اقتصاد ۲۴- فیلم “هفتاد سی” در ژانر کمدی-اجتماعی، محصول سال ۱۴۰۲ به کارگردانی بهرام افشاری و تهیهکنندگی سید ابراهیم عامریان به موضوعاتی، چون فقر، نابرابری اقتصادی، تلاش برای فرار از چرخه محرومیت و… میپردازد.
در این یادداشت سیدحمید میرسیدی کارشناس ارشد اقتصاد به بررسی و نقد این فیلم از بعد سواد مالی و مسائل مرتبط با آن مانند تصمیمات اقتصادی در شرایط بحرانی، نقش شانس در ثروت و پیامدهای تصمیمگیریهای پرریسک مالی، میپردازد.
در این فیلم میبینیم که شخصیت اصلی داستان که در یک خانواده فقیر بزرگ شده به امید تغییر زندگی وارد یک بازی خطرناک مالی میشود. او بین «کار سخت مسافرکشی و درآمد کم» و «شانس بزرگِ یکشبه پولدار شدن»، گزینه پرریسک را انتخاب میکند.
فیلم تلاش میکند که نشان دهد که فقر چگونه افراد را به سمت خطرپذیریهای غیرمنطقی و ورود به بازیهای شبهقمارگونه با امید یکشبه پولدار شدن (مانند دستفروشی غیرقانونی، شرطبندی، خوردن اعجابآور کباب و …) سوق میدهد.
در یکی از سکانسهای کلیدی، یکی از شخصیتهای اصلی دیگر با تصور اینکه یک فرصت طلایی برای ثروتمند شدن پیدا کرده، تمام پسانداز خانواده حتی طلاهای همسر خود را وارد یک معامله پرریسک میکند. این رفتار، نمونه کلاسیک «سوگیری خوشبینی» (Optimism Bias) است، یعنی افراد فقیر یا تحت فشار، معمولاً احتمال موفقیت را بیش از حد واقعی تخمین میزنند.
فیلم بهخوبی نشان میدهد فشار روانی فقر چگونه منطق مالی را مختل میکند و افراد را تا جایی میبرد که از اصول و ارزشهای خانوادگی خود عبور میکنند برای مثال یکی از شخصیتها برای تحقق خواسته مالیاش، حتی با ازدواج مجدد مادرش که از نظر هویتی برایش دردناک است، کنار میآید.
نکته دیگر این است که هیچیک از خانوادهها در داستان فیلم آشنایی با مفاهیم پایه سواد مالی ندارند و به شکل ناخودآگاه دائما وارد همان چرخه تکراری وامگیریهای نابجا، بیاعتمادی به آینده و ناامیدی از توان تغییر میشوند. فیلم نشان میدهد که چگونه “فقر سواد مالی” از “فقر پول” خطرناکتر است.
کارشناسان سواد مالی معتقدند که قبل از هر تصمیم اقتصادی پرریسک، باید این سه سوال کلیدی پرسیده شود:
آیا این تصمیم بهترین گزینه است؟
در صورت شکست، چقدر آسیب خواهم دید و آیا امکان جبران است؟
آیا ریسک آن در برابر سود بالقوهاش منطقی است؟
فردی که سواد مالی دارد با شناخت هزینه فرصت، تفکیک نیاز از خواسته و استفاده از ابزارهایی مثل بودجهبندی یا مشاوره مالی، کمتر به چنین انتخابهای احساسی تن میدهد.
پایان فیلم «هفتاد سی» نه ثروت است و نه آرامش، اما بسته به دیدگاه بیننده، دو تفسیر از این پایان ممکن است. اگر مخاطب آن را تأیید فقر تقدیری بداند، پیام فیلم منفی است ولی اگر مخاطب دریابد که باید روی مهارت و آموزش سرمایهگذاری کرد نه شانس، فیلم یک هشدار مهم آموزشی است.
فیلم «هفتاد سی» اگرچه با زبانی طنز، به مسائلی جدی، چون فقر، بیعدالتی اقتصادی و اشتباهات مالی میپردازد، اما میتوانست با نمایش نمونههای موفق تغییر وضعیت از طریق مهارتآموزی و برنامهریزی، کاملتر و امیدوارکنندهتر باشد.
source