شایانیوز– آلفرد هیچکاک، فیلمساز بریتانیایی بدون تردید یکی از تأثیرگذارترین و پیچیدهترین چهرههای تاریخ سینماست. او نه فقط به خاطر سبک بصری و هنر منحصر به فردش، بلکه به سبب درک عمیقش از روان انسان و تواناییاش در تبدیل اضطرابهای نامرئی به روایتهای سینمایی ملموس، جایگاهی کم نظیر دارد.
هیچکاک متولد ۱۸۹۹ در لندن بود؛ کودکیای پر از انزوا، انضباط شدید مذهبی، و تجربه مکرر تنبیه و ترس از اقتدار پدر، ریشههایی که بعدها به وضوح در آثارش نمایان شدند. شخصیت واقعی هیچکاک ترکیبی بود از شوخ طبعی خشک، کنترلگری بیمارگونه، وسواس شدید بر جزئیات، و فاصلهگیری عاطفی از اطرافیانش. او مردی بود با میل شدید به تسلط و کنترلگری.
بهترین تمام دورانها؟
در نظرسنجیهای جهانی همچون نظرسنجی معتبر Sight & Sound (منتشرشده توسط BFI)، یا فهرستهای معتبر AFI، هیچکاک همیشه در جمع ۵ یا ۱۰ فیلمساز برتر تاریخ قرار دارد. اما آیا میتوان او را بهترین دانست؟ پاسخ این سؤال، بستگی به زاویه نگاه دارد.
چرا بسیاری هیچکاک را بهترین میدانند؟
1. استاد تعلیق و کنترل هیجان
هیچ کارگردانی مانند هیچکاک «تعلیق» را به فرم هنری بدل نکرده است. او میگفت:
«بین صحنهای که بمبی منفجر میشود و صحنهای که تماشاگر از قبل میداند بمب زیر میز است، دومی تأثیرگذارتر است.»
او بود که مفهوم تعلیق اطلاعاتی را وارد سینما کرد، جایی که تماشاگر از خطری مطلع است که شخصیت از آن بیخبر است، و همین فاصله، ضربان قلب را بالا میبرد.
او تعریف دقیق و تکنیکی برای تعلیق ارائه داد، آن را در تدوین، موسیقی، زاویه دوربین، و حتی طراحی صحنه پیاده کرد.
مثلاً در فیلم ریسمان، با انتخاب سکانس-پلانهای بلند، مخاطب را درون اتاقی که جسد مخفی شده حبس میکند؛ در نتیجه مخاطب تعلیق را با پوست و استخوان حس میکند.
2. فرم بصری انقلابی
هیچکاک پیش از هر چیز، یک تکنسین تصویر بود. از نمای سوبژکتیو در «Vertigo» (سرگیجه)، تا استفاده از تک نماهای محدود در «طناب» و تدوین شدیداً کنترل شده در فیلم «روانی»، هیچکاک بارها فرم روایی را به چالش کشید. هر نمای او حامل معناست؛ دوربین او فقط روایت نمیکند، بلکه روانکاوی میکند.
3. دقت ریاضیوار در طراحی سکانس
هیچکاک پیش از آغاز فیلمبرداری، تمام نماها را روی کاغذ طراحی میکرد. برای او میزانسن، حرکت دوربین، و حتی مکان قرارگیری اشیاء، تابع معنای صحنه بود. او اعتقاد داشت «فیلم باید پیش از ساخت، کامل باشد».
مثلاً صحنه قتل زیر دوش در فیلم روانی Psycho)) تنها ۴۵ ثانیه طول میکشد، اما از ۷۰ نما و ۵۲ قطع سریع تشکیل شده است. این صحنه هنوز در کلاسهای سینما تدریس میشود.
4. شناخت عمیق روان انسان
فیلمهای او مملو از اضطرابهای ناخودآگاه، وسواسهای جنسی، عقدههای پنهان و لایههای روانتحلیلی است.
5. نفوذ فرهنگی بیسابقه
نام هیچکاک به برند تبدیل شد. او درک عمیقی از رسانه، تبلیغات و تأثیرات روانی داشت. فیلمهایش فراتر از زمان خود هستند و هنوز در دانشگاهها تدریس میشوند.
6. تأثیر جهانی و بین نسلی
فیلمسازان بزرگی همچون مارتین اسکورسیزی، برایان دیپالما، کریستوفر نولان، دیوید فینچر، و حتی تارانتینو بارها تأکید کردهاند که تحت تأثیر مستقیم سبک هیچکاک هستند.
نولان در مصاحبهای گفت: «من هیچ فیلمی نمیسازم مگر اینکه از هیچکاک چیزی در آن باشد.»
7. نوآوری در سینمای ژانر
هیچکاک نه تنها استاد تریلر روانشناختی بود، بلکه سینمای جنایی، معمایی و حتی وحشت را با دگرگونی فرمی به عصر مدرن وارد کرد.
بدون فیلم روانی، فیلمهای ترسناک مدرن (از Halloween گرفته تا Get Out) هرگز به وجود نمیآمدند. هیچکاک پایهگذار روانشناسی قتل و خشونت در سینما بود.
نمایی از سکانس معروف قتل زیر دوش در فیلم «روانی»
چرا بعضی او را بهترین نمیدانند؟
1. کمبود عمق انسانگرایانه در شخصیتها
در آثار هیچکاک، شخصیتها اغلب ابزار هستند نه موجوداتی زنده و چند بعدی. قهرمانهایش بیش از آنکه درونی و پویا باشند، نمایندگان یک عملکرد دراماتیک هستند.
شخصیتهای او گاه مانند قطعات یک پازل سرد هستند، فاقد رشد عاطفی یا عمق درونی که بتوان با آنها همدلی کرد.
به عبارت دیگر، هیچکاک داستانگو است نه لزوماً یک فیلسوف یا شاعر. او بیشتر به ساختار علاقه دارد تا جوهر انسان.
2. زنستیزی و کنترلگری جنسی
پروندههای رفتاری هیچکاک با بازیگران زن به ویژه در دهههای اخیر مورد توجه قرار گرفتهاند. او متهم است که در پشت دوربین زنها را تحت فشار روانی قرار میداد، آنها را کنترل میکرد، تحقیر میکرد یا در قالب «بلوندهای سرد و تسلیم» قالببندی مینمود.
هیچکاک به ساخت تیپ «زن بلوند سرد و مرموز» مشهور بود که یا باید تنبیه شود یا قربانی. تحلیلگران فمنیست سینما، آثار او را حامل نگاه جنسیِ کنترلگر و مبتنی بر مردسالاری میدانند.
در دوران پست مدرن که اخلاق حرفهای یکی از معیارهای ارزشیابی هنرمندان است، این سوابق سایهای بر میراث او میاندازد.
هدرن گفته که هیچکاک او را مجبور میکرد تا خارج از فیلمبرداری هم تحت نظر او بماند، و در صورت نافرمانی تهدید به تخریب حرفهاش میکرد.
3. نبود تنوع ژانری
برخی معتقدند که هیچکاک بیش از حد در ژانر تریلر روانشناختی باقی ماند. برخلاف فیلمسازانی چون استنلی کوبریک یا کوئنتین تارانتینو که در ژانرهای متعدد کار کردند.
هیچکاک برخلاف فیلمسازانی چون کوبریک که هر فیلمش دنیایی مستقل است، عمدتاً در دایره بسته تریلر روانشناختی باقی ماند. حتی تلاش او برای ورود به ژانر کمدی یا درام تاریخی موفقیت چندانی نداشت.
4. گریز از سیاست و مسائل اجتماعی
هیچکاک برخلاف فیلمسازانی چون فورد، کاپولا، بونوئل، یا کیارستمی هرگز فیلمی با درونمایه اجتماعی یا سیاسی نساخت. او ترجیح میداد جهان را از زاویه ذهن و روان بررسی کند، نه جامعه و تاریخ.
منتقدان این را یک «ناخن کشیدن بر سطح بشر» میدانند، نه کاوش در قلب او.
مهندس بیهمتای ترس، اما نه لزوماً بهترین
هیچکاک بدون تردید یکی از خلاقترین، تأثیرگذارترین و ساختارشکنترین فیلمسازان تاریخ سینماست. اما «بهترین کارگردان تاریخ»؟ این عنوان بستگی دارد به اینکه از سینما چه میخواهیم. در ظرافت فرمی، تعلیق میخکوب کننده و بازی روانی با تماشاگر، شاید هیچکس به پای اونرسد. هیچکاک شاهکار ساخت، سینما را ارتقا داد، اما سینما تنها فرم نیست. محتوا، دلسوزی، درد و آزادی نیز هست.
اگر «بهترین بودن» را به معنای جامعنگری، انسانگرایی، تنوع ژانر و تعهد اجتماعی بدانیم و به دنبال شاعر سینما، متفکری اجتماعی یا راوی دردهای انسانی باشیم او در رقابت با بزرگان دیگری چون برگمان، کوروساوا، کیارستمی، فیلینی، تارکوفسکی یا کیشلوفسکی، جایگاهش لغزندهتر میشود.
اما اگر تأثیر فرهنگی، و درک روان تماشاگر معیار باشد، آلفرد هیچکاک شایستهترین نامزد برای دریافت تاج پادشاهی سینماست.
source