Wp Header Logo 4394.png

شفقنا- رئیس مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه های علمیه با بیان اینکه روایت مظلومیت حضرت زهرا (س)، هسته مرکزی حافظه جمعی شیعه را شکل می‌دهد، گفت: حضرت فاطمه (س) را باید نخستین الگوی کامل کنشگری سیاسی آگاه و مبتنی بر ایمان در تاریخ اسلام دانست که تمام قد برای حراست از حماسه غدیر خم و تحقق آن ایستاد.

متن مصاحبه حجت الاسلام والمسلمین محمدباقر پورامینی، رئیس مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه های علمیه با شفقنا را در ادامه بخوانید:

ریشه‌های معرفتی و سیاسی نگرانی حضرت فاطمه (س) از انحراف مسیر خلافت چه بود؟ و چگونه می‌توان این نگرانی را به‌مثابه نقدی درون‌دینی بر گسست میان قدرت و حقیقت تفسیر کرد؟

ریشه‌های معرفتی نگرانی حضرت فاطمه (س) بر اصل تقدم حقیقت وحیانی استوار بود. از دیدگاه ایشان، خلافت نه یک منصب سیاسی متغیر، بلکه امتداد جانشینی نبوت و ضامن تفسیر صحیح دین بود. از منظر سیاسی، ایشان شکاف آشکار بین سیره نبوی و رویه‌های خلافت نوپا را مشاهده کردند.

این نگرانی در پاسخ ایشان به ام‌سلمه اوج می‌گیرد: حضرت فاطمه عليهاالسلام فرمود: پيامبر از دست رفت، به جانشين او ظلم شد و حريم او شكست.

این نگرانی را می‌توان اولین نقد درون‌دینی بر گسست قدرت از حقیقت دانست. حضرت زهرا (س) در خطبه فدکیه و دیگر مواضعشان نشان دادند که قدرت جدا شده از حقیقت امامت، نه تنها عدالت را مخدوش می‌کند، بلکه مشروعیت دینی خود را از دست می‌دهد.

آیا می‌توان فاطمه (س) را نخستین «کنشگر سیاسی زن» در تاریخ اسلام دانست که در مرز میان قدرت و حقیقت ایستاد؟ این ایستادگی چه دلالت‌هایی برای نظریه‌ی اعتراض مشروع در سنت اسلامی دارد؟

می‌توان حضرت فاطمه (س) را به معنای حقیقی کلمه، نخستین کنشگر سیاسی زن در تاریخ اسلام دانست که مرز حق و باطل را عیان ساخت و فاصه میان قدرت و حقیقت را نشان داد. خطبه فدکیه، سندی بی‌نظیر از این کنشگری آگاهانه است که در آن، ایشان نه به عنوان یک معترض عادی، بلکه در مقام دختر پیامبر و آگاه به کتاب الهی و سنت نبوی به میدان آمده و نظام قدرت حاکم و غاصب را به چالش می‌کشد.

خطبه فدکیه حضرت فاطمه زهرا (س) را می‌توان بیانه‌ای سیاسی-دینی دانست که با ارائه اصول بنیادین، چارچوبی الهیاتی برای تبیین واقع و حقیقت و همچنین مقاومت در برابر قدرت ناحق تأسیس می‌کند. این خطبه با تمسک به آیات قرآن و سیره قطعی پیامبر، الگویی از اعتراض به جریان غاصب خلافت را بنیان نهاد که ریشه در نص دارد، نه احساسات یا منافع شخصی. ایشان صريحاً با بیان این آيه «أَفَحُکْمَ الْجَاهِلِیَّةِ تَبْغُونَ؟!» (آیا حکم جاهلیت را می‌جویید؟) آنان را احیاگر سنت های جاهلی دانسته که تلاش می کنند مصلحت‌سنجی‌های غیردینی را بنیان نهد.

با یادآوری فلسفه بعثت پیامبران («لیقوم الناس بالقسط») و مقایسه عملکرد حاکمان با این معیار، حضرت زهرا (س) قداست کاذب قدرت غاصب را درهم شکست و نشان داد هر قدرتی که بر خلاف قسط و عدل شکل گیرد و یا از آن خارج شود، مشروعیت دینی ندارد.

حضرت فاطمه (س) را باید نخستین الگوی کامل کنشگری سیاسی آگاه و مبتنی بر ایمان در تاریخ اسلام دانست که تمام قد برای حراست از حماسه غدیر خم و تحقق آن ایستاد. کنش ایشان در قالب خطبه‌های استدلالی،  پاسخ به پرسش ها و توصیه های ضمنی و صریح متبلور یافت و ایشان در راستای امتناع از بیعت و افشاگری درباره پیامدهای انحراف خلافت روایت اول را در روزهای پس از رحلت ایفا نمود. که سوگمندانه باید بر عدم همراهی صحابه و چهره های شاخص آن عصر اشاره کرد. شیخ ابوالفتح کراجکی در کتاب التعجب تقابل تاریخی هولناکی ثبت کرده است:؛ او با حیرت از این دو فرازی تاریخی یاد می کند: فاطمه(س) فریاد زد: یاری علی را! کسی اجابت نکرد. اما وقتی عایشه در پیکار جمل فریاد زد: علی را بکشید! ده هزار نفر اجابت کردند. این تقابل تماما تصویری عینی از گسست قدرت از حقیقت را نمایان می‌سازد.

فاطمیه چه جایگاهی در شکل‌دهی به حافظه‌ی جمعی شیعه دارد؟ و چگونه می‌توان به شبهات تاریخی‌ای که برخی درباره‌ی آن مطرح می‌کنند، با رویکردی مستند، تحلیلی و منصفانه پاسخ داد؟

فاطمیه و روایت مظلومیت حضرت زهرا (س)، هسته مرکزی حافظه جمعی شیعه را شکل می‌دهد. آنکه هویت شیعه به عنوان جریان برحق اما مغلوب قدرت غاصبان خلافت ثبت می‌کند. این حافظه از طریق مناسک سوگواری فاطمیه در برزگداشت شهادت حضرت فاطمه (ع)‌ به طور مستمر بازتولید می‌شود و نیروی انسجام‌بخش تاریخ شیعه است.

موضوع فاطمیه همان دین اسلام و زنده نگهداشتن سنت و میراث نبوی است بی کم و کاست. فراموشی فاطمیه به نوعی فاصله گرفتن از اساس دین و فرامین رسول الله (ص) خواهد بود.

در مواجهه با شبهات تاریخی، باید گفته شود اصل وقایع اعتراضات ایشان و در سویی هجوم وحشیانه به بیت و آتش زدن و مجروح سخت دخت پیامبر (ع)‌ و بخصوص اعتراض و قهر حضرت از غاصبان خلافت در منابع معتبر فریقین وجود دارد. اختلاف عمدتاً در تفسیر رخدادها است نه در اصل آنها. رویکرد منصفانه پذیرش این وقایع به عنوان روایت تاریخی قوی، مستند و متعدد است.

با آنکه اکثریت اهل سنت خود را محب اهل بیت می‌دانند، چرا درباره حضرت زهرا (س) سکوت پیشه می‌شود و کمتر صدایی از علمای اهل سنت درباره شخصیت و نقش ایشان شنیده می‌شود؟ با توجه به روایت‌های تاریخی و فقهی در دو سنت شیعی و سنی، آیا می‌توان از مظلومیت دوگانه‌ی فاطمه (س) سخن گفت؟ این مظلومیت چه نسبتی با غیبت معنوی و اجتماعی زن در فقه و تاریخ اندیشه اسلامی دارد؟

سکوت نسبی غالب علمای اهل سنت درباره جنبه‌های اعتراضی شخصیت حضرت زهرا (س) عمدتاً ناشی از ملاحظات سیاسی – کلامی است. برجسته‌سازی این جنبه‌ها مستلزم نقد مستقیم خلفای نخستین است که در باور سنتی اهل سنت از جایگاه خاصی برخوردارند.

واقعیت نشان می‌دهد که نظام‌های قدرت حتی در ثبت تاریخ به دنبال خنثی‌سازی الگوهای موثر هستند که در مقام حقیقت‌گویی و ظلم‌ستیزی ایستاده‌اند. حضرت  نماد ایستادگی و دفاع از جایگاه خلافت الهی بعد از پیامبر ختمی بودند و این مهم کتمان شدنی نیست!

source

ecokhabari.com

توسط ecokhabari.com