خود از ۴۱۲ ارجاع روانی در سه هفتهٔ گذشته خبر داده است رقمی بدون هیچ پوشش در سیستم سلامت طالبان.
علائم رایج شامل:
اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) در ۶۸٪ کودکان زیر ۱۲ سال (ترس از صداهای بلند، خوابآلودگی مداوم، ترس از جدا شدن از والدین)
افسردگی مزمن در ۵۲٪ بزرگسالان (کاهش شدید انگیزه، بیاشتهایی، گویایی کم، احساس بیارزشی)
واکنشهای تسلیمشدگی در سالمندان بهطوری که برخی از آنها دیگر برای دریافت غذا از کمکهای انسانی حضور نمییابند.
یکی از بیماران زنی ۳۴ ساله به نام «ح.م.» در جلسهٔ مشاوره گفته است:
«هر شب، وقتی باد میوزد و سقف چادر تکان میخورد، فکر میکنم دوباره زمین میلرزد… دیگر خواب را باور نمیکنم. فقط منتظرم بیدار شوم تا مطمئن شوم فرزندانم زندهاند.»

کمکها به شمال رسید اما شرق هنوز در سکوت است
در حالی که تلاشهای امدادی در شمال افغانستان بهویژه ولایتهای سمنگان و بلخ که در زلزلههای اخیر آسیب دیدند فعال است، مناطق شرقی همچنان در حاشیهٔ شبکهٔ توزیع قرار دارند.
مرکز امداد و کمکهای بشردوستانه ملک سلمان (SAMRF) اعلام کرده که تا روز 21 عقرب، ۵۰۰ خیمهٔ چهارفصل، ۵۰۰ بستهٔ سرپناه (شامل پتو، تشک، لامپ گازی و سوخت) و هزار کارتن خرما را در مراکز توزیع سمنگان و بلخ تحویل داده است.
اما طبق گزارش داخلی جمعیت هلال احمر افغانستان هیچ محمولهای تاکنون به کمپهای نورگل در کنر نرسیده است. دلیل اصلی «عدم دسترسی جادهای قابل اطمینان در فصل باران» و «کمبود خودروی چهارچرخ محرک و سوخت لازم برای مأموریتهای بلندمدت» ذکر شده است. این در حالی است که نورگل تنها ۱۱۰ کیلومتر با مرز پاکستان فاصله دارد، فاصلهای که در شرایط عادی کمتر از چهار ساعت راه است اما امروز بهدلیل ویرانی پلها و لغزش زمین به دو روز تبدیل شده است.
و در آخر
این بحران نشان میدهد که در افغانستان بازسازی پس از بلایا دیگر یک چالش مهندسی نیست بلکه یک آزمون انسانیت است. جایی که آسیبهای روانی بهویژه در کودکان و زنان بدون پوشش رسانهای و بودجهای خطر تبدیل به باری طولانیمدت بر دوش جامعه را دارند.
در غیاب سیستم سلامت روان در برنامههای بحرانی طالبان و محدودیت دسترسی سازمانهای بینالمللی به مناطق شرقی این «زمینلرزهٔ پنهان» میتواند عمیقتر از هر ویرانی فیزیکی پیوندهای اجتماعی را درنورد.
source