اگر واقعا لحن آقای پزشکیان را دیپلماتیک و پروتکلی ندانستهاند سخنان رییس جمهور سابق آقای روحانی را بخوانند که بر خلاف رییس جمهور فعلی خطیبی زبردست است و آن قدر آشنا با قواعد دیپلماسی که به شیخ دیپلمات شهرت داشت. جان کلام او نیز همین است: استراتژی ملی باید تغییر کند تا جنگ دوباره درنگیرد. در فیلم «پیام» – در ایران مشهور به محمد رسولالله در جنگ بدر یکی از مشرکان (عتبه) میگوید: اینها در شأن ما نیستند و ناگاه حمزه عموی پیامبر که وزن و اعتبار فراوان داشت (با بازی آنتونی کویین) وارد میشود و میپرسد: آیا ما در شأن شما هستیم؟ حالا حکایت دو رییس جمهوری فعلی و قبلی است. لحن پزشکیان را نپسندیدند. تحلیل روحانی چطور است؟ نکند دلشان برای خندههای تحقیرآمیز او تنگ شده که ملاحظات پزشکیان را تاب نمیآورند؟!
به گزارش تجارت نیوز، صراحت مسعود پزشکیان در واکنش به پرسش و نقدی از جانب یکی از حاضران نشست دیدار اصحاب رسانه با رییس جمهوری (گویا آقای حسین شریعتمداری) چنان بر اصولگرایان رادیکال گران افتاده که رییس جمهور پزشکیان را متهم به پاس گل به دشمن میکنند چون گفته «اگر بسازیم باز هم میزنند!» یا چرا گفته «مذاکره نکنیم چه کنیم، بجنگیم؟»
البته خود آقای شریعتمداری نه بحث عدم کفایت سیاسی را مطرح کرده و نه به اولین رییس جمهوری تشبیه کرده بلکه بر مشاوران خرده گرفته و برخی هم از انتشار صحبتها انتقاد کردهاند و لاید انتظار دارند اول آنها ببینند بعد منتشر شود و در این میان ناگهان برخی خواستار طرح عدم کفایت سیاسی و تکرار سرنوشت اولین رییس جمهور ایران در ۴۴ سال قبل برای رییس جمهور فعلی شدهاند.
با این حال اولبار نیست که یک رییس جمهوری را به اولین رییس جمهوری تاریخ ایران – ابوالحسن بنیصدر – متهم میکنند. پیشتر با سید محمد خاتمی و حسن روحانی نیز همین کار را انجام داده بودند هر چند بعد از بنیصدر تنها رییس جمهوری که با رهبری زاویه آشکار پیدا کرد اتقاقا عزیز دل خود این جماعت بود: محمود احمدینژاد که اصرار داشتند به مرحوم رجایی تشبیه کنند و اگرچه در نگاه لیبرال و سابقه انقلابی و نظریه پردازی هیچ شباهتی به بنیصدر نداشت اما شاید در این یک فقره – زاویه با رهبری- او بود که به بنیصدر شباهت داشت!
به این بهانه ۱۰ نکته قابل ذکر است:
۱. اصولگرایی رادیکال ایرانی علاقه وافری دارد استثنا را به قاعده تبدیل کند یا بر آن ترجیح دهد. از ۹ رییس جمهوری تاریخ ایران تنها یکی با طرح عدم کفایت سیاسی برکنار شده و این استثنا را نباید قاعده کرد و چماق برکناری را بر سر هر رییس جمهوری بالا گرفت و کوفت. این جماعت اما به استثنا علاقه دارند. کما اینکه جنگ هم باید استثنا باشد نه قاعده اما دلشان برای جنگ غنج میرود. جنگی که البته وقتی درمیگیرد معلوم نیست کجای آن هستند! تمام که میشود لحاف و تشک خود را به صدا و سیما میبرند و از این کانال به آن کانال هل من مبارز میطلبند!
۲. طرح برکناری بنیصدر در سال ۱۳۶۰ به خاطر مخالفتهای او با سران حزب جمهوری اسلامی نبود یا دست کم دلیل مخالفت نکردن رهبر انقلاب این نبود. تنها دلیلی که امام حمایت خود را از روی او برداشت ائتلاف با مجاهدین خلق بود وگرنه منهای این موضوع اتفاقا رابطه عاطفی عمیقی با او داشت که در پیام بعد از نجات از سانحه سقوط هلی کوپتر نمود دارد. به عبارت دیگر اگر سراغ مجاهدین نرفته بود یا به عبارت درستتر به آنان پاسخ مثبت نداده بود به صرف اختلاف با دولت رجایی و سران حزب و حتی انتقاد به خود امام موافق حذف اولین رییس جمهور با پشتوانه ۱۱ میلیون رأی از جمعیت آن روز و آن هم در وضعیت جنگی نبود در حالی که فرمانده کل قوا هم بود. قصه مجاهدین اما جدا بود. حالا مگر پزشکیان با مجاهدین خلق یا سازمان مشابه آن ائتلاف کرده؟! یا به عکس تتمه آنان هر بار که روزنهای گشوده می شود ناراضیتریناند؟
۳. این تلقی بیرونی که هر رییس جمهوری که از دل رقابت (و نه مثل مرحوم ابراهیم رییسی با حذف پیشاپیش رقیبان) روی کار میآید با نظام مشکل پیدا میکند زیبنده نیست چون به یک روال بدل میشود و نزد دیگران نیز پذیرفتنی نیست زیرا رییس جمهوری یعنی رییس آن جمهوری و رییس که نمیشود با دشتگاه خودش مشکل داشته باشد! جدای این مگر حذف اولین رییس جمهوری کمهزینه بود؟ آن همه ماجرایی که مجاهدین خلق بعد از آن ایجاد کردند بعد از عزل بنیصدر رخ داد و هنوز درگیر پرونده هستهاییی هستیم که سال ۸۱ مطرح کردند تا بوش پسر را از حمله به عراق منصرف و به جانب ایران معطوف کنند و اگر آقای خاتمی با آن محبوبیت بینالمللی و داخلی رییس جمهور نبود چه بسا اتفاق میافتاد. مجاهدین/ منافقین با یک تیر دو نشان را هدف داشتند: از یک سو حمله به عراق اتفاق نیفتد تا خودشان آسیب نبینند و از سوی دیگر حکومت ایران را ساقط کنند.
منبع: عصر ایران
source