Wp Header Logo 3275.png

شفقنا- حاج آقا مصطفی خمینی (۱۳۰۹-۱۳۵۶)، فرزند ارشد امام خمینی شخصیتی جامع‌الاطراف بودند که علی­رغم توانمندی‌­های شگرف علمی در دانش­‌های حوزوی و فلسفه­­ اسلامی، دیدگاهی مسئله­ شناس، سنجیده و نافذ در مسائل سیاسی و اجتماعی داشتند. بررسی یکی از دست­نوشته­‌های برجای مانده از ایشان به­ خوبی مؤید این امر است. ایشان در این نوشته با توجه به ضرورت مبارزه با رژیم شاهنشاهی به­ عنوان علت اصلی خلل­‌ها و بحران­‌ها، به صراحت اعلام می دارند دست تمامی خلق ­های ستمکشی را که در این زمینه به فعالیت مشغولند می‌­بوسد.

۱. بعد علمی

آقا مصطفی خمینی از لحاظ علمی یکی از برجسته‌ترین شاگردان حوزه علمیه قم به شمار می‌رفت. او تحصیلات ابتدایی خود را در قم آغاز کرد و در کنار تحصیل علوم دینی، دروس حوزوی نظیر فقه، اصول، فلسفه و عرفان را نزد اساتید بزرگی همچون پدرش، امام خمینی، و آیات عظام بروجردی و محقق داماد فرا گرفت. آقا مصطفی به دلیل توانایی‌های علمی خود، به سرعت به مقام اجتهاد دست یافت و به تدریس در حوزه علمیه پرداخت. او با تالیف کتاب‌هایی در زمینه‌های فقهی، اصولی و فلسفی نشان داد که نه‌تنها در تفسیر و تحلیل متون دینی تسلط بالایی دارد، بلکه اندیشه‌ای عمیق و نوآورانه را در این عرصه ارائه می‌کند. یکی از مهم‌ترین آثار او، کتابی با عنوان “شرح بر اسفار ملاصدرا” است که نشان‌دهنده تخصص او در فلسفه اسلامی است.

۲. بعد سیاسی

آقا مصطفی خمینی از اوایل زندگی سیاسی خود همراه و همیار پدرش، امام خمینی، در مبارزه علیه رژیم پهلوی بود. او پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سرکوب نهضت ملی ایران، شاهد افزایش فعالیت‌های استبدادی حکومت شاه و وابستگی آن به قدرت‌های خارجی، به ویژه آمریکا و بریتانیا بود. همین امر موجب شد تا او به مخالفت‌های جدی با حکومت پهلوی بپردازد. پس از تبعید امام خمینی به ترکیه در سال ۱۳۴۳، آقا مصطفی به همراه پدرش تبعید شد و به عراق رفت. او در شهر نجف به‌طور مستمر در فعالیت‌های سیاسی حضور داشت و در سازماندهی و هدایت نیروهای مخالف رژیم پهلوی نقش مهمی ایفا کرد.

آقا مصطفی به‌عنوان یکی از رهبران معنوی و فکری انقلاب اسلامی شناخته می‌شد و در بسیاری از تصمیم‌گیری‌های مهم مربوط به جنبش انقلابی ایران نقشی اساسی داشت. او با برقراری ارتباط با علما و روشنفکران ایرانی و عراقی، سعی داشت مقاومت و نهضت انقلابی علیه شاه را تقویت کند. همچنین، او همواره در فعالیت‌های بین‌المللی برای جلب توجه به مسئله ایران نقش فعالی داشت و با اندیشمندان و فعالان مسلمان در جهان اسلام همکاری می‌کرد.

۳. بعد اجتماعی

آقا مصطفی خمینی علاوه بر فعالیت‌های علمی و سیاسی، در عرصه اجتماعی نیز تأثیرگذار بود. او با اخلاق و شخصیت برجسته‌اش میان طلاب، علما و مردم جایگاه ویژه‌ای داشت. در نجف، او نه‌تنها به تدریس و مبارزه پرداخت، بلکه به کمک‌رسانی به مردم نیازمند و سازماندهی فعالیت‌های خیریه نیز اهتمام ورزید. حضور او در میان طبقات مختلف جامعه به‌ویژه مستضعفان، سبب شد که او به عنوان شخصیتی محبوب و مردمی شناخته شود.

آقا مصطفی همواره در خط مقدم خدمت به مردم و دفاع از حقوق آنان بود و با برخوردهای انسانی و دلسوزانه، تلاش می‌کرد تا در جهت رفع نیازهای مردم به‌ویژه در شرایط سخت تبعید گام بردارد. رفتار ساده و تواضع او در برخورد با دیگران باعث شد تا میان قشرهای مختلف جامعه احترام زیادی کسب کند.

۴. نقش در انقلاب اسلامی و شهادت

نقش آقا مصطفی خمینی در شکل‌گیری و تقویت نهضت اسلامی ایران انکارناپذیر است. او همواره از رهبران انقلاب پشتیبانی کرد و با توجه به بینش سیاسی و اجتماعی خود، از محورهای اصلی هدایت این نهضت محسوب می‌شد. با وجود فشارها و محدودیت‌های رژیم پهلوی، او از ادامه مبارزه دست نکشید و در شرایط سخت تبعید همچنان به فعالیت‌های سیاسی خود ادامه داد.

شهادت مشکوک آقا مصطفی خمینی در اول آبان ۱۳۵۶ در نجف، حادثه‌ای بود که نقش مهمی در تشدید روند انقلاب اسلامی ایران ایفا کرد. شهادت او با واکنش‌های گسترده‌ای در میان مردم ایران و نیروهای انقلابی مواجه شد و به‌عنوان “هدیه‌ای الهی” از سوی امام خمینی توصیف شد. این واقعه موجب برانگیختن اعتراضات مردمی علیه رژیم پهلوی شد و نقطه‌عطفی در حرکت انقلاب اسلامی به سوی پیروزی بود.

با توجه به این مقدمات، در ادامه دست­ نوشته ­ی آیت‌­الله آقا مصطفی خمینی آورده ­شده:

«اکنون که ایران به زندان آزادگان، جوانان، بزرگمردان و خردسالان تبدیل شده و به حبس و جهنمی برای همگان مبدل گشته است، در این زمان که ایران مهد فحشا و منکر شده و عفت قلم از بیان و گفتار آن شرم دارد، ایران به محل تربیت خاندان پهلوی و رذل‌صفتان بی‌شرم و بی‌آبرو تبدیل شده است. در این عصر که ایران چون جزیره‌ای شناور به دست شرق و غرب و چپ و راست در تلاطم است و در این زمان که وطن همچون عروسکی در دست ببرخویان و درندگان می‌چرخد، ایرانی که مهد دلیران، مقر اسلام و شیعیان و اولیاء خداست، اکنون به کلی ویران شده است. شمال و جنوب آن به دست استعمارگران دور و نزدیک تقسیم شده و این کشور اسلام‌پرور و مؤمن‌دوست، چون گویی پیش پای دشمنان انسانیت و ضد خلق و این خانواده‌ی از خدا بی‌خبر افتاده است. ایران اکنون محتاج حرکتی نوین و جانبازی‌هایی مبتنی بر یقین است و نیازمند فداکاری از هر سو و به هر کیفیت ممکن. ملت شریف ایران باید بهتر از گذشته بداند که این زرق‌وبرق و صورت‌سازی، دام جدید و گسترده‌ای است که استعمار به خاطر نیت شومی که در سر می‌پرورد، پهن کرده است. مردم بهتر از هر کسی می‌دانند که اقتصاد کشور چه نوسانی را طی می‌کند و ذخایر این ملک و ملت به دست چه کسانی و در کدام اسکله پهلو می‌گیرد و چه خطرهای خطیری در آینده‌ای نه‌چندان دور در انتظار آنان است.

ملت شریف باید با برقراری حکومتی عادلانه و پس از طرح و پی‌ریزی، راه‌های صعب و سخت‌تری را طی کنند و برای رسیدن به دولتی عادلانه و گسترده، که به خواست خدا نزدیک است، جنبشی همه‌جانبه را آغاز کنند. در این راه، هیچ کمک فکری و عملی را از یکدیگر دریغ نکنند و به خوبی درک کنند که هیچ ملتی با سستی، خوش‌گذرانی و تن‌پروری به آینده‌ای نوین نخواهد رسید و نباید هم چنین انتظاری داشت. آنان باید از گذشته اسلام و گذشتگان خود پند بگیرند و آنها را به رهبری برگزینند. در این روزها که مردم از حرکت‌های قاره‌های دیگر، مانند آفریقا، اطلاع دارند، باید آنچه برای پیشبرد مقاصد خود لازم می‌دانند، به دست آورند. با گوشه‌گیری، لغت‌پردازی و تعیین مشی و توضیح، و با کاغذهایی که به دست تاریخ سپرده می‌شوند، دیگر نمی‌توان کاری از پیش برد. عمل صحیح و مؤثر باید با تحزب، تشکیل و ایجاد کتابخانه‌ها، انجمن‌ها و محفل‌های بزرگ و کوچک همراه باشد، تا یک شبکه‌ی سرتاسری ساخته شود و جوش و خروشی پرشور و سامان‌دار به راه بیفتد. اکنون زمان آن نیست که فقط دست‌های خود را گره کنید و با شعار، عقده‌ها را باز نمایید. بگذارید این رنج‌ها و سختی‌ها متراکم شوند و آنگاه مشت‌ها را به دهان دشمنان پهلوی بزنید و جان این پلیدان را بگیرید و به این ملک و ملت جان نوینی ببخشید. گرچه باید سکوت کرد، اما درنگ جایز نیست؛ چه به عنوان مبارزات داخل کشور، چه به عنوان انجمن‌های اسلامی خارج از کشور یا با اعتصاب سراسری، به شکل روزه یا به هر شکلی که ممکن باشد، باید صدای خود و فریاد آزادی‌خواهانه‌ی خویش را به مجامع بین‌المللی برسانید. هرچند آنان نیز از جانبداری این پلیدصفتان و احمقان بی‌شرم دور نیستند. این‌ها چنان از پوشالی بودن خود هراس دارند که با بانگ به اصطلاح انسان‌دوستی، برای کسب چند روز فرصت بیشتر برای خون‌آشامی، تظاهر به دفاع از مظلوم می‌کنند.

اخیراً دوستان ایرانی مسلمان در اروپا و آمریکا برای رساندن بانگ خود به جوامع دست به اعتصاب زده‌اند و بحمدالله اکثر این حرکت‌ها با استقبال روبه‌رو شده‌اند و چه بسا ممکن است این حرکت‌های مخلصانه، زیربنای جنبشی داخلی شود که در شرف تکوین است. اصل و هدف، رسیدن به راه و روشی علوی و علی‌دوست است. دست در دست یکدیگر بگذاریم و این بنای ظلم و ستم را از بیخ و بن برکنیم. دست همه خلق‌های ستم‌کش را می‌بوسیم و قدردان آنان هستیم.»

منبع: پایگاه اطلاع‌رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی

source

ecokhabari.com

توسط ecokhabari.com