مدیرعامل اسبق نمایشگاههای بینالمللی ایران با انتقاد از روند واگذاری و تضعیف نمایشگاه بینالمللی تهران، این رویکرد را یک خطای راهبردی و مصداق خودتحریمی دانست و تاکید کرد: تهران بهعنوان یک کلانشهر با اقتصاد متنوع، ظرفیت میزبانی همزمان چند مرکز نمایشگاهی را دارد؛ به شرط آنکه سیاستگذاری بهجای جایگزینی، بر تکمیل ظرفیتها متمرکز شود.
سید حمید قوام شهیدی در گفتوگو با ایسنا، اظهار کرد: انتشار دوباره خبر واگذاری نمایشگاه بینالمللی تهران نگرانی جدی در میان مجموعه ذینفعان زنجیره تولید و تجارت کشور، فعالان صنعت نمایشگاهی و کارشناسان توسعه اقتصادی برانگیخته است. نمایشگاه تهران تنها یک محوطه فیزیکی نیست، بلکه زیر ساخت ملی تجارت ایران است زیر ساختی که در گزارشهای سازمانهای بینالمللی همچون انکتاد (UNCTAD) با عنوان «زیرساخت راهبردی تجارت» طبقهبندی میشود.
او افزود: این نقش راهبردی حاصل قرارگیری نمایشگاه در گره تعاملات اقتصادی و دیپلماتیک کشور است جایی که وزارتخانه ها، اتاقهای بازرگانی، سفارتخانهها، هتلهای تجاری، شرکتهای مادر تخصصی و نهادهای تصمیم ساز همگی در شعاع نسبتا نزدیکی به آن قرار دارند. بحث انتقال نمایشگاه از محل فعلی، برخلاف ادعای برخی مسئولان، نه بر اساس یک مطالعه کارشناسی بلکه نتیجه تصمیمی سیاسی در اوایل دهه ۱۳۸۰ بود. اقدامی که از سوی شهردار وقت تهران با هدف فشار سیاسی بر دولت وقت صورت گرفت و در ادبیات سیاستگذاری به عنوان نمونهای از مداخله سیاسی در زیرساختهای ملی تجارت (political interference in trade infrastructures ) شناخته میشود.
قوام شهیدی با یادآوری اینکه از همان زمان، طرحهای مقطعی برای تضعیف نمایشگاه تهران، عملاً شکلی از خود تحریمی را رقم زد گفت: این موضوع چند سال پیش در میزگرد “ نیم قرن با صنعت نمایشگاهی” توسط چهار پیشکسوت این حوزه نیز صریحاً بیان شد. یکی از مهمترین بهانه های مطرح شده، ادعای ایجاد ترافیک است. این ادعا با دادههای علمی سازگار نیست. بر اساس پژوهش دانشگاه علم و صنعت، سهم نمایشگاه در ترافیک بزرگراه چمران کمتر از دو و نیم درصد است. در ماه رمضان نیز که نمایشگاهی برگزار نمیشود، ترافیک نه تنها کم نشده بلکه در برخی مقاطع افزایش یافته است. این یعنی نسبت دادن گره ترافیکی منطقه به نمایشگاه، نمونهای از همبستگی کاذب (Spurious Correlation) و در واقع پاک کردن صورت مسئله است. افزون بر این، با توجه به اینکه اکثریت نمایشگاهها به صورت تخصصی برگزار میشوند و بازدید کنندگان آنها محدود و مرتبط با همان تخصص هستند، هرگونه گزینه جایگزین (Alternative) برای نمایشگاه منجر به افزایش سفرهای درون شهری، پراکندگی دسترسی و در نتیجه ترافیک بیشتر خواهد شد.
او ادامه داد: مسئله اصلی، رشد قارچ گونه برجها و مجتمع های سنگین شهری در شمال غرب تهران است که عمدتاً در دوره های گذشته شهرداری و با اتکا به فروش تراکم و درامد زایی کوتاه مدت انجام شد و بدون ایجاد شریانهای حمل و نقل جدید، ظرفیت منطقه را به شدت کاهش داد. این بحران ساختاری، نه محدود به اتوبان چمران است و نه ربطی به نمایشگاه دارد، بلکه در اغلب مناطق تهران تکرار شده است. از نظر تطبیقی نیز تجربه جهانی کاملا روشن است. پیشرفته ترین و پر بازدیدترین مراکز نمایشگاهی جهان، در قلب شهرها قرار دارند: برای نمونه می توان از Messe Frankfurt در مرکز فرانکفورت، Messe Berlin در مرکز برلین، COEX در مرکز سئول، و Paris Expo در قلب پاریس نام برد. طبق گزارش اتحادیه جهانی نمایشگاهها (UFI)، قرارگیری نمایشگاهها در بافت شهری موجب افزایش حضور برندهای جهانی، ارتقای برند ملی کشور میزبان و تقویت جایگاه آن در زنجیره تجارت بینالمللی B۲B میشود. هیچ کشور صنعتی نمایشگاه مادر خود را به حاشیه شهر منتقل نکرده است.
مدیر عامل اسبق نمایشگاههای بین المللی در بخش دیگری از صحبتهایش گفت: بررسی «شهر آفتاب» نیز نشان میدهد این مجموعه فاقد شاخصهای یک نمایشگاه ملی است. پژوهش در دانشکده معماری دانشگاه تهران، سالنهای شهر آفتاب را فاقد استاندارد معماری نمایشگاهی و شبیه به سازه های انباری و آشیانهای توصیف میکند. فاصله زیاد از مراکز اقامتی، کمبود زیرساخت حمل و نقل عمومی، مشکلات تهویه و دسترسی و تجربه نا موفق بسیاری از رویدادها نشان میدهد این مجموعه توان جایگزینی نمایشگاه تهران را ندارد و نباید به اشتباه در برابر آن قرار گیرد.
او ادامه داد: اما این بدان معنا نیست که تهران به یک نمایشگاه بسنده کند. تهران، بهعنوان یک کلان شهر ۹ میلیونی با اقتصاد متنوع، دقیقا مانند فرانکفورت، سئول یا پاریس، ظرفیت چندین مرکز نمایشگاهی را دارد. مشروط بر انکه سیاستگذاری به جای جایگزینی، به سمت تکمیل ظرفیتها برود. نمایشگاه بینالمللی تهران باید به عنوان «نمایشگاه مادر» باقی بماند و نمایشگاههای جدید در مناطق دیگر تهران طراحی شوند نه اینکه زیرساخت اصلی تجارت کشور تضعیف و سپس با یک مجموعه نا کامل جایگزین شود. از منظر رویکرد نهاد محور در اقتصاد نیز، خصوصی سازی زیر ساختهایی که دارای آثار خارجی مثبت و گسترده هستند از جمله زیر ساخت نمایشگاهی بنا بر نظر داگلاس نورث، به بروز شکست بازار، تجاری سازی زمین، کاهش دسترسی عمومی و تضعیف کارکرد ملی آنها می انجامد. این همان الگویی است که در بسیاری از کشورها مشاهده شده و سرانجام به عقبنشینی از خصوصیسازی چنین داراییهایی انجامیده است.
قوام شهیدی با تاکید بر اینکه در کنار اهمیت فیزیکی، نمایشگاه تهران به طور جدی نیازمند اجرای طرح جامع توسعه و حرکت به سوی نمایشگاه دیجیتال، هوشمند سازی، سامانه های پیوند دهی (matchmaking) تجاری، پلتفرمهای ثبت نام الکترونیک، و زیر ساختهای مجازی B۲B و B۲C است تصریح کرد: گزارشهای UFI و UNCTAD تأکید می کنند که آینده صنعت نمایشگاهی، اینده Hybrid و مبتنی بر ترکیب فیزیکی دیجیتال است. بنابراین، در کنار این ابعاد، باید به ظرفیتهای توسعه نیافته نمایشگاه تهران نیز توجه کرد. بخش قابل توجهی از تحول نمایشگاهی در جهان در چهار سال گذشته ناشی از دیجیتالیسازی بوده است، برای مثال می توان از نمایشگاههای ترکیبی (Hybrid Exhibitions)، سامانه های ثبت نام و پایش هوشمند، CRM تجاری، ردیابی داده های B۲B، و مرکز داده نمایشگاهی نامبرد. اجرای کامل طرح جامع توسعه و نوسازی نمایشگاه تهران که از سالها پیش تدوین شده، میتواند این مجموعه را به یکی از هاب های بزرگ تجارت منطقه تبدیل کند و از فرسایش آن جلوگیری نماید. کنار گذاشتن این طرح و روی آوردن به واگذاری شتابزده، مصداق دیگری از خود تحریمی در حوزه تجارت خارجی است به جای واگذاری یا تضعیف نمایشگاه، سرمایهگذاری در فناوری اطلاعات، تحول دیجیتال و مدیریت نوین ضروری است.
او ادامه داد: در شرایط فشار خارجی، تحریم و بی ثباتی بازارهای منطقه، بیش از هر زمان دیگر کشور نیازمند ابزارهایی برای حفظ پیوند خود با اقتصاد جهانی است. تضعیف نمایشگاه تهران، نه تنها کاهش یک سایت فیزیکی نیست، بلکه شکستن یک حلقه حیاتی در زنجیره تجارت بینالمللی است. چنین اقدامی در عمل همان خود تحریمی است. حذف داوطلبانه ظرفیتهایی که کشورهای دیگر برای دستیابی به آن دهه ها سرمایه گذاری کردهاند. امروز انتظار جامعه فعالان اقتصادی از مسئولان آن است که تصمیم گیری درباره نمایشگاه تهران را از چرخه ملاحظات سیاسی و بخشی خارج کرده و آن را در چارچوب منافع ملی و توسعه تجارت مورد بازبینی قرار دهند.
قوام شهیدی با بیان اینکه باید بر مرجعیت منافع ملی در تصمیم گیریها تأکید کرد و گفت: نمایشگاه بینالمللی تهران یک ملک یا دارایی قابل معامله نیست، بلکه سکوی تجارت خارجی و بخصوص توسعه ایران است. با توجه به برایند همه شواهد علمی، تطبیقی و تجربی که نشان میدهد تضعیف یا واگذاری نمایشگاه تهران به بخش خصوصی، نه تنها یک تصمیم اقتصادی نادرست، بلکه یک خطای راهبردی ملی و مصداق بارز خود تحریمی است. از این رو باید روند واگذاری نمایشگاه بینالمللی تهران فوراً متوقف شود و جایگاه این مجموعه بعنوان یک زیر ساخت ملی و حاکمیتی تثبیت شود. انتظار میرود که به جای واگذاری، برنامه جامع برای نوسازی، توسعه، دیجیتالی سازی و ارتقای بهره وری این مجموعه تدوین شود و در عین حال برای همیشه به رویکردهای سیاسی و جناحی که در گذشته به این مجموعه آسیب زد، پایان داده شود. نمایشگاه بینالمللی تهران یک ملک نیست زیر ساخت تجارت خارجی ایران است. صیانت از آن، صیانت از جایگاه اقتصادی کشور در منطقه و جهان است. حفظ نمایشگاه تهران، به معنای حفظ اعتبار اقتصادی ایران، حفظ مسیر ارتباط با جهان و تقویت ستون تجارت خارجی کشور است.
انتهای پیام
source