شفقنا افغانستان- در سکوت خاکهای گرم و بیآب فراه جایی که باد بیش از باران حرف میزند و خشکی سالها نان را از دست کودکان کشیده یک انقلاب سبز در حال خزش است. پلاستیکهای نازکِ پارهپاره روی سازههای چوبیِ بیپرده دیگر تنها سایهای از فقر نیستند؛ امروز سقفی بر فصلهای گمشده پناهی برای گوجههای قرمز و امیدی برای خانوادههاییاند که برای نخستین بار زمستان را نه به عنوان فصل مهاجرت بلکه به عنوان فصل برداشت میشناسند.
به گزارش شفقنا افغانستان؛ در ولایتی که در نقشههای امنیتی و انسانی سالها «منطقهٔ بحران» خوانده شده گلخانهها ساده، شکننده ولی پُر از قدرت دیگر فقط ابزار کشت نیستند؛ آنها کلام خاموش مقاومت اقتصادی یک جامعهاند که با وجود تمام محدودیتهای سیاسی، زیستمحیطی و نهادی هنوز نگذاشتهاند خشکی رویاهایشان را بکُشد. اما این امیدِ گلخانهای در حالی رشد میکند که ریشههایش را آبی نمیدهند و دقیقاً همین تضاد داستانِ واقعی امروز فراه است.
چشمههای رونق: از وابستگی به خودتولید
بر اساس اطلاعات ارائهشده از سوی ریاست زراعت طالبان در چند سال گذشته بیش از ۲۰۰ گلخانهٔ کوچک و متوسط با همکاری موسسات بینالمللی و سرمایهگذاری شخصی دهقانان در سراسر ولایت از مرکز تا لشجُرغ، بالابلوک و اناردره راهاندازی شده است. این رقم نشان از گذر از یک آزمایش تکنفره به یک الگوی تولید خانوارمحورِ گسترده دارد.
کشتهای گلخانهای دیگر محدود به سبزیجات پرمصرف فصلی نیستند. امروز در این فضاهای کنترلشده محصولاتی مانند بادرنگ، فلفل رومی، بانجان، پیاز، ترموز، خربوزه، بامیه و کدو که پیش از این عمدتاً از هرات و کابل وارد فراه میشدند بهصورت پایدار و در تمام فصول پرورش مییابند. محاسبات میدانی نشان میدهد هر گلخانهٔ کوچک (۱۵۰–۲۰۰ مترمربع) میتواند در یک سال ۲ تا ۳ تن سبزیجات تازه تولید کند رقمی که برای بسیاری از خانوارها درآمدی چند برابری نسبت به کشت سنتی ایجاد کرده است.
نقلقول از عبدالله، کشاورز ۴۲ ساله از روستای سَرچَنه (اناردره):
«یک گلخانهٔ ۲۰۰ متری ما را از فصل سرما تا انتهای بهار تأمین میکند. در بهترین سال، ۳۰۰ کیلو گوجه فروختیم فقط در ۴ ماه. این برای ما مثل یک شغل تماموقت شد… البته اگر بذر و آب را بشمریم.»
نکتهٔ تاریخی این تحول کاهش وابستگی خارجی است. برای نخستین بار در دهههای اخیر بخش عمدهای از نیاز فراه به سبزیجات تازه در همین ولایت تأمین میشود. این دستاورد نه صرفاً اقتصادی بلکه احساسی است. مردم دیگر خرید سبزی را نه به عنوان «واردات» بلکه بهعنوان «برداشت محلی» تجربه میکنند.
چالشهای ساختاری: امیدی که تجهیزاتش نرسیده
با وجود این پیشرفت گسترش پایدار گلخانهداری با موانعی روبروست که فراتر از توان انفرادی کشاورزان است.
کمبود نهادههای باکیفیت: بیش از ۸۰ درصد بذر از کانالهای غیررسمی (عمدتاً ایران و پاکستان) و بدون گواهی سلامت گیاهی تأمین میشوند ضعفی که در برابر آفات محلی هزینههای پنهانی ایجاد کرده است.
تجهیزات ناپایدار: پوششهای پلیاتیلنی با عمر مفید ۶–۸ ماه در برابر بادهای گرم فراه بهسرعت آسیب میبینند. جایگزینی آنها با قیمتی گاه دو برابر قدرت خرید خانوار موانعی برای تداوم فعالیت ایجاد کرده است.
عدم دسترسی به زنجیرهٔ سرد: در فصل اوج برداشت نبود سردخانه یا انبار میانی سبب فساد تا ۳۰ درصد محصولات میشود باری که مستقیماً به جیب کشاورزان تحمیل میشود.
کمبود آموزش فنی سیستماتیک: اگرچه نهادهای غیردولتی در توزیع بذر و برگزاری دورههای کوتاه مؤثر بودهاند اما برنامهای متمرکز بر مدیریت هوشمند آب، کنترل آفات یا بهینهسازی فصلبندی هنوز طراحی نشده است.
حفرهٔ نهادی: پس از خروج سازمانهایی مانند FAO در ۲۰۲۳ هیچ طرح حمایتی رسمی (وام کوچک، مشاورهٔ فنی، بیمهٔ محصول) فعال نیست.

پیامدهای اجتماعی: اقتصادی که جنسیت و سن را دوباره تعریف میکند
گلخانهها تأثیری فراتر از درآمدزایی گذاشتهاند:
زنان بهویژه در بستهبندی و نگهداری محصولات نقش پررنگتری پیدا کردهاند، فعالیتی که در بسیاری از روستاها تنها حیطهٔ مجاز اقتصادی برای آنها محسوب میشود.
جوانان بهجای مهاجرت فصلی امروز تمایل دارند سرمایهٔ اولیه را برای یک گلخانهٔ کوچک جمعآوری کنند گامی در جهت ثبات جمعیتی روستاها.
با این حال در برخی مناطق دورافتاده گزارشهایی از «مالیات غیررسمی» از سوی عناصر محلی طالبان وجود دارد که سرمایهگذاری بلندمدت را دشوار کرده است.

چشمانداز آینده: از رونق به خودکفایی یک برنامهٔ عملیاتی
کشاورزان و کارشناسان محلی معتقدند با حمایت هدفمند فراه میتواند در ۳–۴ سال آینده نه تنها در تأمین سبزیجات داخلی خودکفا شود بلکه به صادرکنندهٔ منطقهای تبدیل گردد. برای این هدف چهار گام کلیدی پیشنهاد میشود.
تشکیل اتحادیهٔ گلخانهداران فراه نه بهعنوان نهاد سیاسی بلکه بهعنوان بستری برای خرید گروهی نهاده، مذاکره با خریداران و تقاضای آموزش فنی.
راهاندازی یک مرکز آموزش کاربردی در مرکز ولایت با حضور مربیان از هرات یا کابل ترجیحاً با تأکید بر کشتهای کمآب و مقاوم به گرما.
اجرای طرح کوچکمقیاس تولید بذر مقاوم با استفاده از باغهای نهالزنی موجود و همکاری با کشاورزان بازگشتی دارای سابقهٔ کار در ایران و پاکستان.
تجربهگذاری یک واحد نمایشی سردخانهٔ خورشیدی فناوریای که با توجه به فراوانی نور خورشید در فراه میتواند بدون وابستگی به شبکهٔ برق چرخهٔ پسازبرداشت را ایمن کند.
و در آخر
گلخانههای فراه نشان میدهند که در شرایط فروپاشی نهادهای رسمی مردم میتوانند از طریق راهحلهای خودجوش امنیت غذایی خانواری را بازسازی کنند. اما این موفقیتهای پراکنده بدون یک چارچوب حمایتی حداقلی (بذر مقاوم، آموزش فنی، زنجیرهٔ سرد) در آستانهٔ سقف رشد خود قرار دارند. تبدیل این رونق به یک سیاست پایدار مستلزم شناسایی و تقویت «اقتصاد مقاومت ملایم» است نه از بالا بلکه از درون خود جامعه. در نهایت گلخانه تنها سبزی نمیکارد؛ امید به خودکفایی را در خاک خشک میکارد و این یک دارایی استراتژیک برای هر جامعهای در بحران است.
source