فرارو- با توجه به ناترازیهای حوزه انرژی و قطعی برق طی روزهای اخیر، رئیس اتاق اصناف تهران گفته است: «اگر مراکز خرید بعد از ساعت ۸ شب فعالیت داشته باشند، گاز و برقشان قطع میشود و دستور پلمپ هم برایشان صادر میکنیم.»
به گزارش فرارو، قطعی برق در شهرهای بزرگ در شرایطی ادامه دارد که محمدصادق معتمدیان، استاندار تهران در یک برنامه تلویزیونی گفته است: «با مدیریت اصناف و اتحادیهها ۳۵ مگاوات کاهش مصرف داشتیم. با شناسایی باغهای لاکچری در سطح کشور نیز بیش از ۹۰ هزار قطعی برق داشتهایم. کمترین قطعی برق در بخش خانگی است.»
با وجود همه این تلاش ها، همچنان مسئله کمبود و قطعی برق، یک معضل جدی و بزرگ برای فعالان حوزه اقتصاد و تجارت محسوب میشود و این پرسش نیز مطرح است که قطعی برق واحدهای تجاری و اداری یا زودتر تعطیل کردن این واحدها چه پیامدهایی خواهد داشت؟ مرتضی عزتی، اقتصاددان و عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس در گفتوگو با فرارو به این پرسشها پاسخ داده است:
درباره برق، به مرحله «تصمیم گیری اضطراری» رسیدهایم
مرتضی عزتی به فرارو گفت: «آن چه در کشور ما به لحاظ مبنایی غلط است، این است که کلا در ایران، رشد اقتصادی، اولویت سیاستگذاران اصلی کشور نیست و به تبع این که رشد اقتصادی اولویت نیست، رشد اقتصادی در کشور ایجاد نشده است، در نتیجه درآمد ایجاد نمیشود، درآمد نباشد سرمایه گذاری لازم صورت نمیگیرد و در نهایت در نتیجه همه اینها، برق و گاز تولید نمیشود. دستگاهها، ماشین آلات و لوازمی هم که مردم مصرف میکنند، تکنولوژی قدیمی دارد و بهینه نمیشود. درواقع همه این ها، در کنار یکدیگر موثر است. اما ریشه همه چیز به همان مبنای اندیشه غلط درباره اقتصاد برمی گردد که محور تصمیم گیریها نیست. متاسفانه اندیشه و تفکر اقتصادی در کشور حاکم نیست و، چون این تفکر اقتصادی حاکم نیست، هر جا که میخواهند تصمیم بگیرند، معیارهای دیگری را اولویت قرار میدهند. در زمینه قطعی برق، قطعی گاز و … نیز همین مشکل وجود دارد. درست است که چاهی کنده شده و کشور در آن افتاده است، اما میشود درون همین چاه هم درست تصمیم گرفت. مبنای تفکر غلط است و در نتیجه این اتفاقات رخ میدهد.»
وی افزود: «نکته بعدی این است که در شرایط فعلی، هفتهای ۲ روز با قطعی برق بنگاههای تولیدی صنعتی مواجهیم. بنابراین، بنگاههای اقتصادی ما با نیمی از ظرفیت خود کار میکنند. اگر تعطیلیها را هم حساب کنیم، احتمالا بنگاههای اقتصادی ما کمتر از ۱۸۰ روز واقعی، کار خواهند کرد. این قطعی برق و گاز برای بنگاههای تولیدی صنعتی دیده و اعمال میشود، چه برسد به بنگاههای خدماتی. ممکن است این موضوع قابل توجیه و توصیه باشد که مردم به جای ساعت ۱۰ شب، ۷ شب خرید کنند، اما وقتی بنگاه تولیدی و اقتصادی را تعطیل میکنند و میگویند کار نکند و کارگرها بیکار شده و تولید متوقف شود، دیگر، بخش خدمات که به اندازه بخش تولید حائز اهمیت به نظر نمیرسد. معتقدم تفکر، تفکر درستی نیست و وضعیت کشور را به جایی کشانده است که از ناچاری به این نوع تصمیم گیریها میرسیم. وقتی برق میرود، چه کار میتوان کرد؟ چارهای نیست. یا باید ۸ شب تعطیل کنند یا ۱۰ شب، اگر ۱۰ شب تعطیل کنند، باید برق جای دیگری را قطع کنند. اگر ۸ شب تعطیل کنند، قطعیها کمی کمتر میشود. اما در کل، مشکل اساسی کشور این است که اندیشه اقتصادی وجود ندارد و این باعث شده است که وضع به اندازهای خراب شود که به وضعیت اضطرار در تصمیم گیریها رسیدهایم. یعنی از روی اضطرار یک تصمیم گرفته میشود.»
رشد اقتصادی باید اولویت اصلی کشور باشد
این اقتصاددان در ادامه گفت: «طی ۲۰ سال گذشته هیچ تصمیم جدی در این زمینه گرفته نشد و این در حالیست که کارشناسان و دلسوزان، بارها گفتند و تاکید کردند که به فکر باشیم و به دنبال لغو تحریمها و افزایش ارتباط با دیگر کشورها باشیم، ولی توجهی نشد و نگذاشتند مذاکرات به جایی برسد. اقتصاد را نه تنها درست نکردند که خراب هم کردند؛ بنابراین در وضعیت اضطرار به تمام معنا قرار داریم و چارهای هم نیست به جز قطعی برق. اما متاسفانه باز هم با توجه به این که تفکر اقتصادی وجود ندارد، حساب و کتابی وجود ندارد که کدام مراکز قطع شوند و کدامها نشوند، وضعیت درحال بدتر شدن است. تا زمانی که تفکر آقایان تغییر نکند و به فکر توسعه اقتصاد نباشند، وضعیت روند بدتر شدن را طی خواهد کرد. حقیقت این است که وضعیت برق امسال ما بدتر از زمستان سال قبل شده است و سال قبل هم بدتر از سال قبلی آن بوده است. طبیعی است که وقتی تفکر غلط باشد و به فکر وضع اقتصاد مردم نباشند، بهتر از این نمیشود، بلکه هر روز بدتر خواهد شد.»
وی در پاسخ به سوالی درباره راه حلهای پیش رو برای حل این مشکلات گفت: «اگر قصد امیدواری و تغییر داریم، باید هدف اول، رشد اقتصادی و بهبود وضعیت اقتصادی باشد و همه برنامههای دیگر اقتصاد از نظامی، سیاسی، تجاری تا فرهنگی و علمی در راستای بهبود و رشد اقتصادی باشد. اگر چنین چیزی رخ داد و رشد محوری در کشور حاکم شد، میتوان وضعیت را با یک دوره کوتاه، به سمت بهبود تغییر داد که هر روزمان کمی بهتر از دیروزمان باشد تا دورهای طی شود و به یک هدف معقول و جایگاه اقتصادی قابل قبول برسیم و تازه بعد از آن است که میتوان امیدوار بود رشد افزایش پیدا کند.»
source