شفقنا- عضو مجلس خبرگان رهبری با بیان اینکه سنن الهی در نهضت حسینی مورد توجه است، گفت: اگر می خواهیم حسینی باشیم باید به طور دائم این دیانت و انسانیت و این امت گرایی و امتخواهی را دائماً و لحظه به لحظه تزریق کنیم.
به گزارش شفقنا، حجت الاسلام والمسلمین سید اجمد مبلغی در سومین جلسه از سلسله نشست های اربعین حسینی که در موسسه فرهنگی پژوهشی فهیم برگزار شد، با بیان اینکه حادثه عاشورا دارای زوایای متعددی است اظهار داشت: یکی از زوایایی که برای قرائت این نهضت می توان مورد توجه قرار داد، «قواعد اجتماعی» است که از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است چون امکان درس گرفتن و استفاده از این نهضت بر اساس این خوانش بسیار زیاد است و چه بسا همانطور که میدانیم «علم الاجتماع» مادر همه علوم است، قرائت این نهضت از زاویه جامعه شناختی به عنوان ریشه مادر، بستر خوانش های دیگر به صورت درست است یعنی اگر ما از این زاویه به نهضت حسینی نپردازیم تضمینی نیست که قرائتهای دیگر ما به درستی انجام بگیرد.
وی افزود: حتی میتوان ادعا کرد که اگر ما این نهضت را از زاویه قواعد اجتماعی خوانش نکنیم به صورت قطع دچار اشتباهات و استفادههای غیر قابل قبولی از این نهضت در فضاها و زمینه ها و از زاویه های دیگر خواهیم شد.
وی مقصود از قواعد اجتماعی را قواعدی دانست که در رفتار اجتماعی تکرارپذیر است و ادامه داد: بر اساس این قواعد میتوان به پیش بینی آینده پرداخت و وضعیتهای حادث را تحلیل کرد چون روابط و مناسبات انسانها بر پایه این ضوابط و قواعد استوار است.
وی قواعد اجتماعی را دارای معنای عامی دانست که «سنن الهی» را در بر می گیرد و گفت: سنن الهی در واقع یک قواعد اجتماعی تجربی – فرا تجربی است؛ تجربی به این دلیل که ما میتوانیم رصد بکنیم تحقق اونها را صحت و درستی آنها را راست آزمایی کنیم و ببینیم که چگونه این سنن بر جامعه و در تاریخ سیطره دارند و همه چیز در ذیل این سنن در حال انجام و در حال تحقق هستند.
وی با بیان اینکه ادبیات جامعه شناسی با ادبیات قرآن تفاوتهایی دارد، درعین حال تصریح کرد: در صورتی که ما تحلیل دقیق وعمیقی داشته باشیم به خوبی میتوانیم رهیافتهایی را در جهت دستیابی به نقاط اشتراک و یا همخوانی ها و همگرایی ها بیابیم البته قرآن دارای قواعدی است که هنوز در جامعه شناسی مطرح نشده است.
وی تاکید کرد: سنن الهی تبدیل ناپذیرند و تغییر ناپذیرند یعنی تحقق آنها قطعی و حتمی است. متاسفانه در حوزههای علمیه بحث از سنن الهی در کمال ضعف قرار دارد و یکی دو نفر بیشتر به سنن الهی نپرداختند که یکی مرحوم علامه طباطبایی و تا حدی مرحوم شهید مطهری به عنوان شاگرد علامه و دنبالهرو ایشان است و دیگری هم شهید صدر است.
عضو مجلس خبرگان رهبری به بیان مرحوم علامه طباطبایی اشاره کرد و افزود: ایشان می فرماید که ما سه لایه را در اندیشههای اسلامی میتوانیم بیابیم که عبارتند: اجتماعیات، عبادیات و معرفیات. ایشان معتقد است که اگر ما از اجتماعیات آغاز نکنیم نه به عبادیات میرسیم و نه به معرفیات.
وی ادامه داد: برخلاف اندیشهای که بر ذهنیت ما غالب است که تصور میکنیم باید ابتدا بیاییم و روی اندیشه تمرکز کنیم یا بر عبادیات تمرکز کنیم، علامه معتقد است که ما باید بر قوانین اجتماعی تمرکز کنیم و جامعه را بر اساس قانون و روی سنن الهی حاکم کنیم و ذیل آنها حرکت کنیم. اگر این اجتماعیات محقق شد فضا را به عبادیات می دهد و عبادیات فضا را به آن معرفیات به معنای سطوح بالای معرفت می دهد والا اجتماعیات مبتنی بر معرفیات است.
وی گفت: علامه طباطبایی معتقد است اگر پیامبر جامعه مدینه را بر اساس قواعد و سنن برپا نمیکرد ایمان در این جامعه پدید نمیآمد. قدم بعد از تحقق مدینه النبی بود یعنی مدینه النبی که بر پایه اجتماعیات شکل گرفته بود میرفت تا ایمان و معرفت و عبادیات را ایجاد کند و ما همیشه میباید برای اجتماعیات و جامعه شناسی و تحلیل های اجتماعی و سنن اجتماعی و خوانش های بر اساس قواعد اجتماعی، اولویت قطعی نخست قائل باشیم تا در مسیر درست قرار بگیریم و بتونیم تفسیر کنیم و جلو برویم.
وی تاکید کرد: اجتماعیات چه در عمل و چه در اندیشه تقدم دارند یعنی ابتدا جامعه باید بر اساس سنن تشکیل شود و در این صورت، این جامعه می تواند به ارزشها و به تعالی برسد مشروط به اینکه قواعد و قوانین جامعه آنگونه که خداوند میخواهد محقق شود.
وی با اشاره به آیه «انها هذه امتکم امت واحده» گفت: قرآن کریم ابتدا سخن از یک امر اجتماعی که «امت» است به میان میآورد و سپس سخن از عبادت به میان می آورد حتی توجه به «رب» بعد از این است که این جامعه و امت شکل می گیرد. آن وقت ما به عبادت می رسیم و طبعاً عبادت ما را به سطوح بالایی از معرفت میرساند.
مبلغی، قاعده اول را سنت الهی اجتماعی «تغییر» دانست و افزود: آیا نهضت حسینی دقیقا این قاعده را رعایت کرد؟ امام حسین دو حرکت میتوانست داشته باشد؛ یکی به سیاهی لشکر توجه کند و تا می تواند مثل همه سیاسیهای عالم افراد را از اکناف و اطراف گرد آورد تا هیمنه ایجاد کند و از راههای مختلف بتواند نفوذ کند و قدرت را در دست بگیرد. این یک تغییر است اما تغییر مثبت نیست و نمی تواند در جهت صلاح و فلاح باشد. امام حسین (ع) میخواهد یک تغییر اساسی ایجاد کند که به صورت مثبت و سازنده و ریشه ای بتواند فساد و وضعیت ناهنجار جامعه را از بین ببرد.
وی تاکید کرد: امام حسین(ع) دنبال یک تغییر درونی است حتی شب عاشورا کسانی که مانده بودند برای اینکه این تغییر درونی در آنها تبلور پیدا کند و برجسته و آشکار شود و آنها از درون به امام حسین (ع) گرایش پیدا کنند فرمودند که شب است و تاریک، هرکس می خواهد برود، می تواند برود. بعد آن وفاداریها که از عمق جان برخاست و بر عمق جانشان تاثیر گذاشت .
وی با اشاره به خطبه عاشورای امام حسین (ع) بیان کرد: این خطبه از اول تا آخر بر روی تغییر درونی آن جامعه متمرکز است؛ همه حرکات و سکنات، همه رجعت ها و شعارها، همه موقف ها در جهت ایجاد یک دگرگونی است هرچند این دگرگونی، ممکن است در جامعه آن روز اثر خود را بر جای نگذارد اما می ماند تا بعدها جوامع و تاریخ را عوض کند چون امام حسین (ع) به دنبال یک تغییر اساسی برای همیشه بود و این یک قاعده اجتماعی است که کاملا در نهضت حسینی مورد توجه و تمرکز جدی شدید قرار گرفته است.
وی سنت دوم را سنت «رجوع به انفس» دانست و تاکید کرد: سنت «رجوع به انفس» یک سنت الهی است که در شرایط وقوع یک بحران و یک رخداد شاخص، جمعیتی به درون خود رجوع پیدا می کنند و میتوانیم از آن به «رجوع به وجدان عمومی» تعبیر کنیم که در علوم اجتماعی مطرح است. رجوع به وجدان عمومی، زیرساختی تر، اساسیتر، پایدارتر و مبتنی تر بر باورها و اندیشه ها و دقیق تر است که گاهی این وجدان عمومی منشا تولد افکار عمومی درست می شود. وجدان عمومی اگر شکل بگیرد امر بسیار مهمی است، «رجعواالی انفسهم» مربوط به مراجعه به وجدان عمومی است.
وی یادآور شد: ضلع اول «وجدان عمومی»، انفسهم است یعنی یکی یک رخداد ویژه، شاخص و نمادین باید شکل بگیرد آنگونه که حضرت ابراهیم (ع) یک رخدادی را تحقق بخشید که استثنایی و ویژه بود. ضلع دوم «جمعیت» است؛ چه مردم حاضر چه مردم ناظر. ضلع سوم، این است که این مدیریت درست، دقیق و هدایتگری درست بیاید میدان را در دست بگیرد. اگر این سه ضلع انجام بگیرد «رجعوا الی انفسهم» اتفاق می افتد.
وی بیان کرد: «رجعوا الی انفسهم» گاهی به صورت فوری و دفعی انجام می شود کما اینکه در داستان حضرت ابراهیم (ع) رخ داد و گاهی بعدها رخ می دهد مثل قیام عاشورا که رجوع به وجدان را در پی داشت اما این رجوع به وجدان شاید در روز عاشورا کلید خورد اما بعد از حادثه عاشورا به مثابه یک فرایند قوی اجتماعی تاریخی آغاز گشت و هنوز در حال حرکت است. امام (ع) روز عاشورا فرمود که «به وجدانتان بازگردید» ابتدا خود را معرفی کرد تا در آیینه این معرفی، مردم خود را ببینند، وضعیت خود را ببینند و رجوع به وجدان کنند. بنابراین سنت «رجوع به انفس» که امروزه در علوم اجتماعی هم جایگاه و پایگاهی دارد در قرآن کریم به مثابه یک سنت است و امام حسین (ع) از این سنت استفاده کرد.
وی قیام امام حسین (ع) را حادثهای استثنایی در تاریخ دانست و گفت: نقطه اوج این استثنایی، شهادت طفل شیرخواره در مرعی و منظر تاریخ بود که رخ داد و هدایت ها و مدیریت های امام (ع) هم به عنوان ضلع دیگری فعال بود.
وی یادآور شد: جمعیتی که در مقابل امام صف آرایی کردند، فراوان بودند و لذا اگر وجدان را امام تشریح نمی کرد الان تاریخ و انسانیت در جهان اسلام در شرایط دیگری می بود.
وی «تحریک هویت» را سنت دیگری دانست که در واقعه عاشورا شکل گرفت و گفت: در ادبیات علمی، از این سنت به «هویت جمعی» یاد می شود. امام (ع) می خواست هویت را تحریک کند.
وی خاطرنشان کرد: گاهی هویت زیر وضعیت اجتماعی ناهنجار که قرار می گیرد، «کم فعالیت» و « کم کارکرد» می شود. هویتی که باید تعیین کننده باشد به محاق و حاشیه می رود. پیامبر اکرم (ص) هویت اسلامی را در بالاترین سطح و نسخه شکل داده بود اما این هویت رفته رفته به حاشیه رفته بود و امام میخواهد این هویت را زنده کند.
وی ادامه داد: امام حسین (ع) خیلی عالی از نمادها استفاده کرد؛ اسب و شمشیر پیغمبر را آورد. اهل بیت (ع) را آورد زن و بچه را درون آن کانون خطر آورد تا این هویت خفته و مرده را احیا کند. اگر این هویت از دست می رفت همه چیز از دست می رفت.
استاد حوزه علمیه قم گفت: همه افراد مقابل امام (ع) چنان نبودند که به خون امام تشنه باشند بلکه شرایط اجتماعی این هویت را به حاشیه برده بود. امام می خواهد هویت و امت را زنده کند نه اینکه صف بندی ایجاد کند.
وی قاعده دیگر را «صف آرایی و تقابل» دانست و افزود: در یک شرایطی اگر تقابل ایجاد نشود و مرزبندی رخ ندهد اساسا نمی توان جامعه را به سمت ارزش ها هدایت کرد. امام (ع) میدید که همه مرزها در هم آمیخته شده است و اگر این در هم آمیختگی ادامه پیدا کند معلوم نیست چه کسی درستکار است و چه کسی نادرستکار. چه کسی ظالم است و چه کسی عادل. البته این صفبندی در یک جامعه اسلامی اگه تبدیل به قطب سازی و قطببندی مثل جامعه ما شود خطرناک است مقصود یک جامعه آنگونهای را امام می باید تقابل ایجاد کند و این تقابل یک اصل قرآنی است. البته این تقابل ها را قرآن برای همه جا تجویز نمی کند. در جامعه اسلامی باید نسبت به تقابل ها حساس بود، نباید تقابلها را به سادگی اجازه داد ایجاد شود و لذا میبینید که در عاشورا قضیه فراتر رفت. امام حسین (ع) در برابر آنها این تقابل را هرچه بیشتر برجسته می کرد؛ آنها یورش به خیمههای حرم میبردند، امام حسین (ع) در رجزهای خود و اصحاب، عنصر حمایت از اهل بیت (ع) را مطرح میکردند.
وی ادامه داد: یک قاعده قاعده دیگری که باز در نهضت امام حسین (ع) مشاهده میشود، سنت الهی «نولی بعض الظالمین بعضا» است که اگر ظلم در یک جامعه ساختارمند شود به گونهای که ظالمی فوق ظالمی قرار گیرد، سنت الهی می فرماید: به خاطر آنچه که کسب کردند بعضی ستمگران را به بعضی دیگر می سپاریم.
وی با طرح این سوال که چرا امام حسین (ع) یک انقلاب کوچک و یک حرکت مقطعی نکرد، گفت: اساساً ساختار به هم ریخته بود و چارهای نبود که یورشی به این ساختار برده شود و این می فهماند که امام حسین (ع) به دنبال چه هدفی بود. اینجا بود که این سنت مستقر شده بود و در برابر این سنت میباید اون عنصر بما کانوا یکسبون را تغییر داد.
وی، سنت «شیء انگاری از سوی ظالمان و انسانی اندیشی از سوی عادلان» را از دیگر سنن الهی دانست و گفت: در یک جامعه ناصالح، انسان ها ناشیء و غیرانسان تلقی می شوند و امام به دنبال آن است که افراد اشیاء شده را انسان کند.
وی با طرح این سوال که چرا نهضت حسینی انسانی هم هست، گفت: چون انسانیت در آن جامعه از بین رفته بود و لذا امام حسین (ع) فرمود: «اگر دین ندارید لااقل آزادمرد باشید» بحث آب را مطرح می کند که یه امر انسانی است. کودک را در مقابل آنها قرار می دهد تا بفهمند که انسان نیستند و تاریخ بفهمد آنها انسان نیستند. همانطور که الان همه جهان علیه صهیونیست ها به پا خاسته اند چون اینها کودک کش و خبرنگار کش هستند. از کشتن انسان ها لذت می برند.
وی خاستگاه ایمان و دین را انسانیت دانست و افزود: اگر انسانیت شکل گرفت بر زمین انسانیت بذر ایمان افشانده می شود. انسانیت شرط لازم و قید لازم تحقق ایمان است و نهضت حسینی بدان جهت بود که اول انسانیت را برپا کند. ما اگر درس قاعده مدار بودن از حیث اجتماعی نهضت عاشورا را گرفتیم، آنگاه حرکات و فعالیتها و جامعه و حضور ما در جامعه و فضاهای اجتماعی و فرهنگی همه تراز می شود و دیگر برخلاف قواعد عمل نمیکنیم.
وی تاکید کرد: باید ذیل سنن و بر اساس قواعد حرکت کنیم و لذا حوزههای علمیه باید روی سنن الهی تمرکز کنند و بفهمند جامعه چیست؟ و بفهمیم شهید مطهری و علامه طباطبایی و بزرگان دیگری که در حوزه ها هستند اینها آمدند و گفتند. و باید بیشتر بگوییم و بیشتر بفهمیم چون اگر سنن را نفهمیدیم اگر به فقه بپردازیم این فقه نمی تواند به جامعه راه یابد چون ما به گونه ای فقه را بر اساس یک قاعده بنا می کنیم که آن قاعده، قاعده اجتماعی نیست. اگه جامعه دیروز نیاز به این حرکتها داشت امروز خیلی شدیدتر، خیلی سریعتر تغییرات ذیل این سنن درحال انجام است و ما حالا که انقلاب کرده ایم، این نگاه و بستر و این فرصت در اختیار ماست از حیث تاریخی. می بایست یک مراجعه دقیقی به سنن الهی داشته باشیم.
وی اربعین حسینی را یک ساختار اجتماعی با نگاه اجتماعی و یک پویش اجتماعی و سرمایه اجتماعی دانست که باید دائما به آن انسانیت را تزریق کرد همانگونه که امام حسین (ع) به نهضتش انسانیت تزریق کرد و انسانیت هم در اربعین در اوج است. اگر می خواهیم حسینی باشیم باید به طور دائم این دیانت و انسانیت و این امت گرایی و امتخواهی را دائماً و لحظه به لحظه تزریق کنیم.
source