تحلیلی بر فرصتهای پیش روی اقتصاد ایران در صورت توافق با واشنگتن
با احیای گفتوگوها درباره احتمال از سرگیری مذاکرات میان تهران و واشنگتن، سوال اساسی این است که ایران چگونه میتواند از این فرصت بهترین بهره را ببرد؟ علی سعدوندی، استاد اقتصاد، در گفتگو با رسانه آوش به این موضوع پرداخت.
وی معتقد است که راهحل در حرکت به سمت توافقی همهجانبه نهفته است که فراتر از رفع ساده تحریم ها، ایران را به شریک تجاری آمریکا تبدیل کند.
ایران در میان دوراهی
در تحلیل شرایط کنونی، دو مسیر اساسی پیش روی سیاستگذاران کشور قرار دارد:
رویکرد اول: توافق حداقلی – این رویکرد که طی دو دهه گذشته مدنظر بوده، بر کاهش فشارها و رفع موقت تحریمها متمرکز است. منطق آن بر این اساس بود که ایران از موقعیت قدرت منطقهای برخوردار است و نیازی به مصالحه گسترده با آمریکا و جهان غرب ندارد.
این نگاه، دقیقا برعکس رویکرد کشورهای پیشرفته به مسیله توافقات سیاسی بعد از افزایش قدرت نظامی و سیاسی است. به طور معمول پس از آنکه در کشوری در عرصههایی مانند نظامی تحولی شکل میگیرد یا در تحولات بینکشورها تغییری به وجود میآید که به نفع کشورها تمام میشود، با افزایش پیمان های دیپلماسی این مسیر تحکیم و قدرتمند تر خواهد شد.
رویکرد دوم: تفاهم همهجانبه – این مسیر که در شرایط کنونی ضرورت یافته، بر ایجاد تعادل منافع پایدار میان دو کشور تأکید دارد.

چرا ایران مجبور به توافق همه جانبه است؟
جربه تاریخی نشان میدهد که ایران رویکردی کاملاً متفاوت از کشورهای غربی در عرصه دیپلماسی اتخاذ کرده است. در کشورهای پیشرفته، هرگاه در عرصههای نظامی یا سیاسی تحولی مثبت رخ میدهد، فوری از ابزار دیپلماسی برای تحکیم و تثبیت آن پیشروی استفاده میشود. این کشورها “خاکریزهای دوم” میسازند تا مواضع کسبشده را پایدار کنند.
اما سیاست ایران در طی ۲۰ سال گذشته دقیقاً برعکس این الگو بوده است. وقتی ایران در لبنان، سوریه، یمن یا عراق حضوری پیدا کرد و موقعیتهایی کسب نمود، هرگز از ابزار دیپلماسی و مصالحه برای تثبیت زمینهایی که گرفته بود استفاده نکرد. این سیاست یعنی عدم ایجاد “خاکریزهای میانی” دیپلماتیک در زمان قدرت.
پیامد این سیاست در جنگ تحمیلی به وضوح نمایان شد. وقتی فاو از دست رفت، هیچگونه خاکریزی به جز “خاکریز اول” وجود نداشت. نتیجه این بود که عقبنشینی ایران، عقبنشینی سریع و هولناکی شد. پس از از دست دادن فاو، بهسرعت شلمچه نیز سقوط کرد و بخش بزرگی از خوزستان مورد تهدید جدی قرار گرفت. این زنجیره سقوط نشاندهنده عدم وجود مواضع میانی برای مقاومت بود.
امروز تاریخ مجدداً در حال تکرار است. ایران به شرایطی رسیده که ابزارهای اعمال قدرت و ابزارهای تهدیدی که در اختیار داشت، تا حدودی خنثی شده و دست کشور باز شده است. همانطور که در گذشته خاکریزهای دوم ساخته نشد، اکنون نیز ایران بدون پشتوانههای دیپلماتیک و اقتصادی مناسب با چالشهای زیادی مواجه است.
در شرایطی که بخشی از ابزارهای قدرت ایران خنثی شده، ادامه سیاستهای گذشته احتمال شکست در تمام عرصهها را افزایش میدهد. حتی توافق حداقلی نیز مستلزم تقدیم برگ برنده هستهای است، بدون آنکه منافع متناسبی حاصل شود.
نقطه قوت ایران در معادله اقتصادی
وافق همهجانبه میتواند دریچهای نو در اقتصاد ایران بگشاید، اما این مسیر نیازمند درکی واقعبینانه از موازنه قدرت است. درحالیکه برخی بر منافع متقابل اقتصادی تأکید میکنند و آن را ضامن پایداری توافق میدانند، واقعیت پیچیدهتر است.
مقایسه ابعاد اقتصادی دو کشور نشاندهنده تفاوت قابل توجه است. اقتصاد آمریکا در حال حاضر بالغ بر 303030 تریلیون دلار است و با رشد سالانه تقریبی 333 درصد، ثبات قابل توجهی از خود نشان میدهد. در این معادله، ظرفیت بازار ایران برای شرکتهای آمریکایی، اگرچه قابل توجه است، اما در مقیاس کلان اقتصاد آمریکا، تأثیر محدودی دارد.
این تفاوت مقیاس، خود فرصتی برای ایران محسوب میشود. زیرا نشان میدهد که ایران میتواند از دسترسی به بازار، تکنولوژی و سرمایه آمریکا، بهره بیشتری نسبت به آنچه آمریکا از بازار ایران کسب میکند، ببرد. این عدم تقارن، اساس استراتژی پیشنهادی دکترسعدوندی برای مذاکرات است.
بیشتر بخوانید: مذاکرات ایران و امریکا
استراتژی “برگ برنده دوم”
برای ایجاد تعادل در مذاکرات، ایران باید “برگ برنده دوم” را در اختیار طرف آمریکایی قرار دهد – یعنی امکان ادعای دستیابی به پیروزی قاطع در قبال ایران. این پیروزی ظاهری (سیاسی و دیپلماتیک) میتواند راه را برای کسب حداکثر منافع اقتصادی توسط ایران هموار کند. ترامپ میتواند در مقابل ناکامیها، همواره ادعا کند که در زمینه ایران به یک پیروزی قاطع دست یافته است.
پیمان تجارت آزاد راه حلی به نفع ایران است
راهکار عملی برای این استراتژی، حرکت به سمت پیمان تجارت آزاد است. تجربه کشورهای اندکی مانند مراکش که چنین پیمانی با آمریکا امضا کردهاند، نشان میدهد که این ابزار میتواند برای هر دو طرف جذاب باشد. جالب آنکه پیمان تجارت آزاد بیش از آنکه به نفع آمریکا باشد، به نفع ایران خواهد بود.
اگر برای شما نیز سوال ایجاد شده است که تجارت آزاد با کشور های مختلف چه تاثیری بر اقتصاد در حال فروپاشی ایران خواهد داشت، می توانید با شرکت در دوره اقتصادکلان و دسترسی به جدیدترین منبع اقتصاد کلان دانشگاهی در دنیا، از مزایای این سیاست آگاه شوید.
همین الان کلیک کنید
جمع بندی
در شرایط کنونی که ایران با محدودشدن ابزارهای سنتی قدرت مواجه است، حرکت به سمت توافق همهجانبه و شراکت تجاری با آمریکا نه تنها راهحل بحران، بلکه فرصتی برای جهش اقتصادی محسوب میشود. این رویکرد در صورت اجرای صحیح، میتواند “پیروزی تجاری” را از آن ایران کرده و اقتصاد کشور را وارد فصل تازهای نماید. آغاز همکاریهای تجاری میتواند نگرانیها درباره تضمین توافق را کاهش دهد و اجازه دهد اقتصاد، نفسی تازه بکشد.
سوالات متداول
۱. چرا توافق همهجانبه بهتر از رفع ساده تحریمهاست؟
ویکرد حداقلی (رفع ساده تحریمها) که طی ۲۰ سال گذشته دنبال شده، تنها به کاهش موقت فشارها منجر میشود اما راهحل پایداری ارائه نمیدهد. در شرایط کنونی که ابزارهای اعمال قدرت ایران تا حدودی خنثی شده، ادامه این سیاست احتمال شکست در تمام عرصهها را افزایش میدهد. توافق همهجانبه از طرفی امکان تبدیل ایران به شریک تجاری آمریکا را فراهم میکند و از طرف دیگر با ایجاد منافع متقابل پایدار، تضمین بهتری برای دوام توافق ارائه میدهد.
۲. چگونه شراکت تجاری با آمریکا بیشتر به نفع ایران خواهد بود؟
پاسخ: علیرغم بزرگی اقتصاد آمریکا (حدود ۳۰ تریلیون دلار)، این تفاوت مقیاس خود فرصتی برای ایران محسوب میشود. ایران میتواند از دسترسی به بازار، تکنولوژی و سرمایه آمریکا بهره بیشتری نسبت به آنچه آمریکا از بازار ایران کسب میکند، ببرد. این “عدم تقارن اقتصادی” به شرطی که ایران استراتژی “برگ برنده دوم” را اجرا کند – یعنی پیروزی ظاهری سیاسی به آمریکا بدهد و در عوض حداکثر منافع اقتصادی را کسب کند – میتواند به نفع ایران تمام شود. پیمان تجارت آزاد، شبیه به تجربه مراکش، ابزار عملی برای تحقق این هدف است.
source