Wp Header Logo 3396.png

شفقنا- رئیس پژوهشگاه مطالعات فقه معاصر ، پیامبر اسلام (ص) را نه تنها به عنوان یک شخصیت تاریخی کهن، بلکه به عنوان یک الگوی زنده، عقلانی و کاربردی برای زندگی فردی و اجتماعی در دنیای پیچیده امروز معرفی کرد و گفت: مسئولیت نخبگان و اندیشمندان، بازخوانی علمی و روزآمد سیره پیامبر (ص) و ارائه آن به زبان امروز، متناسب با دغدغه‌های بشری (حقوق بشر، عدالت، محیط‌ زیست، صلح) است.

  • احیای نگاه رحمانی پیامبر(ص) نسبت به انسان و جهان، کلید حل بسیاری از بحران‌های امروز است
  • مسئولیت نخبگان و اندیشمندان بازخوانی علمی و روزآمد سیره پیامبر(ص) و ارائه آن به زبان امروز است
  • ضعف اصلی ما در احیای چهره پیامبر در جهان در «عمل نکردن به سیره» و «عقب‌ماندن در میدان رسانه و روایتگری» است
  • تا امروز بخشی از پیامبرِ رحمت و عدالت به جهان معرفی شده است اما نه به‌اندازه‌ای که بتواند بر روایت‌های تحریف‌شده غلبه کند
  • کرامت انسان باید در رفتار مسلمانان، نهادهای اسلامی و حکومت‌ها جلوه کند؛ نه صرفاً در خطابه‌ها
  • دنیاطلبی و فرقه‌گرایی عده ای  بسیاری از دستاوردهای بعثت پیامبر را به خطر انداخت
  • پیامبر (ص) در میان مردم می‌زیست، نه بر آنان. حکومت او بر مبنای خدمت به امت بود، نه برتری‌جویی و استبداد
  • رسانه‌های اسلامی به‌جای تکرار شعارها، مصادیق عینی سیره پیامبر در مدیریت، قضاوت، عدالت و رحمت را بازتاب دهند

 

متن گفت وگوی شفقنا با آیت الله سید مجتبی نورمفیدی، رئیس پژوهشگاه مطالعات فقه معاصر را در ادامه بخوانید:

در جهانی که با بحران‌های اخلاقی، فقر، جنگ و تبعیض دست‌و‌پنجه نرم می‌کند،کدام آموزه از سیره پیامبر اسلام (ص) بیش از همیشه نیازمند بازخوانی و احیاء است؟

بسم الله الرحمن الرحیم. ضمن عرض تسلیت به مناسبت ایام حزن انگیز آخر ماه صفر در پاسخ به این پرسش باید گفت: در جهانی که پر از تنش‌ها، بی‌عدالتی‌ها و رنج‌های انسانی است، به نظر می‌رسد یکی از مهم‌ترین آموزه‌های سیره پیامبر اسلام (ص) که نیازمند بازخوانی و احیاء است رحمت و کرامت انسان می باشد. پیامبر(ص) رسالت خود را با تعبیر «و ما أرسلناک إلا رحمةً للعالمین» معرفی کرد؛ یعنی مأموریت او چیزی جز گستراندن رحمت بر همه جهانیان نبود. البته رحمت در معنای حقیقی خود همان توحید و بندگی خداست و آزاد شدن از سایر بندگی ها. این رحمت در سه بُعد بسیار حیاتی برای انسان جلوه دارد:

رحمت در برابر دشمنی و خشونت: پیامبر (ص) حتی با کسانی که به او آزار رساندند، با گذشت و بزرگواری رفتار کرد (مانند فتح مکه و بخشش دشمنان). در جهانی گرفتار چرخه‌های جنگ و انتقام، این نگاه می‌تواند راهی برای آشتی و همزیستی باشد.

کرامت انسانی و رفع تبعیض: او انسان‌ها را بر اساس نژاد، رنگ یا طبقه تقسیم نکرد و فرمود: «الناسُ سَواسِیةٌ کَأسنانِ المُشط»؛ همه مردم برابرند. امروز در برابر تبعیض‌های نژادی، جنسیتی و طبقاتی، این آموزه راهی برای عدالت و همبستگی انسانی است.

رحمت نسبت به فقرا و محرومان: بخش مهمی از سیره پیامبر(ص) رسیدگی به نیازمندان و حمایت از مستضعفان بود. در جهانی که فقر و گرسنگی در کنار ثروت‌های انباشته وجود دارد، این پیام می‌تواند مسیر بازتوزیع عادلانه‌تر و همدلی اجتماعی را روشن کند.

به بیان دیگر، اگر بخواهیم یک محور اصلی را برجسته کنیم، شاید بتوان گفت:

«احیای نگاه رحمانی پیامبر(ص) نسبت به انسان و جهان، کلید حل بسیاری از بحران‌های امروز است.»

سیره پیامبر (ص) چگونه می‌تواند الهام‌بخش گفت‌وگوی ادیان، همزیستی مسالمت‌آمیز و عبور از خشونت‌های فرقه‌ای و مذهبی در جهان امروز باشد؟

از آنجا که  بخش بزرگی از دردهای امروز بشر، ریشه در سوء‌فهم دینی یا سوء‌استفاده از دین برای خشونت دارد. سیره پیامبر اسلام (ص) در این زمینه ظرفیت الهام‌ بخش فراوانی دارد، از جمله:

اصل گفت‌ وگو و احترام به ادیان: پیامبر (ص) با پیروان ادیان مختلف توحیدی گفت‌ وگو و هم‌پیمانی داشت، نه حذف و نفی. خداوند به پیامبر (ص) می فرماید: قُل يا أَهلَ الكِتابِ تَعالَوا إِلىٰ كَلِمَةٍ سَواءٍ بَينَنا وَبَينَكُم أَلّا نَعبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلا نُشرِكَ بِهِ شَيئًا.

اساس میثاق مدینه، جامعه‌ای است که با همه تنوع‌ها باید بر مبنای عدالت و دفاع از مظلوم زندگی کند. او به هیئت مسیحیان نجران اجازه داد عبادت خود را انجام دهند. این نماد احترام به آزادی دینی و گفت‌ وگوی واقعی بود.

تأکید بر مشترکات انسانی: پیامبر(ص) در برابر این مشکلات به جای تمرکز بر تفاوت‌ها، بر ارزش‌های مشترک تأکید می‌کرد. قرآن نیز این نگاه را بازتاب می‌دهد:

«تعالوا إلی کلمةٍ سواءٍ بیننا و بینکم…» (آل‌عمران/64) – این منطق می‌تواند امروز مبنای گفت‌وگوی بین‌الادیان برای عدالت، صلح و حفظ کرامت انسان باشد.

نفی اجبار و خشونت دینی: شعار کلیدی اسلام در سیره پیامبر (ص): «لا إکراه فی الدین» است؛ اختیار دین با اجبار معنا ندارد. این اصل می‌تواند مبنایی برای نقد افراط‌گرایی و تکفیر باشد و نشان دهد که ایمان راستین تنها در فضای آزادی می‌روید.

الگوی رحمت حتی با مخالفان: پیامبر(ص) بارها در برابر خشونت دشمنان، گذشت و رحمت را ترجیح داد. فتح مکه نقطه اوج این رفتار بود: کسانی که سال‌ها با او جنگیده بودند، با جمله‌ی «اذهبوا فأنتم الطلقاء» بخشیده شدند. این نگاه می‌تواند الهام‌بخش روندهای آشتی ملی، مصالحه میان فرقه‌ها و توقف چرخه انتقام باشد.

سیره پیامبر اسلام (ص) نشان می‌دهد که دین می‌تواند عامل همزیستی و عدالت باشد نه خشونت و جدایی. اگر این الگو در جهان امروز بازخوانی شود، راه گفت‌ وگو میان ادیان، کاهش تنش‌های فرقه‌ای و عبور از خشونت مذهبی هموارتر خواهد شد.

با توجه به رشد اسلام‌هراسی و تحریف چهره پیامبر در رسانه‌های غربی،چه مسئولیتی بر دوش مسلمانان، نخبگان، اندیشمندان و رسانه‌های اسلامی در معرفی پیامبر به عنوان پیام‌آور رحمت جهانی قرار دارد؟

وقتی که در رسانه‌های غربی چهره پیامبر اسلام (ص) به‌گونه‌ای تحریف می‌شود که او را نماد خشونت معرفی کنند، مسئولیت مسلمانان و نخبگان بسیار سنگین‌تر می‌شود. می‌توان این مسئولیت‌ها را در چند سطح دسته‌بندی کرد:

مسئولیت مسلمانان عادی: بهترین معرفی پیامبر(ص) رفتار و اخلاق پیروان اوست. صداقت، مهربانی، عدالت‌خواهی و خدمت به مردم بیش از هر شعار و تبلیغی، پیام‌آور رحمت بودن پیامبر را نشان می‌دهد. به علاوه پرهیز از واکنش‌های خشونت‌آمیز در برابر اسلام‌هراسی هم بسیار اثرگذار است، زیرا چنین واکنش‌هایی دقیقاً همان تصویری را تقویت می‌کند که دشمنان می‌خواهند.

مسئولیت نخبگان و اندیشمندان:بازخوانی علمی و روزآمد سیره پیامبر(ص) و ارائه آن به زبان امروز، متناسب با دغدغه‌های بشری (حقوق بشر، عدالت، محیط‌زیست، صلح). هم چنین حضور فعال در فضای بین‌الملل و مشارکت در گفت‌وگوهای بین‌الادیانی و بین‌فرهنگی برای اصلاح برداشت‌های غلط ،می تواند به این جهت کمک کند.

به علاوه پاسخ‌گویی عالمانه به شبهات و نقدهای رسانه‌ای و دانشگاهی با زبان استدلال و ادب، نقش مهمی در مقابله با تحریف چهره تابناک پیامبر (ص) دارد.

مسئولیت رسانه‌های اسلامی: تولید آثار هنری، مستند، فیلم، کتاب و محتوای دیجیتال که تصویر حقیقی پیامبر(ص) را به‌عنوان پیامبر رحمت و عدالت بازنمایی کند؛ چون استفاده از زبان هنر و رسانه‌های نوین برای اثرگذاری جهانی، به‌جای تکرار کلیشه‌های خشک و شعاری، بسیار موثرتر است. برای این منظور، حضور فعال در شبکه‌های بین‌المللی و فضای مجازی برای مقابله با روایت‌های تحریف‌ شده، باید دنبال شود.

مسئولیت مشترک همه مسلمانان: ایجاد وحدت در معرفی پیامبر (ص): پرهیز از نزاع‌های فرقه‌ای که چهره اسلام را مخدوش می‌کند. نکته دیگر عمل به اخلاق نبوی در عرصه خانواده، اجتماع و سیاست است؛ زیرا عملی که برخلاف سیره پیامبر باشد، هرچند به نام اسلام انجام شود، بهترین خوراک برای اسلام‌هراسی خواهد بود.

خلاصه آنکه در برابر اسلام‌هراسی، مسلمانان باید با اخلاق، علم، گفت‌ وگو و رسانه، سیمای واقعی پیامبر اسلام (ص) را بازنمایی کنند؛ سیمایی که او را نه نماد خشونت، بلکه پیام‌آور رحمت جهانی نشان می‌دهد.

ما تا چه اندازه در انتقال تصویر پیامبرِ عدالت، رحمت و عقلانیت به جهان معاصر موفق بوده‌ایم؟نقاط ضعف و قوت ما در این زمینه چیست؟

پرسش شما دقیقاً به یک خودارزیابی جمعی می‌پردازد و آن اینکه ما تا چه اندازه توانسته‌ایم چهره راستین پیامبر (ص) را به جهان امروز منتقل کنیم؟

 نقاط قوت اجمالا چند چیز است:

گستره جهانی اسلام: اسلام امروز در همه قاره‌ها پیرو دارد و این گستردگی خود فرصتی است تا پیام پیامبر(ص) در سطح جهانی شنیده شود.

وجود منابع اصیل و غنی: قرآن، سیره و میراث حدیثی چهره‌ای روشن از پیامبرِ رحمت و عدالت ارائه می‌دهد که می‌تواند پشتوانه‌ای محکم برای معرفی درست باشد.

نمونه‌های درخشان از مسلمانان الگو: شخصیت‌هایی در جهان اسلام (علما، متفکران، مصلحان اجتماعی و حتی مسلمانان موفق در عرصه علم و هنر) توانسته‌اند تصویری مثبت و عقلانی از اسلام و پیامبر ارائه دهند.

افزایش گفت‌وگوهای بین‌الادیانی: در چند دهه اخیر، نشست‌ها و مراکز متعددی برای گفت‌وگوی ادیان شکل گرفته که در آن‌ها مسلمانان فرصت معرفی پیامبر (ص) را یافته‌اند.

 نقاط ضعف هم چند مورد است:

ضعف در رسانه و روایتگری: بزرگ‌ترین ضعف ما این است که نتوانسته‌ایم با زبان هنر، سینما، ادبیات و رسانه‌های مدرن، سیمای حقیقی پیامبر را به‌گونه‌ای جذاب و جهانی بازتاب دهیم. این خلأ را رسانه‌های معاند پر کرده‌اند.

رفتار متناقض برخی مسلمانان با سیره پیامبر(ص): وقتی در برخی جوامع اسلامی، خشونت، فساد یا تبعیض دیده می‌شود، تصویر پیامبر هم زیر سؤال می‌رود. عمل ما گاهی بزرگ‌ترین مانع انتقال پیام اوست.

فرقه‌گرایی و نزاع‌های درونی: در حالی که پیامبر (ص) پیام‌آور وحدت و امت واحده بود، اختلافات فرقه‌ای و مذهبی در جهان اسلام تصویری تکه‌تکه و متناقض از اسلام به جهان نشان داده است.

واکنش‌های احساسی و غیرعقلانی به اسلام‌هراسی: به جای پاسخ‌های حکیمانه و عقلانی، گاهی واکنش‌های تند و خشونت‌آمیز مسلمانان، دقیقاً همان تصویر خشن از پیامبر را تأیید می‌کند که دشمنان تبلیغ می‌کنند.

فقدان حضور فعال در فضای آکادمیک غرب: ما کمتر توانسته‌ایم در مراکز علمی و دانشگاهی غرب به‌طور مستمر و معتبر چهره عقلانی و اخلاقی پیامبر را معرفی کنیم. تا امروز بخشی از پیامبرِ رحمت و عدالت به جهان معرفی شده، اما نه به‌اندازه‌ای که بتواند بر روایت‌های تحریف‌شده غلبه کند. قوت ما در منابع اصیل و ظرفیت‌های گفت‌ وگو است، اما ضعف اصلی در «عمل نکردن به سیره» و «عقب‌ماندن در میدان رسانه و روایتگری» است.

نسل امروز، به‌ویژه جوانان، تشنگی معنوی، عدالت‌خواهی و نیاز به صداقت و معنا دارند. چگونه می‌توان پیامبر را از قالب شعائر صرف خارج کرد و به‌عنوان الگوی سبک زندگی، تفکر نقادانه، مبارزه با فساد و عدالت‌خواهی معرفی نمود؟

واقعیت این است که بخش زیادی از جوانان امروز با شعائر خشک و تکراری ارتباط نمی‌گیرند، اما وقتی پیامبر (ص) به‌عنوان الگوی زندگی واقعی و انسانی معرفی شود، عطش معنویت، عدالت و حقیقت‌طلبی‌شان پاسخ داده می‌شود.

اما اینکه چگونه پیامبر (ص) را از قالب شعائر صرف خارج کنیم، چند راهکار به نظر می رسد:

پیامبر به‌ عنوان انسان واقعی، نه چهره دور و دست‌نیافتنی معرفی شود. نشان دادن اینکه او در زندگی روزمره ساده می‌زیست، خطاهای مردم را با بزرگواری می‌پذیرفت و در بازار، خانه و میدان جنگ انسانی‌ترین رفتارها را داشت. الگوسازی پیامبر نه در شعار، بلکه در «سبک زندگی»: احترام به خانواده، پاکدستی در اقتصاد، ساده‌زیستی و شجاعت اجتماعی.

پیامبر به تفکر نقادانه مجال میداد و مردم را به پرسشگری دعوت می‌کرد: «أفلا تعقلون؟» و هیچ‌گاه ایمان کورکورانه را تأیید نکرد. این نگاه می‌تواند الهام‌بخش جوان امروز باشد که دنبال عقلانیت و پرسشگری است.

عدالت‌خواهی پیامبر (ص) بسیار مهم است. حضرت در برابر تبعیض‌های قبیله‌ای و طبقاتی ایستاد و جامعه‌ای ساخت که برده، مهاجر و فقیر در کنار ثروتمند و اشراف، حقوق برابر داشتند.

معرفی این بُعد، پیامبر را به الگوی زنده‌ای برای مبارزه با فساد و نابرابری در جهان امروز تبدیل می‌کند. سیره او نشان می‌دهد که هیچ‌گاه در برابر ظلم و فساد سکوت نکرد، حتی اگر به ضرر نزدیک‌ترین افرادش تمام شود. این آموزه می‌تواند برای جوانان امروز که از بی‌عدالتی خسته‌اند، جذاب‌ترین پیام باشد.

برای این منظور باید از هنر، فیلم، پادکست، ادبیات و شبکه‌های اجتماعی برای بازآفرینی زندگی پیامبر به زبان نسل امروز استفاده کرد. به‌جای بازتولید تکراری خطبه‌ها و نصیحت‌ها، داستان‌های واقعی از زندگی پیامبر روایت شود که جوان امروز خودش را در آن ببیند.

برای نسل امروز، پیامبر(ص) باید نه فقط «شخصیتی تاریخی و مذهبی»، بلکه همراهی زنده برای جستجوی معنا، عدالت و آزادی معرفی شود.

مفاهیمی چون کرامت انسان، عدالت اجتماعی و آزادی به دغدغه‌های جهانی بدل شده‌اند. آیا آموزه‌ها و سیره پیامبر اسلام (ص) می‌تواند به بازتعریف و تعمیق این مفاهیم کمک کند؟ چگونه؟ 

بله؛ آموزه‌ها و سیره پیامبر اسلام (ص) نه‌تنها می‌تواند به بازتعریف مفاهیمی چون کرامت انسان، عدالت اجتماعی و آزادی کمک کند، بلکه ظرفیت دارد این مفاهیم را از سطح شعار به عمق عملی و اخلاقی برساند. به چند نمونه اشاره می شود:

  کرامت انسان: نگاه پیامبر(ص) انسان را «خلیفة‌الله» و دارای کرامت ذاتی می‌دانست، فارغ از رنگ، نژاد، قبیله یا طبقه.برخورد محترمانه با بردگان و آزاد کردن آنان؛ نشاندن فقیر و ثروتمند در کنار هم؛ جمله‌ی معروف «الناسُ سَواسِیةٌ کَأسنانِ المشط»مثال های روشنی از این محور است.

در دنیایی که انسان گاه به ابزار مصرف یا سیاست تقلیل می‌یابد، سیره پیامبر می‌تواند یادآوری کند که کرامت انسان فراتر از سود اقتصادی یا موقعیت اجتماعی است.

عدالت اجتماعی: پیامبر(ص) عدالت را نه فقط در قضاوت، بلکه در توزیع ثروت، مسئولیت و فرصت‌ها می‌دید. مثل تقسیم غنائم جنگی با مساوات، منع ویژه‌خواری اشراف، حمایت از یتیمان و محرومان، این آموزه می‌تواند الهام‌بخش نظام‌هایی باشد که به‌جای تبعیض ساختاری، در پی کاهش فاصله طبقاتی و حمایت از اقشار آسیب‌پذیرند.

آزادی: از دیدگاه پیامبر(ص) ایمان و اندیشه با اجبار شکل نمی‌گیرد؛ «لا إکراه فی الدین». احترام به آزادی مذهبی در «میثاق مدینه»، نمونه روشنی از این مدعاست.

این موارد می‌تواند مبنای بازتعریف آزادی در پیوند با مسئولیت اخلاقی و عدالت اجتماعی باشد؛ آزادی‌ای که نه به معنای رهاشدگی بی‌قید، بلکه به معنای شکوفایی انسان در چارچوب کرامت و عدالت است. سیره پیامبر اسلام (ص) می‌تواند به جهان امروز یادآوری کند که کرامت انسان اصالت دارد و نباید قربانی تبعیض، جنگ و اقتصاد مصرفی شود.

عدالت اجتماعی یک اصل بنیادین است، نه یک امتیاز فرعی. آزادی تنها در پیوند با حقیقت و اخلاق معنا می‌یابد. به این ترتیب، آموزه‌های نبوی می‌توانند مفاهیم جهانی امروز را از سطح نظریه‌های پراکنده، به راه‌حل‌های عملی و اخلاقی برای زندگی انسانی‌تر ارتقا دهند.

سیره پیامبر (ص) چگونه کرامت انسان رافارغ از نژاد، دین، جنسیت یا طبقه اجتماعیدر مرکز دعوت الهی خود قرار داد؟و چگونه می‌توان این اصل را در جهانی پر از تحقیر و تبعیض، بازسازی کرد؟

واقعاً می‌توان گفت «کرامت انسانی» نه یک بخش فرعی، بلکه از ارکان بعثت نبوی است. شواهد فراوانی بر این ادعا وجود دارد:

فراگیر بودن دعوت: پیامبر (ص) دعوت خود را نه به یک قبیله یا طبقه، بلکه به «ناس» (همه انسان‌ها) ابلاغ کرد: «یا أیها الناس إنی رسول الله إلیکم جمیعاً». این یعنی آغاز دین با شمول‌گرایی و نفی تبعیض.

مساوات اجتماعی: او در جامعه‌ای قبیله‌ای و طبقاتی اعلام کرد: «الناسُ سواسِیةٌ کأسنان المشط»؛ همه انسان‌ها برابرند. نه رنگ، نه قبیله و نه ثروت، امتیازآور نیست. خطبه حجةالوداع نمونه کامل این نگاه است.

کرامت زنان: در محیطی که زن به ارث برده می‌شد یا دختر زنده به گور می شد پیامبر (ص) او را صاحب حق، اراده و شخصیت معرفی کرد. احترام به دختر، تأکید بر حقوق همسر و منع خشونت علیه زنان بخشی از این اصلاح بنیادین بود.

رهایی بردگان: هرچند نظام برده‌داری یک واقعیت تاریخی بود، پیامبر (ص) مسیر تدریجی آزادی بردگان را باز کرد: تشویق به آزادسازی، قرار دادن آزاد کردن برده به‌عنوان کفاره بسیاری از گناهان، و نهایتاً همزیستی برابر آنان با دیگران (مانند بلال حبشی)، نشان دهنده تکریم انسان است.

احترام به پیروان دیگر ادیان: در «میثاق مدینه»، یهودیان و مسیحیان، حقوق و کرامتشان به‌ عنوان شهروند محفوظ بود. به مسیحیان نجران نیز اجازه عبادت داد.

اما اینکه چگونه می توان این اصل را در جهان امروز بازسازی می کرد، به نظر می رسد نیازمند بازخوانی عملی نه صرفاً شعاری، باشد. کرامت انسان باید در رفتار مسلمانان، نهادهای اسلامی و حکومت‌ها جلوه کند؛ نه صرفاً در خطابه‌ها. وقتی ما خود تبعیض را بازتولید کنیم، سخن از کرامت تأثیرگذار نخواهد بود. در جهانی که تحقیر و تبعیض گاه در قالب نژادپرستی مدرن، فقر ساختاری، جنسیت‌گرایی یا حاشیه‌نشینی اقتصادی بروز می‌کند، باید آموزه‌های نبوی به زبان عدالت اجتماعی و حقوق بشر بازتفسیر شوند.

مسلمانان می‌توانند با دیگر سنت‌های دینی و انسانی در زمینه دفاع از کرامت انسان هم‌پیمان شوند؛ همان‌گونه که پیامبر (ص) در «حلف‌ الفضول» پیش از بعثت، برای حمایت از مظلوم همراه با دیگران ایستاد.

پیامبر اسلام (ص) کرامت انسان رافارغ از نژاد، دین، جنسیت یا طبقه اجتماعیدر قلب رسالت خود قرار داد و همین اصل می‌تواند کلید حل بسیاری از بحران‌های امروز باشد. در جهانی پر از تحقیر و تبعیض، بازسازی این اصل تنها با ترجمه عملیِ سیره پیامبر به زبان عدالت، حقوق بشر، برابری و آزادی معاصر ممکن است. در زمانه‌ای که تحقیر، خشونت، نژادپرستی و سلطه‌جویی در حال بازتولید است، پیامبر اسلام (ص) به‌مثابه الگوی کرامت‌بخش چه درسی برای اصلاح گفتمان سیاسی، رسانه‌ای و اجتماعی معاصر دارد؟

اگر پیامبر اسلام(ص) را به‌مثابه الگوی کرامت‌بخش در نظر بگیریم، می‌توان چند درس بنیادین برای اصلاح گفتمان سیاسی، رسانه‌ای و اجتماعی امروز گرفت:

درس برای گفتمان سیاسی: پیامبر(ص) سیاست را ابزاری برای برتری‌جویی یا سلطه بر دیگران نمی‌دید، بلکه آن را وسیله‌ای برای برپایی عدالت و پاسداشت کرامت انسان می‌دانست. اصل «شُورى» در اداره جامعه، نشان‌دهنده نگاه مردم‌ محور و ضد استبدادی اوست. این می‌تواند امروز الهام‌ بخش دموکراسی‌های اخلاقی و عدالت‌محور باشد. پیامبر (ص) در اداره جامعه مدینه، نژاد و قبیله را کنار گذاشت و شایستگی و تقوا را ملاک قرار داد.

درس برای گفتمان رسانه‌ای: پیامبر(ص) در ارتباطات خود از تحقیر، شایعه و دروغ پرهیز می‌کرد و حتی در جنگ، بدگویی و تحقیر دشمن را ممنوع دانست. لحن او، حتی در برابر مخالفان، آمیخته به ادب و مهربانی بود. این می‌تواند الگویی برای رسانه‌های امروز باشد که اغلب به زبان نفرت، تحقیر و تخریب آلوده‌اند. ییامبر(ص) رسالتش را «تبشیر و تنذیر» معرفی کرد؛ یعنی آگاه‌سازی و هشدار، نه پروپاگاندا و دستکاری افکار.

درس برای گفتمان اجتماعی: از دیدگاه پیامبر جامعه به‌مثابه خانه‌ی مشترک است. در «میثاق مدینه»، یهودیان، مسلمانان و حتی مشرکان در صورت عدم مقابله و معارضه در یک جامعه واحد پذیرفته شدند. مبارزه با تحقیر و نژادپرستی از سوی پیامبر(ص) مورد توجه قرار می گرفت. پیامبر (ص) در خطبه حجةالوداع این اصل را مورد تاکید قرار داد: «هیچ عربی بر عجمی و هیچ سفید بر سیاه برتری ندارد مگر به تقوا». پیامبر(ص) با عفو و رحمت (مثلاً در فتح مکه) چرخه انتقام را شکست و راه آشتی اجتماعی را گشود.

به هر حال در جهانی گرفتار تحقیر، خشونت و سلطه‌جویی است، بازگشت به این الگو می‌تواند معیار تازه‌ای برای اخلاق سیاسی و رسانه‌ای بسازد؛ معیاری که انسان را در مرکز قرار می‌دهد، نه قدرت را.

رحلت پیامبر اسلام (ص) را می‌توان آغاز مرحله‌ای نوین از آزمون تاریخی امت اسلامی دانست.امت اسلامی چگونه از این آزمون بیرون آمد و چه عبرت‌هایی باید از رخدادهای پس از رحلت برای بازسازی وحدت، عزت و عقلانیت مسلمانان آموخت؟

واقعاً رحلت پیامبر اسلام(ص) نقطه عطفی بود که امت اسلامی را وارد آزمونی بزرگ کرد؛ آزمونی درباره حفظ وحدت، تداوم عزت و وفاداری به عقلانیت نبوی. یکی از نخستین آزمون‌ها مسأله جانشینی بود. به‌جای تمرکز بر مأموریت های پیامبر (ص)، برخی بر خلاف وصیت پیامبر (ص) و تنها به خاطر قدرت، امت نوپا را به چند دستگی کشاند. در کمتر از نیم‌قرن، اختلافات سیاسی به جنگ‌های داخلی (جمل، صفین، نهروان) منجر شد. این جنگ‌ها انرژی امت را تحلیل برد و زمینه سلطه امویان و بعدها عباسیان را فراهم کرد. با گسترش فتوحات، ثروت و تجمل وارد جامعه اسلامی شد و روحیه زهد، عدالت و برابری که پیامبر بنا کرده بود، کم‌کم کمرنگ شد.

در نتیجه شکاف‌های داخلی، زمینه‌ساز نفوذ و سلطه‌جویی بیگانگان شد؛ همان خطری که پیامبر بارها درباره‌اش هشدار داده بود.

عبرت‌های تاریخی برای امروز این است که امت باید بیاموزد که اختلاف‌نظر طبیعی است، اما نباید به تفرقه‌ای منجر شود که اصل رسالت (رحمت، عدالت و هدایت) را قربانی کند. هم چنین بداند قدرت و ثروت آزمونی سخت‌تر از فقر است. امت اسلامی اگر می‌خواهد عزت خود را باز یابد، باید به الگوی عدالت و پاکدستی پیامبر (ص) بازگردد.

پس از رحلت پیامبر، قبیله‌گرایی دوباره جان گرفت و امت را متفرق ساخت. تجربه تاریخی نشان می‌دهد هرگاه هویت قبیله‌ای یا فرقه‌ای بر «امت واحده» غلبه کند، ضعف و فروپاشی در پی خواهد داشت.

بخش بزرگی از انحرافات، ناشی از غلبه احساسات، دنیاطلبی یا تفسیرهای افراطی از دین بود. بازسازی عقلانیت اسلامی و گفت‌وگو میان اندیشمندان می‌تواند مانع تکرار همان لغزش‌ها شود.

به هرحال رحلت پیامبر اسلام (ص) آغاز مرحله‌ای بود که در آن امت اسلامی باید بلوغ خود را نشان می‌داد، اما دنیاطلبی و فرقه‌گرایی عده ای  بسیاری از دستاوردها را به خطر انداخت.

امروز در بسیاری از دولت‌ها و گروه‌هایی که به نام اسلام سخن می‌گویند، رفتارهایی می‌بینیم که با سیره نبوی در تضاد است.چگونه می‌توان سیره پیامبر (ص) را به عنوان معیار مشروعیت سیاسی و اخلاق اسلامی بازتعریف و ترویج کرد؟

سؤال شما دقیقا به مسئله ای مربوط می شودکه امروز مهم‌ترین بحران جهان اسلام است یعنی فاصله گرفتن بسیاری از دولت‌ها و جریان‌هایی که به نام اسلام سخن می‌گویند، از روح سیره نبوی. اگر پیامبر اسلام (ص) معیار باشد، بسیاری از رفتارهای قدرت‌طلبانه، تبعیض‌آمیز و خشونت‌بار، مشروعیت دینی نخواهند داشت. اما اینکه چگونه سیره پیامبر (ص) می‌تواند معیار مشروعیت سیاسی و اخلاق اسلامی باشد؟ چند کار باید انجام شود:

پیامبر (ص) سیاست را بدون عدالت بی‌معنا می‌دانست. هر قدرتی که عدالت اجتماعی را قربانی منافع خود کند، مشروعیت نبوی ندارد. پیامبر (ص) در میان مردم می‌زیست، نه بر آنان. حکومت او بر مبنای خدمت به امت بود، نه برتری‌جویی و استبداد. در سیره نبوی، اخلاق حتی در سخت‌ترین شرایط (جنگ، فتح، نزاع) از بین نمی‌رود. سیاستی که بر فریب، خشونت و تحقیر استوار شود، از الگوی نبوی فاصله دارد.

فقها، علما و اندیشمندان باید با بازخوانی سیره، معیارهای روشن برای ارزیابی دولت‌ها و گروه‌ها ارائه دهند. جامعه مدنی اسلامی می‌تواند از سیره نبوی برای مطالبه عدالت، کرامت و شفافیت استفاده کند. رسانه‌های اسلامی باید به‌جای تکرار شعارها، مصادیق عینی سیره پیامبر در مدیریت، قضاوت، عدالت و رحمت را بازتاب دهند.

در حوزه‌ها و دانشگاه‌ها، سیره نبوی باید نه فقط یک موضوع تاریخی، بلکه منشور اخلاق و سیاست اسلامی تدریس شود. در آموزش عمومی، داستان‌ها و روایت‌های عینی از سیره پیامبر باید به زبان نسل امروز بازگو شود تا معیارها درونی شود. سیره پیامبر اسلام(ص) باید دوباره به‌عنوان میزان مشروعیت سیاسی و اخلاقی معرفی شود؛ یعنی هر دولت، حزب یا جریان که به نام اسلام عمل می‌کند، با این سه معیار سنجیده شود:

عدالت، خدمت‌گزاری، اخلاق.

بازتعریف و ترویج این نگاه، می‌تواند اسلام را از مصادره قدرت‌طلبان و خشونت‌گرایان نجات دهد و چهره رحمانی و عقلانی آن را به جهان نشان دهد.

source

ecokhabari.com

توسط ecokhabari.com