Wp Header Logo 2497.png

انتقال آب خلیج فارس به تهران

اقتصاد۲۴- بحران آب در تهران به نقطه هشدار رسیده است. در شرایطی که شب‌ها آب برخی مناطق پایتخت قطع می‌شود و رئیس‌جمهور از «احتمال تخلیه تهران» سخن گفته، حالا مقام دیگری از دولت خبر داده که «پروژه انتقال آب خلیج فارس به تهران تکمیل شده و تنها منبع مطمئن تأمین آب پایتخت» است.
در واقع دولت می‌گوید تنها منبع مطمئن آب پایتخت از خلیج فارس تأمین خواهد شد، اما اختلاف ارتفاع دوهزارمتری، هزار کیلومتر لوله، ده‌ها ایستگاه پمپاژ و میلیارد‌ها دلار هزینه، این طرح را به رؤیایی گران، خطرناک و غیرقابل‌دوام بدل کرده است.

طرحی که اگر واقعاً قرار باشد آب شور دریا را تا ارتفاع بیش از هزار متر از سطح دریا و در مسیری هزار تا هزار و هفتصد کیلومتری بالا بکشد، باید از گران‌ترین پروژه‌های تاریخ ایران باشد؛ رؤیایی که بیش از آن‌که علمی و اقتصادی باشد، نشانه‌ای از درماندگی در حکمرانی آب است.

آبی که باید از دریا تا قله بیاید

به گزارش اقتصاد ۲۴، علی عبدالعلی‌زاده، نماینده رئیس‌جمهور در توسعه دریامحور در روز‌های اخیر گفته که «پروژه انتقال آب خلیج فارس به تهران با طول هزار کیلومتر به‌دست متخصصان داخلی اجرا شده و در حال حاضر تنها منبع مطمئن تأمین آب پایتخت به شمار می‌آید.»

در ظاهر، این جمله افتخارآمیز به نظر می‌رسد، اما کافی است به نقشه و عدد‌ها نگاه کنیم تا غیرقابل اجرا بودن آن را به خوبی درک کنیم و دریابیم.

تهران در دامنه جنوبی البرز، در ارتفاعی بین ۱۰۷۰ تا حدود ۲۰۰۰ متر بالاتر از سطح دریا قرار دارد؛ یعنی برای رساندن آب از خلیج فارس (سطح صفر) به پایتخت، باید آن را دست‌کم یک کیلومتر و نیم بالا کشید.

در چنین شرایطی اگر مبدأ طرح به جای خلیج فارس، چابهار در دریای عمان باشد، مسیر حدود ۱۷۰۰ کیلومتر خط لوله و ۱۷ ایستگاه پمپاژ عظیم را دربر می‌گیرد. چنین طرحی، حتی در استاندارد‌های جهانی، یک عملیات فراتر از مرز‌های اقتصادی و فنی ایران است.

عدد‌ها از برآورد هزینه‌ها چه می‌گویند؟

به گزارش اقتصاد ۲۴ و براساس گزارش‌های رسمی و مطالعات عمرانی موجود پیش از این، هزینه احداث خطوط لوله انتقال آب در ایران بین ۱۰۰ تا ۵۰۰ هزار دلار برای هر کیلومتر برآورد می‌شود.

اگر مسیر را ۱۰۰۰ کیلومتر بگیریم، هزینه ساخت تنها لوله (بدون ایستگاه‌های پمپاژ و تصفیه) بین ۱۰۰ میلیون تا ۵۰۰ میلیون دلار خواهد بود. اما اگر مسیر واقعی پروژه -چنان‌که در طرح دریای عمان آمده – ۱۷۰۰ کیلومتر باشد و تجهیزات فشار بالا، حفاری در کوهستان و ایستگاه‌های پمپاژ افزوده شوند، رقم به‌سادگی از ۲۰۰ میلیارد دلار عبور می‌کند.


بیشتر بخوانید: فاجعه آبی در راه است، اما دولت هنوز از مخزن خانگی می‌گوید/ از بازچرخانی آب در سنگاپور تا دعا برای باران در ایران


با نرخ امروز دلار آزاد (۱۱۰ هزار تومان)، این رقم معادل ۲۲ هزار هزار میلیارد تومان است؛ این رقمی، عددی هفت برابر بودجه کل کشور در سال ۱۴۰۴ است، آن هم بودجه‌ای که همین اکنون نیز بار کسری سنگین کمر خم کرده است.

بدتر این است که در چنین طرحی با ارقام هزینه نجومی، هنوز هیچ‌کس دربارهٔ هزینه‌های بهره‌برداری و برق مورد نیاز برای بالا کشیدن این حجم عظیم آب در اختلاف ارتفاعی بیش از هزار متر، سخنی نگفته است.

کما این که هر ایستگاه پمپاژ در چنین پروژه‌ای نیازمند نیروگاه مستقل خواهد بود. به زبان ساده، انتقال آب از خلیج فارس به تهران نه پروژه‌ای اقتصادی، بلکه مصرفی‌ترین و پرهزینه‌ترین پروژه انرژی کشور خواهد بود.

هزینه انتقال آب خلیج فارس به تهران

فیزیک در برابر سیاست آبی دولت

این شرایط نیز در حالی است که از نظر فنی، پمپاژ آب شور از سطح دریا تا ارتفاع بیش از هزار متر، نیازمند توان انرژی بسیار بالاست.

برآورد‌های کارشناسی نشان می‌دهد برای هر متر مکعب آب باید حدود ۱۰ مگاژول انرژی مصرف شود؛ یعنی اگر قرار باشد روزانه دو و نیم میلیون متر مکعب آب شیرین به تهران برسد، مصرف انرژی معادل چند نیروگاه بزرگ حرارتی لازم است.
هم چنین علاوه بر هزینهٔ انرژی، این طرح از نظر مهندسی نیز با چالش فرسایش لوله‌ها، رسوب نمک، خوردگی تجهیزات و خطر شکست خط در نواحی زلزله‌خیز روبه‌روست.
از سوی دیگر در بخش نمک‌زدایی هم، واحد‌های ترکیبی اسمز معکوس و تقطیر چنداثره باید در کنار دریا ساخته شوند.

به گزارش اقتصاد ۲۴،در نهایت نیز  نمک باقیمانده و شورابهٔ خروجی این واحد‌ها معمولاً چند برابر شورتر از آب دریاست و اگر به‌درستی دفع نشود، می‌تواند اکوسیستم ساحلی را نابود کند. در سواحل جنوبی ایران، تجمع شورابه‌ها، مرجان‌ها و زیستگاه‌های حساس را تهدید می‌کند.

هزینه‌های زیست‌محیطی پنهان یک انتقال پرهزینه

در این بین مشکلات جدی زیست محیطی در چنین طرح‌هایی نیز باید مورد توجه قرار بگیرد. انتقال آب‌های شور به مناطق مرکزی نه‌تنها انرژی و منابع را می‌بلعد، بلکه توازن اکولوژیکی کشور را به هم می‌زند. چنان که تجربه انتقال آب از دریای خزر به سمنان نشان داد که چنین طرح‌هایی با تخریب مسیر‌های طبیعی، افزایش فرونشست زمین و تغییر الگوی سفره‌های زیرزمینی همراه است.

اکنون اگر چنین مسیری از خلیج فارس تا تهران کشیده شود، باید هزاران کیلومتر خاک، کوه، مرتع و زیستگاه طبیعی زیر تیغ برود و هر صد کیلومتر لوله‌گذاری یعنی تخریب مستقیم ده‌ها هکتار اراضی طبیعی و صد‌ها گونه گیاهی و جانوری.

به گزارش اقتصاد ۲۴، انتقال آب از خلیج فارس تا تهران، در عمل یعنی عبور یک خط لوله‌ هزار تا هزار و هفتصد کیلومتری از دل حساس‌ترین زیست‌بوم‌های کشور؛ از مناطق ساحلی مکران و ارتفاعات کرمان و یزد گرفته تا کوه‌های البرز و حریم تهران.
هر صد کیلومتر لوله‌گذاری به معنای تخریب مستقیم ده‌ها هکتار مرتع، جنگل، زیستگاه و مسیر مهاجرت گونه‌های جانوری است. عبور لوله‌ها از کوه و بیابان نیازمند جاده‌سازی، خاک‌برداری، انفجار‌های کنترل‌نشده و حفاری عمیق است؛ اقداماتی که خاک‌های شکننده فلات مرکزی را نابود می‌کند و فرسایش بادی و ریزگرد‌ها را تشدید می‌سازد.


بیشتر بخوانید: فاجعه فرونشست در حال بلعیدن ایران؛ از تهران تا اصفهان و کرمان/ کشور در یک قدمی نقطه بی بازگشت ورشکستگی اقلیمی


تجربه پروژه‌های مشابه در یزد و اصفهان نشان داده که حتی خطوط لوله‌ کوتاه‌تر هم باعث خشک شدن سفره‌های زیرزمینی، نابودی چشمه‌ها و گسترش فرونشست زمین شده‌اند.

اما بخش نادیده‌ این تخریب، در مبدأ طرح اتفاق می‌افتد: در سواحل جنوبی کشور، جایی که واحد‌های نمک‌زدایی ساخته می‌شوند.

به گزارش اقتصاد ۲۴، فرآیند شیرین‌سازی آب دریا، شورابه‌ای با غلظتی دو تا سه برابر آب دریا تولید می‌کند که اگر دوباره به خلیج فارس یا دریای عمان بازگردانده شود، سطح شوری را بالا برده و حیات مرجان‌ها، ماهی‌ها و پلانکتون‌ها را تهدید می‌کند. در چابهار و بندرعباس، کارشناسان محیط‌زیست هشدار داده‌اند که تجمع شورابه‌ها می‌تواند اکوسیستم خلیج را در کمتر از یک دهه دگرگون کند.

به این موارد باید مصرف انرژی سنگین، افزایش انتشار گاز‌های گلخانه‌ای و خطر نشت لوله‌ها در مناطق زلزله‌خیز را هم افزود. نتیجه روشن است: پروژه‌ای که برای نجات پایتخت از بی‌آبی طراحی شده، ممکن است جنوب کشور را به بی‌زیستی بکشاند.

چرا دولت‌ها همیشه «انتقال آب» را ترجیح می‌دهند؟

اما مساله مهم دیگر این است که چرا در ایران همواره حکمرانی آبی بر مبنای انتقال آب و زدن چسب زخم فوری بر روی یک زخم عمیق است. پاسخ تلخ، اما شاید روشن است: انتقال آب، ساده‌ترین نسخه سیاسی برای بحران پیچیده آب است.
 پروژه‌های انتقال آب بزرگ، ظاهرِ قهرمانانه دارند، پیمانکار و قرارداد و روبان افتتاح دارند، اما اصلاح الگوی کشت، تعرفه‌گذاری واقعی، بازچرخانی فاضلاب و نوسازی شبکه، تصمیم‌های بی‌سروصدایی هستند که نیازمند مدیریت پایدار و هزینه‌ اجتماعی‌اند.

دولت‌های ایران نیز در چهار دهه گذشته تقریباً هر بار که بحران آب اوج گرفته، به جای مدیریت تقاضا، سراغ «عرضهٔ جدید» رفته‌اند: از زاینده‌رود تا کارون، از سد گتوند تا چابهار.
اما تجربه همه این سال‌ها نشان داده که آب منتقل‌شده، هیچ‌وقت کافی نیست؛ چون مصرف همچنان بی‌محاباست.

آسیب شناسی انتقال آب خلیج فارس به تهران

منطق اقتصادی گمشده

حال، اما در شرایطی که کشور با کسری بودجه مزمن و بحران انرژی روبه‌روست، آغاز پروژه‌ای با هزینه صد‌ها میلیارد دلاری، حتی در سطح مطالعه، غیرواقع‌بینانه است.
این رقم برابر است با ۵۰ برابر بودجه وزارت نیرو یا بیش از کل درآمد نفتی ایران در سال ۱۴۰۳.

اما اگر واقعاً پروژه انتقال آب خلیج فارس به تهران به ۲۰۰ میلیارد دلار برسد (حدود ۲۲ هزار هزار میلیارد تومان با دلار ۱۱۰ هزار تومانی)، این رقم معادل چه چیزهایی است؟ 

 ۷ برابر بودجه سالانه ایران:
کل بودجه عمومی کشور در سال ۱۴۰۴ حدود ۳ هزار هزار میلیارد تومان است؛ یعنی این پروژه معادل هفت سال هزینه اداره کشور.

۴ میلیون واحد مسکونی:
با هزینه متوسط ساخت هر واحد ۵۰ هزار دلار، می‌توان با همین پول چهار میلیون خانه جدید در سراسر کشور ساخت — یعنی حل کامل بحران مسکن دهک‌های پایین.


بیشتر بخوانید: 

تهران دیگر آب ندارد؛ این زنگ خطر نیست ناقوس بی‌آبی است/ وقتی فاجعه آبی همدان در سال ۱۴۰۱ درس عبرت نشد

هشدار برای طبقاتی شدن آب/ اگر آب می‌خواهید باید حداقل بین ۵۰ تا ۱۰۰ میلیون تومان هزینه کنید!


۱۰ خط مترو کامل:
هزینه احداث هر کیلومتر مترو عمیق حدود ۱۵۰ میلیون دلار است؛ با ۲۰۰ میلیارد دلار می‌شود بیش از ۱۳۰۰ کیلومتر مترو ساخت، معادل ده خط سراسری در پایتخت.

 بازچرخانی ملی آب:
هزینه تصفیه و بازچرخانی آب برای هر نفر حدود ۳۰۰ دلار است؛ با این مبلغ می‌توان سامانه تصفیه و بازچرخانی را برای کل جمعیت ایران چند برابر فراهم کرد، بدون نیاز به انتقال یک قطره آب از جنوب.

 نیروگاه خورشیدی سراسری:
با هر یک میلیون دلار می‌توان یک مگاوات نیروگاه خورشیدی ساخت؛ این رقم معادل ۲۰۰ گیگاوات برق تجدیدپذیر است؛ بیش از دو برابر کل ظرفیت فعلی نیروگاهی ایران.

 بیمارستان‌های فراموش‌شده:
هر بیمارستان ۳۰۰ تختخوابی حدود ۲۵۰ میلیون دلار هزینه دارد؛ با این رقم می‌شود ۸۰۰ بیمارستان جدید در سراسر کشور ساخت.

در حقیقت رقم ۲۰۰ میلیارد دلار نه هزینه نجات آب تهران، بلکه قیمت رؤیای غیرواقع‌بینانه‌ای است که می‌تواند ایران را از زیرساخت، آموزش، بهداشت و آینده محروم کند.

به گزارش اقتصاد ۲۴، با صرف همین پول و بدون طرح‌های تخیلی که در نهایت به شدت به محیط زیست ایران نیز آسیب می‌زند، می‌توان طی یک دهه تمام شبکه‌های آب شهری را نوسازی کرد، بازچرخانی فاضلاب را در همه کلان‌شهر‌ها اجرا و الگوی کشاورزی اصلاح کرد، آن هم بدون آنکه یک قطره آب جدید از دریا بالا کشیده شود.

مساله این است که ایران نیز حتما باید از آب خلیج فارس و دریای عمان استفاده کند و سود ببرد، ایران نیز حق دارد، چون همسایگانش آب شیرین کن داشته باشد وهیچ کس منکر این حق ایران نیست، اما معنای این استفاده نباید بدل به طرح‌های ناکام و با هزینه‌های گزاف و ضد محیط زیستی شود.
باید توجه کرد که «انتقال آب خلیج فارس به تهران» شاید روی کاغذ پروژه‌ای ملی و غرورآفرین به نظر برسد، اما در واقعیت، نه از نظر فنی توجیه دارد، نه از نظر اقتصادی و نه از نظر زیست‌محیطی.

اختلاف ارتفاع دوهزار متری، مسیر هزار تا هزار و هفتصد کیلومتری میان تهران به عنوان پایتخت و نزدیک‌ترین بخش ایران به دریای عمان و هزینه‌ای که از مرز ۲۰۰ میلیارد دلار می‌گذرد، این طرح را به رؤیایی دوردست بدل کرده است.

در حالی‌که شهر‌های موفق جهان از کیپ‌تاون تا سنگاپور، با بازچرخانی آب، کاهش مصرف و فناوری‌های هوشمند بحران را کنترل کرده‌اند، ایران هنوز در چرخه انتقال آب از دریا و کوه سرگردان است.

در نهایت، شاید پرسش اصلی در حکمرانی آبی ایران باشد که چرا به جای یاد گرفتن از جهان، مدام می‌خواهیم زمین و دریا را جا‌به‌جا کنیم؟

source

ecokhabari.com

توسط ecokhabari.com