Wp Header Logo 3706.png


فرارو- مهدی احمدی؛ دکتر عبدالحسین زرین‌کوب را باید یکی از برجسته‌ترین چهره‌های فرهنگ ایران در قرن اخیر دانست؛ پژوهشگری که با نگاهی دقیق و منتقدانه به اعماق میراث ادبی و تاریخی این سرزمین فرو رفت. از حافظ و مولانا تا نظامی و خاقانی هیچ‌یک از بزرگان ادب فارسی از نگاه تیزبین و تحلیل‌های علمی او دور نماندند. آنچه دکتر زرین‌کوب نوشت صرفاً نقد ادبی نبود بلکه تلاشی عالمانه برای بازخوانی روح فرهنگ ایرانی بود.

به گزارش فرارو، دکتر زرین‌کوب در مقام تاریخ‌نگار با زبانی فاخر و نگاهی انسانی، تاریخ را از قالب‌های خشک و کلاسیک بیرون آورد. بدین صورت که روایت‌های او نه فقط آکادمیک که سرشار از ظرافت‌های ادبی و شناخت عمیق از روح ایرانی بودند. او صدایی از سنت اما با زبانی نو بود؛ اندیشمندی که او را می‌توان پلی میان گذشته‌ای پُرمایه و آینده‌ای تشنه دانایی دانست. زرین‌کوب با تکیه بر دانش عمیق خود در زبان فارسی، تسلط بر زبان و ادبیات عرب و آشنایی با زبان‌های اروپایی به‌ویژه انگلیسی و فرانسوی توانست آثاری ماندگار و ارزشمند در حوزه‌ ادبیات، تاریخ و نقد به یادگار بگذارد؛ آثاری که گستره‌ی بین‌المللی دانش او را نیز بازتاب می‌دهند.

به گفته دکتر ملکیان، «زرین کوب بسیار متواضع، مهربان و برای کسانی که اهل مطالعه و تحقیق بودند، بسیار مددکار بود. هیچگونه بخل علمی در زرین کوب ندیدم و هر بار که به یاد او میافتم، روحم با حسرت عجین می شود؛ برای اینکه همیشه با خود می گویم از او بسیار بیشتر از این هم می شد، بهره گرفت».

این تصویر نمایانگر لحظه‌ای از دوران طلایی فرهنگ و اندیشه ایران در دهه ۱۳۵۰ است؛ تصویری که دکتر عبدالحسین زرین‌کوب در مراسم افتتاحیه نمایشگاه نیما یوشیج را نشان می‌دهد. دکتر پشت میزی نشسته در مقابل چند میکروفن و در محاصره دوربین‌ها که فضایی رسمی، فرهنگی و رسانه‌ای را تداعی می‌کند.

لباس رسمی و متانت چهره او به‌خوبی وقار یک متفکر برجسته را منتقل می‌کند؛ کسی که قرار است سخن از ادبیات و فرهنگ بگوید نه آدم سیاست است و نه اهل هیاهو. نگاهش آرام اما قاطع است آنچنان که این احساس را تداعی می‌کند که به جای اینکه فقط حرف بزند می‌خواهد میراثی از خرد را بازگو کند.

عکس تلفیقی‌ از صلابت فکر و اصالت گفتار را نشان می‌دهد. همان لحظه‌ای که در آن تاریخ، ادبیات و رسانه با هم تلاقی پیدا می‌کنند و می‌توان حس کرد که این سخنرانی فقط یک افتتاحیه نیست بلکه ادای دین به نیما، به شعر نو و به ریشه‌های اندیشه ایرانی است.

در پس‌زمینه تصویر، دوربین‌های بزرگِ آن دوران و تکنسین‌ها با لباس‌های دهه پنجاهی، فضای آرشیوی و نوستالژیک بودن عکس را تقویت می‌کنند.

source

ecokhabari.com

توسط ecokhabari.com