به گزارش تجارتنیوز، در سال ۱۴۰۲ خط فقر برای یک خانوار سه نفره حدود ۸ میلیون و ۲۳۲ هزار تومان تخمین زده شده است. خط فقر یک آستانی پولی است که با مقادیر کمتر از آن، حداقل نیازهای اولیه یک فرد با در نظر گرفتن شرایط اقتصادی و اجتماعی تامین نخواهد شد.
شواهد آماری حاکی از آن است که قبل از سال ۹۶، فقرا به طور متوسط حدود ۷۷ درصد خط فقر، درآمد کسب کرده اند. این رقم در سال ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ وخیمتر شده است. به بیان دقیقتر در سال ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ فقرا ۷۳ درصد خط فقر درآمد داشته و نسبت به نیمه اول دهه ۹۰ وضعیت معیشتی بدتری را تجربه کرده اند.
البته این کاهش رفاه عمومی تنها محدود به فقرا نبوده و دامن طبقه متوسط را نیز گرفته است. بررسیها نشان می دهد در سال ۹۶ و ۹۷ غیرفقرا به طور میانگین حدود ۱.۸ برابر خط فقر درآمد داشته اند. این رقم پس از سال ۹۷ افت شدیدی داشته است. یعنی در پس از سال ۹۷ غیرفقرا ۱.۶ برابر خط فقر درآمد کسب کردهاند. این بدان معناست که این دسته از افراد در سالهای اخیر به خط فقر نزدیکتر شدهاند.
دولت برای مهار فقر و مقابله با اثرات آن سیاست های مختلفی را پیش بینی کرده است. از این رو هر سال در بودجه عمومی مبلغی جهت مقابله با فقر و بهبود معیشت فقرا درنظر گرفته می شود. بررسیها خبر از کاهش توان بودجه عمومی دولت به منظور سیاستگذاری هدفمند میدهد. به نظر می رسد برای بهبود نتایج این نوع از سیاست ها، بودجه عمومی نیاز به یک بازاندیشی گسترده برای دستیابی به تاثیرگذاری بیشتر و در نتیجه کاهش نرخ فقر دارد. در ادامه این مساله در ایران در دهه ۹۰ و سال های اخیر به تصویر کشیده شده است.
خط فقر یک آستانه پولی است که کمتر از آن حداقل نیازهای اولیه یک فرد را با درنظر گرفتن شرایط اقتصادی و اجتماعی برآورده نمیسازد. تازهترین آمار منتشر شده براساس محاسبات مرکز پژوهشهای مجلس نشان میدهد که بر اساس آخرین اطلاعات هزینه خانوار مرکز آمار که متعلق به سال ۱۴۰۱ بوده است، خط فقر سرانه در این سال حدود ۲ میلیون و ۵۶۱ هزار تومان اعلام شده است. خط فقر سرانه، میزان خط فقر را برای یک نفر نشان میدهد.
با توجه به محاسبات مرکز پژوهشها و بر مبنای داده های تورم در سال ۱۴۰۲ خط فقر سرانه برآوردی در پایان این سال، ۳ میلیون و ۷۴۰ هزار تومان بوده است. یعنی یک خانوار یک نفره برای تامین نیازهای اساسی زندگی خود مانند خوراک و پوشاک بایستی به این مبلغ پول دسترسی داشته باشد. در غیر اینصورت زیر خط فقر بوده و توان تشکیل یک زندگی معمولی را نداشته است.
از آنجایی که در مطالعات رفاهی، خانوار مبنای بررسی است، خط فقر یک خانوار ۳ نفره در سال ۱۴۰۱ حدود ۵ میلیون و ۶۳۴ هزار تومان برآورد شده است. این نرخ در سال ۱۴۰۲ افزایش ۶۸.۴ درصدی داشته و به ۸ میلیون و ۲۳۲ هزار تومان رسیده است. باتوجه به این آمار آیا میتوان گفت نرخ فقر در ایران در این برهه زمانی افزایش یافته است؟
تعمیق فقر در ایران
نرخ فقر درصدی از جمعیت کشور را نشان می دهد که در مقایسه با خط فقر درآمدی، فقیر به حساب می آیند. شواهد آماری حاکی از آن است که نرخ فقر در ایران از ابتدای دهه 90 تا سال 96 روند ثابتی داشته است. اما از سال 96 این رویه تغییر کرده و نرخ فقر حدود 10 واحد درصد بیشتر شده و از سطح 20 درصدی به 30 درصد صعود کرده است.
باید توجه داشت که افزایش 10 واحد درصدی نرخ فقر در ایران به معنای اضافه شدن 8 میلیون نفر به تعداد فقرا است. به عبارت دیگر بعد از سال 96 حدود 50 درصد نسبت به گذشته به جمعیت فقرای کشور اضافه شده است. از سال 98 به بعد نیز نرخ فقر رویه پایداری داشته و در سطح 30 درصدی قرار گرفته است. با توجه به اینکه این سطح در سال های اخیر به مراتب بالاتری انتقال یافته، آیا میتوان ادعا کرد وضعیت فقرا با افزایش نرخ فقر وخیم تر شده است؟
امرار معاش سخت کم درآمدها به دنبال افزایش نرخ فقر
شکاف فقر عددی است که نشان میدهد فقرا تا چه میزان با خط فقر فاصله دارند. به بیان سادهتر وضعیت فقرا تا چه اندازه وخیم بوده و ارتقای فقرا به بالای این خط با چه مقدار امکان پذیر است. مقایسه وضعیت درآمدی فقرا با خط فقر حاکی از آن است که سال های 96 و 97، سال های سرنوشت سازی از منظر متغیرهای فقر در ایران بوده است.
بر اساس بررسیها، شکاف فقر تا سال 96 رویه ثابتی داشته و عدد آن نیز 0.23 بوده است. به این معنا که فقرا در این سال ها به طور متوسط در حدود 77 درصد خط فقر درآمد داشتهاند. اما پس از سال 96 و 97 شکاف فقر افزایش یافته است. یعنی همزمان با افزایش نرخ فقر در کشور، وضعیت فقرا وخیم تر شده و این رویه صعودی همچنان ادامه دارد.
آمارها خبر از آن می دهد که شکاف فقر در سال 1400 و 1401 در حدود 0.27 است و تفسیر آن است که فقرا 73 درصد خط فقر درآمد دارند و نسبت به سال های قبل از 1396 شرایط معیشتی سختتری را تجربه میکنند. در ادامه به بررسی این مطلب پرداخته شده که آیا با افزایش فقر در جامعه و تعمیق این پدیده، فاصله غیرفقرا و فقرا نیز بیشتر شده یا چنین نبوده است.
شکاف فقر، شاخصی است که نشان میدهد فاصله غیرفقرا با خط فقر چقدر است. این شاخص از دو جنبه قابل تفسیر است. نخست آنکه سطح رفاه غیرفقرا چقدر بوده و احتمال افزایش جمعیت فقیر در کشور چقدر بالاست. دوم اینکه از نگاه بودجه ای، غیر فقرا تا چه اندازه ظرفیت پرداخت مالیات برای مخارج عمومی را دارند تا صرف سیاستهای مقابله با فقر شود.
شکاف فقر تا سال 97 تقریبا ثابت بوده و سطح نزولی بسیار کمی داشته است. تا پیش از سال 97 غیرفقرا به طور میانگین 1.8 برابر خط فقر درآمد داشته اند. بعد از سال 97 و با شروع تحریم ها، وقوع تورم های بالا و کاهش شدید ارزش پول ملی، وضعیت رفاه غیرفقرا و فقرا افت شدیدی داشته است. این افت در خصوص غیرفقرا به نحوی بوده است که این گروه به صورت میانگین حدود 1.6 برابر خط فقر درآمد داشته اند. بنابراین در سال های اخیر رفاه طبقه متوسط نیز افت شدیدی پیدا کرده است. در پی این رخداد غیرفقرا به خط فقر نزدیک تر شده و احتمال ورودشان به زیر این خط افزایش یافته است.
راه حل دولت برای جلوگیری از تعمیق فقر
اصلیترین راه مقابله دولت با مساله فقر و فقرزدایی، تخصیص بودجه به این مساله است. در سال های اخیر حجم فقر موجود در جامعه تا حد زیادی کارایی سیاستهای حمایتی پیش بینی شده در بودجه را کاهش داده است. به نظر میرسد بودجه عمومی با ارائه ابتکاراتی در جهت انتظام بخشی و اولویت گذاری، اثربخشی بیشتری در کاهش فقر خواهد داشت. در نتیجه سیاستهای حمایتی و منابع مقابله با فقر در بودجه عمومی نیازمند یک بازاندیشی گسترده به منظور تاثیرگذاری بیشتر در جهت کاهش فقر است تا این پدیده نمود عینی پیدا کند.
منبع :
عرشه آنلاین
source