عمر دولت چهاردهم اگر چه کوتاه است اما در این مدت حضور پسر معاون اول رئیس جمهور در مراسم تودیع و معارفه وزیر صمت و همچنین همراهی داماد پزشکیان در سفر عراق، حواشی را ایجاد کرد و بار دیگر پدیده «آقازادگی سیاسی» را بر سر زبان ها انداخت.
در همین راستا، ناصر ایمانی، فعال سیاسی اصولگرا، با اشاره به ریشه تاریخی آقازادگی در ایران به خبرگزاری خبرآنلاین گفت: «اولا رسوب فرهنگی قدیمی در میان مردم به دلیل قرنها نظام پادشاهی است و در دوران بعد از انقلاب، برخی از مسئولان بد عمل کردند. تا پیش از گرفتن یک مسئولیت توسط فردی، خبری از منسوبان او نیست و زمانی که یک پستی گرفته سر و کله منسوبان او پیدا میشود و این همان پدیده آقازادگی است.»
وی با اشاره به انتقادات از داماد رئیس جمهوری گفت: «من گفتم که درباره پدیده آقازادگی چطور فکر میکنم اما به خاطر حساستهایی که در افکار عمومی وجود دارد، اگر داماد رئیس جمهور به سفر عراق نرود اتفاقی نمیافتد.»
در ادامه گفتوگو با ناصر ایمانی، فعال سیاسی اصولگرا را میخوانید؛
*******************
*پدیده «آقازادهها» و ورود آنها به نهادها و مجموعه های سیاسی خصوصا دولت تبدیل به یک موضوع حاشیه ساز و چالش برانگیز شده است، چه در رده روسای جمهور و معاونان و وزرا باشد یا در ردههای پایینتر؛ نظر شما درباره ورود آقازادهها به سیاست چیست و آیا این پدیده مختص به فرهنگ سیاسی خاصی است یا در همه دنیا وجود دارد؟
متاسفانه این موضوع به دلایل تاریخی برمیگردد، به حکومتهایی که در قرنها پیش حضور داشتند و همواره یک خانواده بر کشور حکومت میکرد، خانواده نظامهای شاهنشاشی و یک فردی ولو بیصلاحت جانشین پدرش میشد یا افراد وابسته به خاندان سلطنتی بدون اینکه صلاحیتی داشته باشند دارای جایگاه بودند، در اذهان جامعه پدیده کج و موجی است.
اگر کسی ادعا کند یک فردی که فرزند، داماد و برادر یکی از مسئولان است، به دلیل اینکه برادرش مسئولیتی را دارد ولو دارای صلاحیت و شایستگی باشد باید به خانه رفته و بنشیدند، حرف منطقی نیست.
منسوبان شایسته مسئولان باید از حَیّزِ انتفاع ساقط شوند؟ این چه منطقی است
ممکن است فردی فرزندان، خواهر و منسوبانش افرادی شایسته باشند، آیا باید از حَیّزِ انتفاع ساقط شوند چون وابسته آنان مسئولیتی دارد؟ این چه منطقی است و باید با آن مقابله فرهنگی کرد. آن چیزی که درباره پدیده آقازادگی باید بر روی آن حساسیت داشت، این است که فردی به خاطر انتسابش به فردی دیگر، بدون اینکه صلاحیت و شایستگی و لیاقت داشته باشد بتواند مدارجی را به لحاظ کاری، اجرایی و مسئولیت طی کند و حتی به لحاظ تحصیلات و خارج رفتن، امتیازی به او داده شود. باید روی آن حساسیت داشت اما اینکه هر کسی از نزدیکان یک مسئولی است، علیرغم شایستگیها و تواناییهای او، به لحاظ اینکه مسئولیت گرفته به خانه رفته و تا زمانی که آن مسئول از کار کنار رفت، دوباره برگردد منطقی ندارد.
ممکن است داماد آقای رئیس جمهور یک فرد ذیصلاحی باشد که مدارج را باید مانند ۸۰ میلیون جمعیت طی کند، ولی اینکه تا قبل از آنکه فردی مسئولیت بگیرد، منسوبان در جایی نبودند و یکدفعه سر و کله آنان پیدا شود درست نیست و باید با آن مبارزه کرد.
ما در دنده افراط افتادهایم
* آیا این دیدگاه منفی مردم به خاطر خاطراتی است که خود آقازادهها برای مردم رقم زدند یا به خاطر بیاعتمادی مردم به مسئولین است؟
اولا رسوب فرهنگی قدیمی در میان مردم به دلیل قرنها نظام پادشاهی است و در دوران بعد از انقلاب، برخی از مسئولان بد عمل کردند. تا پیش از گرفتن یک مسئولیت توسط فردی، خبری از منسوبان او نیست و زمانی که یک پستی گرفته سر و کله منسوبان او پیدا میشود و این همان پدیده آقازادگی است.
به طور مثال، تا قبل از اینکه فردی وزیر شود، برادرش یک کارمنده ساده بوده و یک دفعه مدیر کل میشود. بدتر از آنکه برخی از مسئولان، اگر نزدیکان آنان خطایی کنند، از آن ماجرا دفاع میکنند اما نباید اینکار را انجام بدهند، باید به قانون سپرده و تبری بجویند. این موارد هست که ذهنیتها را حساس کرده و به محض آنکه عکسی از منسوبان گرفته شود یا در جایی باشند همه حساس میشوند. در دنده افراط افتادیم و آنچه مضمون هست در این پدیده، اینکه یک فردی به دلیل انتصاب به یک مدارجی را طی کند و الا جلوی رشد و ترقی را نباید گرفت.
مگر فرزندان انبیاء شبیه آنان بودند؟
* ولی گاهی شکاف فرهنگی میان آقازادهها و آقا وجود دارد و نتیجه این تفاوت چیست و ممکن است باعث طرد شدن آقازادهها شود؟
این مورد دیگری است که خوب شد مطرح کردید. هیچ انسانی با دیگری یکسان نیست و هرکسی یک عقیده و سلیقهای دارد. این اشکالی ندارد که یک پدر بر یک روش فکری باشد و فرزندان او در مسیر دیگری. یعنی نباید از این ماجرا متعجب شد، انسانها با هم متفاوت هستند و اگر دیدیم که منسوبان یک مسئول در مسیر فکری دیگری حرکت میکنند به معنی ایراد و تقصیر آن مسئول نیست. ولی اگر فرزند یا منسوبان او در مسیر دیگری بودند، آن مسئول باید از آنان تبری بجوید. به این معنا که بگوید اعتقادات خواهر، برادر یا فرزندم را قبول ندارم. تبری کردن از آنان به معنای طرد منسوبان خود نیست و این یک بحث خانوادگی دیگری است. من فکر میکنم به خاطر اینکه آنان پدر یا مادر یک خانواده هستند، فرزندانشان نیز بر همان راه باشند درست نیست. مگر فرزندان انبیاء شبیه آنان بودند؟
اولین نظارت نیز بر عهده شخص مسئول است
*ما در چند سال اخیر، با مسئله فساد در میان آقازادهها چه فساد اخلاقی و چه فساد مالی روبرو بودیم، به نظر شما نظارت بر ورود آقازادهها به سیاست، اقتصاد یا … باید از چه کانالی صورت بگیرد؟
نمیتوان دستگاه قضایی را مسئول کرد تا مراقبت فرزندان و منسوبان مسئولان باشند و آنان نتوانند وارد سیستم شوند، زیرا ممکن است در میان آنان فرد ذیصلاح و شایستهای باشد. حساسیت روی فعالیت اقتصادی با سیاسی بر روی منسوبان مسئولان باید بیشتر باشد و اولین نظارت نیز بر عهده شخص مسئول است. یعنی ممکن است یک فردی استاندار، فرماندار یا … باشد، اگر وابستگان او خطایی در مسائل مالی یا به لحاظ روابط ناسالم مرتکب شدند باید اولین کسی باشد که با ماجرا برخورد میکند. همچنین نهادهای امنیتی و قضایی باید به این افراد حساس باشند و اگر خطایی مرتکب شدند به آنان اطلاع بدهند تا ادامه پیدا نکرد. زیرا خطای منسوبان به همان مسئول ربط پیدا کرده و حساسیت فرهنگی ایجاد میکند.
اگر داماد رئیس جمهور به سفر عراق نرود اتفاقی نمیافتد
* در هفتههای اخیر دولت با یکسری حواشی در خصوص پدیده آقازادگی روبهرو بود، ابتدا بحث حضور پسر آقای عارف در جلسه تودیع و معارفه وزیر صمت مطرح شد و بعد هم حضور داماد آقای رئیس جمهور در سفر به عراق؛ شما چه پیشنهاد و توصیهای در این خصوص به دولت دارید؟ اگر قرار باشد اطرافیان رئیس جمهور، وزرا، معاونان و … در کنارشان باشند باید در چه قالبی باشند؟
من گفتم که درباره پدیده آقازادگی چطور فکر میکنم اما به خاطر حساسیتهایی که در افکار عمومی وجود دارد، اگر داماد رئیس جمهور به سفر عراق نرود اتفاقی نمیافتد. داماد آقای پزشکیان تا دو ماه پیش کجا بود؟ آیا ایشان مسئولیت اقتصادی در ایران و عراق دارد؟ با این حال، اشکالی ندارد که اگر واقعا شایسته هستند فعالیت خود را انجام بدهند.
منبع :
خبر آنلاین
source