محمد باغانی – ناوگان فرسوده دیزلی اتوبوس و تاکسیها و حجم بالای خودروهای شخصی در سفرهای کوتاه، بخش بزرگی از ذرات معلق و گازهای سمی کلانشهرهای ایران را تولید میکنند.
به گزارش تجارت نیوز، بسیاری از شهرهای بزرگ در ایران و جهان از ترکیب ترافیک، خودروهای سنگین و ناوگان قدیمی عمومی رنج میبرند. دادههای موجود نشان میدهد که بخش قابلتوجهی از انتشار ذرات معلق (PM)، گازهای اکسید نیتروژن و کربن و سایر آلایندهها، از وسایل نقلیه نشأت میگیرد. وقتی ناوگان فرسوده و دیزلی باشد، اثر این انتشار چند برابر میشود. در چنین وضعیتی، کاهش آلودگی هوا دیگر تنها با پالایش خودروهای شخصی یا محدودیت ترافیک ممکن نیست، بلکه نیاز به تحولی ساختاری در حملونقل عمومی و شهری است.
برقیسازی ناوگان عمومی؛ قدمی بزرگ برای کاهش انتشار
اتوبوسها و مینیبوسها در شمار وسایل نقلیهای هستند که بیشترین جابهجایی مردم را انجام میدهند و در نتیجه، اگر دیزلی یا گازوئیلی باشند، بیشترین سهم را در انتشار دارند. در شهرهایی که سیاست برقیسازی ناوگان عمومی را اجرا کردهاند، نتایج مهمی دیده شده است. مثلا در برخی کلانشهرهای چین که ناوگان اتوبوسرانی خود را به برقی تغییر دادهاند، کاهش معنادار در انتشار NOx و CO₂ ثبت شده است. اگرچه دسترسی به داده دقیق درباره کاهش PM در همه موارد نیست، اما کاهش انتشار گازهای آلاینده و کاهش مصرف سوخت خود مؤید تأثیر مثبتی است بر کیفیت هوا و سلامت عمومی.
برای یک کلانشهر ایرانی، فرض برقیسازی حتی بخشی از خطوط پرترافیک (مثلا ۱۰ تا ۲۰ درصد) منطقی است. چون این خطوط اغلب بیشترین سفر، بیشترین توقف و بیشترین حرکت را دارند؛ یعنی بیشترین تولید آلودگی را. اگر همین خطوط برقی شوند، کمتر دیزل سوخته میشود و آلاینده کمتری تولید میشود. از سوی دیگر، بهرهوری سوخت و هزینه نگهداری نیز کاهش مییابد؛ موتورهای برقی نسبت به موتورهای احتراقی نیاز نگهداری کمتری دارند و هزینه انرژیشان بسته به قیمت برق، معمولا کمتر است.
میکرو-موبیلیتی؛ نسخهای بدون هزینه گزاف
بخش قابلتوجهی از سفرهای روزانه در کلانشهرها مربوط به مسافتهای کوتاه (کمتر از ۵-۶ کیلومتر) است؛ مسافرتهایی که اغلب با خودرو شخصی انجام میشوند. وقتی ترافیک سنگین و ماشین تکنفره زیاد باشد، همین سفرهای کوتاه سهم بزرگی در آلودگی دارند.دوچرخهها و یا اسکوترهای برقی، میتواند دقیقاً همان سفرهای کوتاه را بگیرد. هزینه ابتدایی ساخت مسیر و ایستگاه اشتراک این وسایل، بسیار کمتر از برقیسازی خطوط اتوبوس است. اگر سرمایهگذار بخش خصوصی بتواند با یارانه یا تسهیلات شهرداری همراه شود، بازگشت سرمایه در مدل میکرو-موبیلیتی کوتاهتر خواهد بود و در عین حال بازده اجتماعی و زیستمحیطی آن نیز بالاست.
فرصتها و چالشهایی که باید در نظر گرفت
وقتی برقیسازی اتوبوسرانی و میکرو-موبیلیتی را جداگانه در نظر بگیریم، هرکدام مزایا دارند؛ اما وقتی با هم ترکیب شوند، اثرشان افزایشی و چندبعدی میشود. اتوبوس برقی آلودگی عمده حملونقل عمومی را کاهش میدهد، میکرو-موبیلیتی جایگزین خودروهای شخصی برای سفرهای کوتاه میشود، و فشار بر سوخت فسیلی و دیزل کمتر میشود. نتیجه این ترکیب در بلندمدت میتواند کاهش ۱۵ تا ۲۰ درصدی در انتشار آلایندهها ایجاد کند. علاوه بر این، این مدل سرمایهگذاری سبز است: هزینه اولیه قابل مدیریت است، بهرهوری انرژی پایینتر است، هزینه نگهداری کمتر است و با مشارکت عمومی–خصوصی، ریسک تقسیم میشود.
با وجود این چشمانداز روشن، مسیر اجرای این طرح ساده نیست. نخست آنکه برقیسازی و نصب ایستگاه شارژ نیازمند سرمایه اولیه بالاست. دوم اینکه تغییر رفتار مردم همیشه زمان میطلبد؛ حتی اگر دوچرخه یا اسکوتر در دسترس باشد، عادت به ماشین شخصی، فرهنگ استفاده از خودرو و ایمنی خیابانها مانع میشود. علاوه بر این، بدون نظارت دقیق بر کیفیت برق، منبع تولید آن و ترکیب انرژی، برقیسازی به معنی واقعی کاهش انتشار نیست؛ اگر برق از نیروگاههای مبتنی بر سوخت فسیلی تولید شود، قسمتی از اثر مثبت خنثی میشود. بنابراین نیاز است در کنار حملونقل، سیاست انرژی نیز همراستا باشد.
source