فرارو– محسن صالحیخواه؛ سعید جلیلی، سیاستمدار شناخته شده کشورمان در سخنرانی خود به مناسبت روز دانشجو در دانشگاه تهران صحبتهایی مطرح کرد که در غبار ایجاد شده بر سر موضوع خودروی ضدگلوله او گم شد. جلیلی در پاسخ به یک دانشجو گفت: «پشت خیمه دشمن که دارد شکست میخورد، عدهای میگویند باید پارادیم را عوض کنیم؛ چرا عوض کنیم؟ وحدت یک ملت چیست، وحدت یک ملت همین است و شما این مبنا را بدانید که دوباره کسی نیاید بگوید اگر خانه محقر و تاریک است ببخشید مصالحه بزرگ انجام بدهیم. با اینها میخواهید وحدت مقدس داشته باشید؟ اتحاد مقدس شما با کیست؟ با کسانی که با کسانی که گوساله سامری را عبادت میکنند؟ فرعون شکست خورد دوباره عدهای گوساله سامری درست میکنند.»
موضوع رسیدن پشت خیمه دشمن چیست؟ قصه به جنگ صفین، قرآن بر نیزه کردن و ماجرای رسیدن مالک اشتر به خیمه معاویه اشاره دارد. آنجایی که مالک در سریال امام علی (ع) میگوید «در ۱۰ قدمی خیمه فتنهام» و «سرنوشت صفین به ۱۰ ضربت شمشیر معلوم میشود. انصاف است جنگ برده را واگذار کنیم؟»
استفاده از تاریخ اسلام برای تحلیل و موضعگیری درباره مسائل سیاسی، در نگاهی که آقای جلیلی به عنوان سخنران شاخص آن شناخته میشود، موضوعی مرسوم است. یک روز فردی عمروعاص میشود و روز دیگر، فردی دیگر ابوموسی اشعری. در این نوشته اما کاری به مصادیق فردی نداریم بلکه باید توجه خود را به موضوع رسیدن پشت خیمه دشمن معطوف کنیم. واقعهای که جلیلی معتقد است در ایران اتفاق میافتد و به تعبیر تاریخ، «تزویر» جلوی تعیین تکلیف صفین را گرفته است. این دشمن کیست که همواره پشت خیمهاش ایستادهایم و جلوتر نمیرویم؟
این سیاستمدار محترم، خرداد ۱۳۹۲ در جمع هواداران خود در هرمزگان، با تاکید بر این که تلاشهایی برای انحراف گفتمان انقلاب اسلامی در جریان است، گفت: «اکنون نیز که در پشت خیمه دشمن قرار داریم عدهای با نادیده گرفتن موفقیتهای پی در پی دچار تردید در توانمندیها و قدرت انقلاب شدهاند. خواست دشمن تهدید از بیرون و تردید در داخل است. برخیها چون خودباوری و مردم را قبول ندارند دچار تردید شدهاند.»
در سخنرانی انتخاباتی خود در اصفهان هم به این موضوع اشاره کرد. ۱۶ آذر ۱۳۹۹ در مراسم دانشگاه تهران درباره وقایع سال ۱۳۹۲ هم از این تعبیر استفاده کرد. بهمن ۱۴۰۰ در حسینیه جماران یک سخنرانی با عنوان «پشت خیمه دشمن» داشت. آذر ۱۴۰۱ در رشت و طی یک سخنرانی در جمع مردم این شهر همین را گفت، دیماه همین سال هم در بیرجند به این موضوع اشاره کرد که «در طول تاریخ هر گاه پشت خیمه دشمن رسیدهایم، دشمن به تزویر متوسل شده است لذا باید منتظر بمانیم که دشمن چه چیزی را بالای شمشیر خواهد برد تا ملت ایران را از تداوم حرکتش منصرف کند.» البته با توجه به تکیه جلیلی بر پدیده دشمن برای ارائه تحلیل و برنامهریزی، قاعدتاً این تعبیر باید بیشتر به کار رفته باشد اما در فضای اینترنت همین نمونهها قابل دسترسی بود.
نکته آن که جلیلی تمام این موارد را صرفاً برای موضوع هستهای، مذاکرات یا هر آنچه به سیاست خارجی ارتباط داشته باشد، مطرح نکرده. اصولاً معتقد است هر اتفاقی در کشور رخ میدهد که تغییراتی به دنبال دارد یا از مسیر فکری او دور است، به دشمن مربوط میشود. خواه تلاشی برای جمع کردن قطعنامههای شورای امنیت باشد یا واکنشهای جامعه به سیاست اجبار حجاب.
این سوال وجود دارد که گرفتار شدن ایران در یک پرونده امنیتی هستهای به معنی رسیدن پشت خیمه دشمن است؟ مگر در برنامه هستهای ایران چه چیزی وجود داشت که قرار بود تبدیل به ۱۰ ضربت شمشیر شود و تکلیف صفینی که ایشان در آن میجنگد را مشخص کند؟ کشور چقدر میتوانست در آستانه هستهای شدن بماند که احتمال حرکت به سمت ساخت بمب و ترس طرف مقابل، برایش بازدارندگی بیاورد؟
آیا ایران که سال ۱۴۰۴ توان پدافندی حفاظت از داراییهای هستهای خود را نداشت، در دهه ۸۰ و ۹۰ از آن برخوردار بود؟ ضمن این که امروز جامعه ایران در نقطهای ایستاده که انتهای هر دو مسیر دیپلماتیک و غیردیپلماتیک را دیده و دیگر برایش فرقی وجود ندارد. ای کاش آقای جلیلی یک بار بگوید چرا در دولت سیدابراهیم رئیسی، مشاجراتی تند میان او و علی باقری به عنوان مذاکرهکننده ایران در دولت سیزدهم طی جلساتی رسمی اتفاق افتاد. اصلا چه شد که باقری به عنوان رئیس ستاد انتخاباتی او در سال ۱۳۹۲ و مدیری که با او رشد کرد، ناگهان در مقام اجرا و در مواجهه با واقعیتها، مغضوبش شد؟
شاید قبلاً میشد این موضوع را تشخیص داد که جلیلی با استناد به چه مواردی (مثلاً برنامه هستهای) میگوید پشت خیمه دشمن رسیدهایم، اما امروز تشخیص این موارد بسیار سخت است. وضعیت اقتصاد کشور و معیشت مردم تعریفی ندارد و ایران هم زمانی که اسرائیل حملاتش را متوقف کرد، اقدامی مشابه انجام داد. اتفاقاً مقامات نظامی و سیاسی کشور در همین روزها به این موضوع خیلی اشاره میکنند که دشمن التماس میکرد که ایران حملاتش را متوقف کند و این را به عنوان نقطه قوت میدانند. آیا تصور آقای جلیلی این است که ایران به حملاتش ادامه میداد، اگر اسرائیل را خیمه دشمن بدانیم، در ادامه این حملات نابود میشد؟
اگر هم منظورشان از رسیدن به پشت خیمه دشمن این است که نظم جهانی در حال تغییر است و ما مسیر صحیح را طی میکنیم، نگرانی این است که با وضعیت کشور، قبل از این که نظم جهانی دچار بحران شود، ایران دچار بحران شود. خلاصه آن که تجربه نشان میدهد تئوریهای آقای جلیلی با واقعیتهای صحنه نظام بینالملل و عرصه سیاست در ایران، تفاوتهای چشمگیری دارد. به خصوص این که ایران هیچ وقت نتوانست در حوزه سیاست خارجی خود را از عواقب همان دوره کوتاه پیادهسازی این تئوریها در فاصله سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲ به خصوص از سال ۱۳۸۶ که ایشان فرصت ظهور و بروز پیدا کرد، خلاص کند. در سیاست داخلی هم که یک چشمه از خروجی این نگاه خاص به دنیا، مدیریت امروز جزیرهای به نام صداوسیماست.
* توضیح عکس: پوستر طراحی شده برای انتخابات ۱۳۹۲ / منبع: سایت عصر انتظار
source